کاری که کارستان شد
«از ابتدا هدفش برای خودش مشخص بود. وقتی از او میپرسیدیم :«شما بعدها میخواهید کدام رسته و نیرو را برای خدمت انتخاب کنید؟» خیلی شفاف و صریح میگفت: «نیروی هوایی».
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، امیر آسمانها را با اراده و عزم جدیاش در کارها مشناختند. کاری را آغاز نمیکرد مگر آنکه به به نتیجه مطلوب برساند و این راه را از آغاز انتخاب کرده بود. شهید ستاری فعالیتهای گوناگونی را در بخشهای حساس و مهم در حوزههای مختلف نیروی هوایی صورت داده بود که شنیدن آنها از زبان و نگاه همرزمانش خواندنی است.
امیر عمید همدانشگاهی و همکار شهید ستاری، صفحهای از کتاب همنشینی و همراهی خود با شهید ستاری را اینگونه بیان میکند:
«از اولش هم هدفش برای خودش مشخص بود. وقتی از او میپرسیدیم :«شما بعدها میخواهید کدام رسته و نیرو را برای خدمت انتخاب کنید؟» خیلی شفاف و صریح میگفت: «نیروی هوایی».
والفجر هشت، اوج کارایی ستاری بود. البته خیلی از مسائل نظامی را نمی شود بیان کرد. شهید ستاری کاری کرده بود کارستان. در آن بمبارانهای شدید که ما برای انجام عملیات به امنیت نیاز داشتیم، طرحی پیاده کرد و توانستیم هواپیماهای عراقی را بالاتر از سقف انتظار بزنیم.
گیر شغلش نبود. اجازه نداده بود شغلش، پستش اسیرش کند. یک بار رفته بودم نمایشگاه بینالمللی. یک نمایشگاه صنایع دفاعی بود. کلی از کشورها آمده بودند غرفه زده بودند. در نمایشگاه کاری داشتم و منتظر کسی بودم، نزدیک جایگاه.
از دور مرا دید. در جایگاه کنار فرمانده نیروی دریایی نشسته بود. صدایم کرد. اشاره کرد بروم کنارش. رفتم نشستم و حال و احوال کردیم. پست و عنوان و درجه برایش عادی بود. جوگیر نکرده بودش. در تصمیم گیری هایش خیلی مصمم و قوی بود، اما در روابط انسانی اش، بسیار مهربان، عاطفی و آرام. حتی یک بار هم عصبانیتش را ندیدم. یک بار رفته بودیم مجلس ختم. وقتی تمام شد و آمدیم بیرون، دیدمش. کنار من، یکی از افسران نیروی هوایی ایستاده بود. سلام و خوش و بشی کردیم و به من گفت به این رفیقت - همان افسر نیروی هوایی - بگو هوای ما را داشته باشد! سفارش ما را بکن!»
امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/
نظر دهید