نبرد با تکیه به سلاح برتر
با عبور از جنگ جهانی دوم، پایان جنگ سرد و آغاز دوران جدید در اقتصاد کشورها، پیشرفت و قدرت معنای تازهای یافت. اگر تا انقلاب صنعتی، صرفا کشورهای صاحب تجهیزات و ادوات نظامی و کارخانههای غول آسا میتوانستند قدرت و توانمندیشان را به رخ جهانیان بکشند، اما پس از افول دوران دوقطبیها در جهان، قدرت و برتری مفهوم تازهای یافت.
با عبور از جنگ جهانی دوم، پایان جنگ سرد و آغاز دوران جدید در اقتصاد کشورها، پیشرفت و قدرت معنای تازهای یافت. اگر تا انقلاب صنعتی، صرفا کشورهای صاحب تجهیزات و ادوات نظامی و کارخانههای غول آسا میتوانستند قدرت و توانمندیشان را به رخ جهانیان بکشند، اما پس از افول دوران دوقطبیها در جهان، قدرت و برتری مفهوم تازهای یافت.
دیوارهای بلند و دودکشهای سیاه کارخانهها دیگر بهانهای برای فخر فروختن به حساب نمیآمدند. مفاهیم تازهای پای به میدان نبرد قدرتنشینی گذاشته بودند. پیشرفتها سرعتی دوصدچندان یافته و هرکشوری که دیر میجنبید با فاصلهای فزاینده و نمایی، از دیگر کشورها جا میماند. «فناوری» گلواژه پیشرفت و برتری بدل شده بود. نوآوری سوخت موشک توسعه فناوریها به شمار میرفت و این موشک نایز به پیشرانی هوشمند و قابل انعطاف داشت: نیروی انسانی خلاق.
حمله کور و ناجوانمردانه دشمن بعثی در شهریور 59 توسط ارتش مجهز و پشتیبانیشده از دو ابرقدرت شرق و غرب که از بهترین حمایتهای مالی و لجستگی کشورهای عربی بهرهمند بود، آسیبها و هزینههای هنگفتی را برای ایران به بار آورد اما با وجود تمامی زحماتش، چند تجربه و درس مهم آموخت. درسهایی که جمعی از پیشتازان و نخبگان کشور که نگرشی دوراندیشانه و بلند داشتند، به خوبی آن را دریافتند و کوشیدند با تمام آنچه که دارند، از این آموختهها برای بهبود و پیشرفت درس بگیرند و دیگران را نیز بیاموزند.
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که با تهدیدها و مشکلات فراوانی مواجه بود، آغازکننده چالشها و فرصت آموختن شد. جنگ و توجه به داشتههای نظامی این مشکلات را شکلی تازه بخشید. تعدیل و اخراج گسترده در یگانهای عملباتی و ستادی ارتش از یک سو و خروج همه مستشاران آمریکایی که انحصار همه بخشهای نظامی کشور را به دست گرفته بودند، این مشکلات را وارد ابعاد جدید کرد. نیروی هوایی حالا نقطه اتکایش را به غرب از دست داده بود و باید خود از درون چارهای میاندیشید.
وقت آن رسیده بود تا آنهای که نخبگان جامعه برشمرده میشدند و آموخته بودند تا در گردنههای سخت، گره از مشکلات کشور باز کنند، خودی نشان دهند و به میدان عمل گام بگذارند سرگرد منصورستاری همراه با تعدادی از افسران و همافران جوان همراه با جمعی پرتعداد از سربازان جوان، به عرصه رویارویی با دشمن آمدند.
نخستین گام در حملههای هوایی دشمن، استمرار استفاده از همه تجهیزات آفندی و پدافندی به کمک گردانهای نگهداری آنهم در غیاب مستشارهای آمریکایی بود.
مهمترین اولویت نیروی هوایی این بود که یگانهای نهاجا سرپا و عملیاتی باشند. در این راستا سرگرد ستاری جوان که همراه با جمعی از همدورهایهایش کمر همت به حل مشکلات و کاستیهای دفاع از آسمان کشور بسته بودند، با یک چالش بزرگ روبهرو بود؛ میبایست راداری که در اثر بمباران دشمن از بین رفته بود، به سرعت جایگزین میشد و قابلیت رصد آسمان بار دیگر به سامانه پدافندی بازمیگشت. اما این کار آسان نبود.
راهاندازی رادار آن هم در زمان بسیار اندک، کاری غیر ممکن مینمود. آمریکاییها برای راهاندازی این سایت ماهها وقت گذاشته بودند و حالا بدون حضور آنها، راهکار درخوری برای انجام چنین کاری به ذهن هیچکس نمیرسید.
منصور ستاری، ایدههایی در ذهن میپروراند که در نگاه اول شاید دور از باور دیگران به نظر میرسید. فرصت اما برای تعلل نبود. همسنگراناش را گرد هم آورد و ایدهاش برای بازگرداندن چشم دوباره به پدافند را مطرح کرد. ایدهاش اگرچه بلندپروازانه به نظر میرسید، اما حاصل تجربه و تخصص او در دوران تحصیل در آمریکا، جنگ و مطالعات شبانهروزی بود.
او ایده نصب و راهاندازی یک سامانه راداری را به جی سایت راداری مرسوم مطرح کرد. به بیان سرگرد ستاری، راداری که به «رادار انگلیسی» معروف بود میتوانست خلأ مهم دید پدافند هوایی را بر آسمان دشت خوزستان که توسط ارتش عراق اشغال و از بین رفته بود پر کند. سایت راداری دهلران که سوی چشمان پدافند هوایی و چراغ تاریکیهای خوزستان بود، توسط حملههای عراق، آنهم به وسیله پیشرفتهترین تجهیزات جنگی از بین رفته و حالا رصد دشمن از یک سو و هدایت هواپیماهای شکاری یا ترابری سنگین خودی، غیر ممکن شده بود.
منصورستاری به خوبی میدانست فرصت برای طرحهای عمرانی و بازسازی دوباره نیست و از سوی دیگر نمیتوان دست روی دست نهاد و کاری نکرد. با بررسی تمام جزئیات و دقت روی ظرفیتهای موجود، طرحاش را پخته و با همسنگرانش در میان گذاشت.
طرح خلاقانه ستاری مهمتر از تجهیزات، به یک ابزار مهم یعنی نیروی انسانی نیاز داشت. او معتقد بود که می توان از سربازان فراخواند شده معروف به ۵۶که به علت داشتن سن کمی بالاتر وباتجربه تروارد نهاجا شده اند برای این کار استفاده کرد. او کسی بود که برای نخستین بار تلاش کرد تا موضوع بهکارگیری سرباز در آموزش های لازم برای توپهای ضدهوایی ۲۳میلیمتری و ۱۴/۵میلیمتری که به چهارلول معروف بود، حتی موشکهای دوش پرتاب و کارهای روزمره عمومی و خدماتی را اجرایی و با بهرهمندی از این نیروی انسانی ارزشمند، عملیاتی کند.
تلاش او باعث شد که با پیگیریهای صورت گرفته کمبود نیروی انسانی در این بخش مرتفع شود و در شرایطی که جنگ در حال پیشروی و گسترش بود از این نیروهای انسانی در بخشهای مختلف جنگافزارهای پدافند زمین به هوا دراقصی نقاط مناطق عملیاتی و منابع نفت وگاز استفاده بهینه شود. این کار تاثیر مثبتی در بالا رفتن توان عملیاتی و رفع معضل کمبود نیروی انسانی در پدافند و نهاجا شد...
امیر سرلشکر منصور ستاری پانزدهم دی ماه ۱۳۷۳ در سانحه هوایی حوالی فرودگاه اصفهان همراه با جمعی از فرماندهان نهاجا به فیض شهادت نائل آمد.
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید