نخستین بارقههای رعد
سرهنگ رشید قشقایی از همراهان شهید ستاری درباره شکل گرفتن اولین گامهای «قرارگاه رعد» پدافند هوایی نهاجا میگوید.
فرمانده یا مدیر راهبردی
تیمسار خلبان سید رضا پردیس از روزهای دفاع مقدس و نقشآفرینی کلیدی شهید منصور ستاری به عنوان یک مدیر راهبردی و کارآمد میگوید.
نگاه سایهگسترده بر همه
شهید ستاری همان اندازه که حال و هوای دفاع هوایی را مهم می دانست و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد، هرگاه مشکلی از پرسنل نیروی هوایی مشاهده میکرد، برای حل آن اهتمام میورزید.
وقتی پدر نبود
سن زیادی نداشت و در شادمانیهای کودکی بود که سایه امن و آرام پدر از بالای سرش پرکشید، از همان روزها نگاه «منصور» به «آسمان» بود.
هدیه غیرمنتظره
شب که به پایگاه رسیدیم، شنیدم که یک کامیون هدیه از طرف دفتر فرماندهی برای بچه ها آوردهاند، هدیهای که از سوی فرمانده بود.
۱۲ فروند هواپیمای دشمن را فراری دادیم
جناب یاسینی گفت: نگفتم هواپیماهای عراقی از ترس فرار می کنند. البته این امر بر می گردد به اراده خداوند که افعال انسان هم از آن ناشی می شود. ما فقط باید به خدا اتکا داشته باشیم.
تشویق به کار خیر و صادقانه
شهید منصور ستاری یکی از همین نابغهها بود و تواناییهایی داشت که دیگران کمتر از ویژگیها برخوردار بودند. ویژگی او در قابلیتهای علمی و فنی بود.
همواره به خدا توکل کن
درون کابین نشسته بودیم و مهندسان پرواز و پرسنل فنی سرگرم مقدمات کار جهت راه اندازی سیستمها برای شروع پرواز ما بودند که یکی از پرسنل از پلکان هواپیمای من بالا آمد. کاغذی به دستم داد که در آن نوشته شده بود: سید! امروز شما لیدر دسته هستی.
تسلطی که حیرت پاکستانیها را برانگیخت
تیمسار عصاره یاد کارهایی که منصور میکرد، افتاد. از جوشکاری تا سیمکشی داخلی هواپیما و نصب قطعات را همراه مهندسین انجام میداد تا آنها را دلگرم کند.
پدر مهربان نیروی هوایی
همراه و همسنگر شهید ستاری معتقد است این فرمانده آسمانی یک انسان معنوی همه بُعدی بود. متعالی بود. پدر خانوادهی نیروی هوایی بود.