چشمروشنی پدافندیها
منصور، متین و خوشبرخورد بود اما در نگاه و رفتارش موقر و با اراده عمل میکرد. این را یکی از همسنگران دیرین شهید منصور ستاری بیان میکند و معتقد است او بر خلاف جایگاه و اختیاری که داشت، هیچگاه از موضع بالا صحبت نمیکرد یا بر جایگاهش، چه در کلام یا رفتارش تأکید نداشت.
امیر سرتیپ براتعلی غلامی که از پیشکسوتان آماد و پشتیبانی نهاجا است، بر یک روحیه خاص در ستاری اشاره میکند که کارها را جلو میانداخت.این فرمانده پیشین لجستیکی نهاجا بیان میکند: شهید ستاری مدیریت احساساتش را در حدی که یک فرمانده متین و صبور را در میان پاییندستیهایش معرفی میکند، به خوبی انجام میداد. نیازی به تأکید بر روی جایگاهش نداشت و آنچه کار و خواستهای او را پیش میبرد، اراده و محبوبیتاش میان نیرو بود.
غلامی با اشارهای از دوران دانشجویی ستاری، این فرهنگ را در او ریشهدار میداند و میگوید: در دانشکده افسری سال بالاییها مثلاً سال سومیها میتوانند سال اولیها و دومیها را به کار بگیرند و امر و نهی کنند، منصور اما اصلا اینگونه نبود. .
او از نخستین ارتباط سازمانیاش با منصور ستاری اینگونه میگوید: ارتباط ما دردانشکده افسری تؤام با احترام متقابل بود و ستاری هیچگاه از بالا نمینگریست. مقالاتش را در مجله ارتش می خواندم. با اینکه من در واحدهای عملیاتی بودم و او در ستاد نیرو، با هم ارتباط کاری داشتیم. سال ها بعد که شهید بابایی، فرمانده وقت عملیات نیروی هوایی، از من خواست بروم امیدیه. آن جا یک جلسه سه نفره تشکیل داد؛ من، خودش و ستاری.. همان موقع اولین برخورد نزدیک سازمانی ما شکل گرفت. بابایی گفت می خواهیم قرارگاهی به نام رعد راه بیندازیم، زیر نظر قرارگاه پدافند هوایی کشور.
مجالی برای ایدههای عملیاتی در دل نیروی هوایی
فرمانده لجستیکی نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس، با بیان اینکه رعد، جایی شد برای ایدههای نواورانه منصور ستاری و عملیاتی ساختن آنها به دست شهید بابایی و دیگران، ادامه میدهد: شهید بابایی شد فرمانده قرارگاه. من شدم جانشین و شهید ستاری هم که نماینده پدافند کل کشور بود، شد مشاور قرارگاه. بدون معطلی سرکشی به مناطق عملیاتی شروع شد و قرارگاه رسما کار خود را شروع کرد.
چشم ما را روشن کرد
به گفته تیمسار غلامی، چابک شدن و کوچک شدن سایت پدافند هوایی، ایدهای خوب بود که در مقطعی حساس با کمک شهید ستاری به ثمر نشست.
او ادامه میدهد: تا توانستیم، سایت پدافندی را مختصر و سبک کردیم، طوریکه مساحت کل این سایت کمتر از نیم کیلومتر در نیم کیلومتر شد. شاخ و برگ های اضافه را زدیم و تا جایی که می شد لوازم و تجهیزات اضافه راکم کردیم. و شد.
این پیشکسوت نهاجا با بیان اینکه یک سایت کم حجم، کم وسعت، ولی چالاک و سرپا به یاری کشور آمد ادامه میدهد: عملیات والفجر هشت که شروع شد، دستگاه تعقیب و جستجوی ما کار نکرد. هر چه کردیم روشن نشد.
با اینکه از قبل همه چیز را امتحان کرده بودیم، اما روشن نشد. عراقی ها از زمین و آسمان روی سرمان آتش می ریختند، بمباران و موشک باران، اما دستگاه جستجوگر ما خاموش مانده بود. ستاری بلند شد و رفت بندرعباس. گفت من از آنجا از داخل قرارگاه روی شبکه بی سیم، گرای هواپیماهای عراقی را میدهم. هر وقت آمدند توی خط سیر شما، بزنیدشان. باورمان نمی شد، اما انگار پیام های بی سیم تاری دستگاههایمان را روشن کرده بود.
امیر سرلشکر منصور ستاری 15 دیماه 1373 در سانحه هوایی نزدیک فرودگاه اصفهان همراه با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی به شهادت رسید.
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید