یادگار ماندگار دوران
واپسین روزهای تیرماه، یادآور آسمانی شدن یکی از تیزپروازان دوران کشور است. خلبانی که با بیشترین میزان پرواز با جنگنده فانتوم، یادگارهای ماندگاری را در حافظه تاریخ کشورش به ثبت رساند.
خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در دوران دفاع مقدس نقشی اثرمند و ماندگار در دفاع از کشور داشتند. امیر سرتیپ خلبان شهید عباس دوران، از آغازین روزهای حمله عراق به ایران تا شهادتاش در آخرین روز تیرماه 1361، کارهای کارستانی انجام داد. شهادتش نیز با یک اقدام تحولآفرین و ماندگار همراه بود.
عملیات ۱۴۰ فروندی و انهدام تجهیزات و تاسیسات نیروی هوایی عراق، عکسبرداری هوایی از مناطق دشمن، بمباران پایگاه هوایی کرکوک، عملیات قطع صدور نفت عراق، انهدام بندرها و تاسیسات عراق، پشتیبانی از عملیات مروارید، حمله به پایگاه هوایی الولید یا اچ-3، تنها بخشی از یادگارهای ماندگار عباس دوران برای کشور است. دوران بين همه خلبانان به شجاعت معروف بود. ترس و هراس در وجود او راه نداشت . سخت ترين ماموريت ها میپذیرفت.
روز موعود
عراق پیش از اغاز جنگ میزبانی اجلاس سران غیر متعهدها را گرفته بود و تجهیزاتی که دشمنان غربی و شرقی ایران در اختیار نیروی هوایی این کشور گذاشته بودند، خیال خام امن بودن بغداد را در سر عراق پرورانده بود. او خلبانان ایرانی را ترسو خوانده و گفته بودهیچ خلبان ایرانی جرئت نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد. برای عباس و همسنگرانش، این طعنه پوچ غیر قابل تحمل بود.
صدام درباره همانهایی این گونه سخن به گزاف میگفت که در عملیات 140 فروندی، حمله به پایگاه الولید و عملیات مروارید، ضربهای سخت و التیامنیافتنی به عراق وارد ساخته بودند. حرفهای او هم از روی کین و همراه با نوعی نگرانی و ترس بود. ترسی که عباس دوران در آخرین مأموریتش، با جانفشانیاش این ترس از تیزپروازان ایرانی را برای همیشه بر تن حزب بعث عراق و هم پالگیهایش نشاند.
دستور ابلاغ شد: خلبان عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر سال ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند. عملیات رمضان در جریان بود و سرهنگ منصور ستاری، در پدافند هوایی در سنگر دیگری مشغول دفاع از آسمان کشور بودند.
ستاری و همراهانش در ارتفاعات مشرعات اهواز، رادارهایی را که توسط عراق منهدم شده بود، با ابتکار منصور ستاری با رادار موبایلی جایگزین کرده و نور را دوباره به چشم پدافندیها بازگرداندند. پیش از اینکه عمليات اعلام شود عباس دوران به پايگاه اميديه اهواز رفته بود و قرار بود در صورتي كه در عمليات رمضان نياز شد، پرواز کند. در همین قرارگاه عملیاتی بود که دیداری با منصور ستاری و دیگر یاران تازه کرد و موضوع عملیاتی برای آخرین روزهای تیرماه طرح شد.
۳۰ تیر ۱۳۶۱ عباس دوران و 5 خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند. منصور ستاری در پدافند هوایی و دیگر یاران، برای عباس و دیگر همپروازانش آرزوی توفیق و سلامتی کردند. هماهنگیها انجام شد و خلبانان، به سوی آسمان عراق پرواز کردند. 3 فروند فانتوم ایرانی تا دندان مسلح، تا مرز پرواز میکنند و تنها دو فروند از مرز میگذرند و سایهشان بر عراق گسترده میشود. پدافند عراقیها سراسیمه و بهتزده دست و پایش را گم میکند.
آتش تیربارها به سوی هواپیمای عباس دوران و خلبان همراهش سرتيپ منصور كاظميان روانه میشود. فانتوم سوم در مرز منتظر میماند تا در صورت نیاز به این دو بپیوندد.
بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد هدفهایی بود که پیش از آغاز عملیات، با حضور فرماندهان و تصمیمگیران به تصویب رسیده بود. هواپیماها در حدود ۳۰ کیلومتری شهر بغداد با ۳ دیوار آتش در مقابل خود مواجه میشوند. پس از عبور از دیوارهای آتشین دشمن چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد میکند. با اصابت این گلولهها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار میافتد اما او مصمم و بدون تردید، کارش را ادامه میدهد.
«سند شهادت امیر سرتیپ عباس دوران»
امير سرتيپ منصور كاظميان همرزم شهيد سرلشكر عباس دوران خلبان دوم و سرنشين هواپيماي عباس دوران درباره آن عملیات میگوید: «ما به سمت بغداد پرواز كرديم . تقريبا 15 كيلومتري بغداد بوديم كه با ديوار آتش پدافند دشمن روبرو شديم و در همين فاصله چند گلوله به هواپيماي ما برخورد كرد.»
این خلبان پیشکسوت نهاجا از مکالمههای آخرینش با عباس دوران اینطور میگوید: «وقتي اين گلوله ها به هواپيماي ما اصابت كرد عباس دوران به من گفت چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهرا موتور از كار افتاده است.
کاظمیان ادامه میدهد: من به عباس گفتم چارهاي نيست و بايد به عمليات ادامه دهيم. زيرا در آن شرايط اگر باز ميگشتيم دوباره در ديوار آتش دشمن قرار ميگرفتيم بنابراين به سمت جنوب شرقي شهر بغداد كه پالايشگاه الدوره مستقر بود ادامه مسير داديم و با اينكه پدافند دشمن بسيار قوي بود تمام بمبها را روي اين پالايشگاه تخليه كرديم. پس از تخليه بمبها به مسيري ادامه داديم كه دقيقا به سمت همان هتلي ختم ميشد كه قرار بود كنفرانس غيرمتعهدها در آنجا برگزار شود.»
آتش بی امان بر روی هواپیمای عباس دوران روانه میشد. مکالمههای میان دوران و کابین دو قطع نمیشد همچون شکلی تیربارها.
کاظمیان آن لحظات را اینگونه توصیف میکند: زماني كه بمبها را روي پالايشگاه الدوره مي ريختيم آتش بي امان و شديد دشمن قطع نميشد و در همان موقع بود كه هواپيما مورد اصابت چند گلوله ديگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور كلي از بين رفت. وقتي به پشت سر نگاه كردم پالايشگاه را ديدم كه در آتش مي سوخت و يك لحظه هم ديدم كه قسمت دم هواپيما تا وسط كابين از بين رفته و در آتش ميسوزد.
عباس دوران آخرین وداع را با یارانش آن سوی خطوط و خلبان همراهش انجام میدهد طوری که ديگر حتي فرصت نمیشود کاظمیان به عباس دوران درباره آتشسوزی عقب هواپیما بگوید و صندلي خلبان دوم به بيرون پرت شد.
این خلبان پیشکسوت با بیان اینکه پیش از اينكه بخواهم به عباس دوران بگويم كه قسمت هواپيما از بين رفته، صندلي به بيرون پرت شده بود، میگوید: حال يا عباس دوران اين كار را كرده بود (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت كه هواپيما را ترك كنم) يا آتشي كه در قسمت وسط كابين بود باعث اين قضيه شده بود. در هر صورت من چشمانم سياه شد و ديگر هيچ نديدم؛ وقتي به هوش آمدم در وزارت دفاع عراق اسير شده بودم.
کاظمیان، بی تاب و بیخبر از همپروازش در اسارت به سر میبر تا اینکه پس از دو ماه يك سرباز عراقي كه نگهبان وزارت دفاع عراق بود میگوید: من هواپيماي شما را ديدم كه آتش گرفته بود يك چتر باز شد و بعد از چند ثانيه هواپيما به هتل محل برگزاري كنفرانس غيرمتعهدها برخورد كرد. این همپرواز عباس دوران متوجه میشود عباس صندلي خودش را به بيرون پرت نكرده و پس از برخورد هواپيما با ساختمان هتل به شهادت رسيده است.
عقاب بال سوخته نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران قهرمان دلير مردم ايران افتخاري ديگر نصيب نيروي هوايي و كشورش مي كند و با اين حركت شجاعانه سران كشورها به اين نتيجه مي رسند كه آسمان بغداد به هيچ وجه امن نيست و تصميم مي گيرند كه اجلاس در دهلي نو انجام پذيرد.
آتشی که عباس دوران در هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها برافروخت و این ساختمان را در هم کوبید، مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق شد. عملیات بغداد اثرمند افتاد و سازمان وحدت آفریقا نیز اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیرمتعهدها نیست پس از آن کوبا هم اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد. پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت.
بیست سال بعد در سال ۱۳۸۱ تکهای از استخوان پا به ایران بازگشت که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۱ خانواده وی آن را طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری، خانواده و بستگان در شیراز به خاک سپردند. نام و یاد شهیدانی چون عباس دوران و منصور ستاری تا همیشه تاریخ بر پیشانی ایران درخشان و ماندگار خواهد بود.
گزارش از پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید