عمومی

ناممکن ممکن
رزمنده و فرمانده

ناممکن ممکن

در حالی‌که فکر می‌کردیم جابه‌جایی‌‌ها در آن شراسط ممکن نیست، شما تأکید داشتید که شدنی است و با راهنمایی و هدایت شما، این ار با وجود شرایط دشوار منطقه، ممکن شد.

درخشان در عملکرد

درخشان در عملکرد

اول،آخر. برای بیان تصویری از جایگاه آدم‌ها، پای قراردادها به میان می‌آید. نمره، رتبه، ثروت و ... اعداد و ارقام اما هیچگاه نتوانسته و نمی‌توانند ملاک معیار خوبی برای شگفتی‌ها باشند.

در «اوج» اثرمندی

در «اوج» اثرمندی

اثرگذاری را در عملکرد در عملکرد یک فرد می‌سنجند و ممکن است در برهه‌هایی از زمان، این کارآمدی دچار افت‌ و خیزهایی‌شود. در مورد منصور ستاری این موضوع اما صدق نمی‌کرد.

باوری که توانستن حاصل کرد

باوری که توانستن حاصل کرد

تا یک دهه اخیر هم ساختن بسیاری از تجهیزاتی که نه‌چندان پیشرفته بودند، ناممکن می‌نمود و سال‌های اخیر اما ورق برگشته است. دیگر شنیدن ساخت یک سامانه دفاعی یا یک محصول دانش‌بنیان، آن‌هم وقتی پای نام ایران باشد، دور از ذهن نیست.

جنگ با محدودیت‌ها

جنگ با محدودیت‌ها

با پدید آمدن یک بحران جدید، اولویت‌ها تغییر می‌کند. کارهای ضروری‌تر بیش‌ترین حجم تمرکز و زمان را به خود اختصاص می‌دهند. راه برای کارهای حاشیه‌ای و جنبی بسته می‌شود.

نصر فرهادگونه بر بیستون محدودیت‌ها

نصر فرهادگونه بر بیستون محدودیت‌ها

مورد استفاده یک ابزار خراب چیست؟ اکثریت قریب به اتفاقمان «هیچ» را به عنوان پاسخ انتخاب می‌کنیم. اما اولین راه‌ همیشه بهترین نیست. تفاوت بهترین‌ها در همین نقطه است. این‌که از مواردی که به کار نمی‌آیند می‌توانند کارآمدی را به ارمغان بیاورند.

مجالی برای به سرانجام رسیدن
رزمنده و فرمانده

مجالی برای به سرانجام رسیدن

از اردیبهشت ماه سال 1373 برای به سرانجام رساندن کارهای ناتمام و روی زمین مانده تأکید بیش‌تری داشتید. انگار می‌دانستید فرصت زمین برای لمس حضورتان اندک است.

آغازی که پایانی نداشت

آغازی که پایانی نداشت

جنگ و همه تلاطم‌هایش تمام شد؛ اما آن‌چه به یادگار ماند، الگوهای ارزنده در اراده‌مندی، نهراسیدن از سختی‌ها و باور به توانستن بود.