همافران چه کسانی بودند؟
همافران افراد دیپلمهای بودند که در سالهای پایانی رژیم پهلوی و به منظور تشکیلکادر فنی پیشرفته برای نیروی هوایی با شرایط خاص و حقوق و مزایای قابل توجه و مکفی پذیرفته شده بودند، ولی در برابر مقررات استخدام نباید به درجهی افسری نائل شوند.
آنان بعد از استخدام و طی دورههای آموزشی در ایران و نیز آمریکا و گذشت مدتی از تعهداتشان، دیگر حاضر به خدمت در نیروی هوایی نبودند؛ چرا که به علت تخصص هایی که داشتند، میتوانستند به خوبی جذب بازار کار آزاد شوند و در بخشخصوصی به فعالیت بپردازند و از درآمد بیشتری نیز بهرهمند شوند.
گروهی از آنان نیز خواستار از میان برداشته شدن مانع ترفیعات خودشان بودند تا به درجهی افسری نائلشوند، چرا که تبعیض آشکار میان آنان و نظامیان وجود داشت.
نیروی هوایی در برابر قبول چنین خواستهایی مقاومت میکرد؛ چرا که در صورت قبول این خواستها ادارهی امور فنی که همافران عهدهدار آن بودند، با اختلال مواجه میشد و از طرف دیگر نیز نیروی هوایی توانایی و نیز ظرفیت جذب افسر را نداشت.
این عوامل باعث ایجاد نارضایتی نزد همافران شده بود. آنان با توجه به ارتباطاتی که با مراکز آموزشی از جمله دانشگاهها داشتند، در جریان انقلاب قرار گرفته بودند و نارضایتیهایشان از ارتش نیز مزید بر علت شده بود. به این خاطر بود که سران ارتش به ویژه، نیروی هوایی از آنانهراسان بودند.
چگونگی بیعت تاریخی همافران با امام خمینی
در ادامه این تحرکات، نوزدهم بهمن ۱۳۵۷ فرا رسید. انتشار خبر بیعت همافران نیروی هواپیمایی ایران با امام (ره)، یکی از اخباری بود که انقلاب را به تثبیت در ایران، نزدیک و بختیار را از ادامه فعالیت برای ابقای رژیم سلطنتی ناامید کرد.
تیتر اول روزنامه کیهان ظهر روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ توجه مردم و بختیار را به خود جلب کرد؛ "پرسنل نیروی هوایی با امام خمینی بیعت کردند"؛ خبر این دیدار به همراه تصویری از این بیعت در مطبوعات به چاپ رسید؛ در تصویر، جمعی از همافران با لباس رسمی در اقامتگاه امام از پشت سر دیده میشدند.
پس از انتشار خبر، دولت بختیار آن را تکذیب و عکس را مونتاژ اعلام کرد و حکم دستگیری عکاس صادر شد. اما مساله حضور همافران در نزد امام (ره) از سوی ایشان تایید شد.
پس از ورود امام (ره) به تهران، نیروی هوایی اولین گام مثبت در همراهی با مردم در انقلاب را با وجود همراهی دولت برداشت؛ اما درگیریهای خیابانی و تمرد ارتشیان از دستور تیر به سوی مردم، همافران را بر آن داشت تا گامی برای نزدیکی در انقلاب بردارند.
نورشاهی، یکی از همافرانی که در جریان بیعت با امام(ره)، حاضر بوده است، در تشریح خاطرات آن روز گفته است:
"جلسهاى در روزهاى نزدیک به پیروزى انقلاب با مرحوم حضرت آیتالله طالقانى داشتیم و ایشان به ما گفتند که اگر قصد دارید کارى انجام دهید باید اقدامى باشد که یک سر و گردن از پیر زنى که عصا زنان به خیابان آمده است بالاتر باشد. این سخنان در حقیقت یک نوع حرکت روانى و کار تهییجکننده محسوب مىشد و پس از آن بود که تصمیم گرفته شد تا در روز ۱۹ بهمن، رژه رسمى برگزار شود."
همافران، پس از دیدار با آیتالله طالقانی، تصمیم گرفتند تا صبح روز ۱۹ بهمن در مدرسه علوی تهران لباسهای خود را عوض کنند و در حضور امام (ره) به صف شوند تا به امام(ره) ادای احترام و اعلام بیعت کنند. از آن جایی که در مدرسه رفاه فضای کافی وجود نداشت عدهای، نماینده شدند و در محضر امام(ره) حضور یافتند.
امام(ره) در حضور آنها اظهار کرد: "درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید... باید این نهضت را حفظ کنید تا انشاءالله آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی به جای یک حکومت طاغوتی است."
پس از سخنان امام(ره) با فرمان رژه همافر نورشاهی، از برابر امام رژه رفتند و قطعنامهای را قرائت و با امام(ره) اعلام بیعت کردند.
همافران نیز بعد از ادای احترام به امام(ره)، با طى کردن خیابان ایران از سر کوچه منزل حضرت آیتالله طالقانى عبور کردند و به سیل تظاهرکنندگان و مردم در خیابان انقلاب پیوستند و با استقبال مردم از آنها، هلیکوپتر ارتش براى ایجاد فضاى ارعاب در سطح خیابان انقلاب حاضر شد.
سپس همافران به مدرسه رفاه برگشتند تا لباس خود را عوض کنند و شناخته نشوند؛ امام(ره) تعدادی از همافران را به حضور پذیرفت و به آنها گفت: "به همکاران، دوستان و فرزندان من بگویید که این مملکت مال خودشان است مراقبت کنند، آینده از آن آنهاست و از چیزى نترسند. ملت با تمام وجود پشتیبان شماست."
پس از آن، دولت برای شناسایی همافران اقدام کرد و مردم را وادار کرد تا کارت شناسایی خود را در خیابان انقلاب نشان دهند تا همافران را بیابند اما موفق نشدند.
بختیار با انتشار خبر و عکس بیعت همافران با امام(ره)، دیدار را تکذیب و عکس را مونتاژ خواند، با این حال امام (ره) برای حمایت از همافران دیدار خود با آنها را تایید کرد.
خاطره ای از علی محمد بشارتی (سابقه فعالیت در امور کشوری و لشکری را در پرونده اجرایی خود دارد)
روز ۱۹ بهمن ۵۷ یومالله است، چون در آن روز گروه زیادی از عناصر ارتش با حضور در اقامتگاه حضرت امام، با ایشان بیعت کردند و فرماندهی ایشان را پذیرفتند.
ماجرا از این قرار بود؛ من آن روز از خیابان پیروزی به طرف مدرسه علوی در حرکت بودم که دیدم گروهی از افسران و همافران به صورت راهپیمایی، ولی پراکنده و بینظم همه در خیابان پیروزی راه افتاده و شعارهایی در حمایت از انقلاب اسلامی و رهبری امام سرمیدادند.
به یکی از افسران که فعالتر و پرجنب و جوشتر بود، به نام جناب سروان ملاحیدر، گفتم: به کجا میروید؟ پاسخ داد: به خیابان انقلاب برای پیوستن به تظاهرات مردم.
گفتم: خوب است نخست با هم به مدرسه علوی برویم و با امام خمینی دیدار کنیم، سپس به طرف خیابان انقلاب ادامه طریق دهید.
وی پس از مشاوره با تنی چند از دوستان نظامی خود، پیشنهاد مرا پذیرفت و به اتفاق به مدرسه علوی رفتیم. پس از طرح علت آمدن افسران با تنی چند از علما، همگی خوشحال شدند. جمع دیگری از نظامیان نیز در آنجا بودند.
همه وارد مدرسه شدیم. طولی نکشید که حضرت امام در جایگاه ظاهر شدند. ملاحیدر به مجرد مشاهده امام «ایست خبردار» داد. همه نظامیان به حضرت امام ادای احترام کردند.
آن روز یک روز تاریخی و ماندگار شد. از آن به بعد تلاش رژیم برای مخدوش کردن حضور نظامیان در مدرسه علوی به جایی نرسید.
رژیم میگفت عکس نظامیان که در برابر امام به احترام ایستادهاند، مونتاژ است، ولی این ترفند موثر واقع نشد.
مردم انقلابی پس از دیدن عکس نظامیان که در حال احترام روبهروی امام بودند و در سطح وسیعی در مطبوعات چاپ شده بود، بشدت خوشحال شدند.
عکسهایی که از این ماجرا در روز ۲۰ بهمن چاپ شد، خیلیها را در تهران و خصوصا شهرستانها به هیجان آورد.
این حرکت آنقدر برای رژیم توفنده و وحشتناک بود که اعلام کردند، عکسها مونتاژ است! هنوز هم گروهی از سران ارتش که دفاتر خود را هم نمیتوانستند اداره کنند در خواب خرگوشی به سر میبردند.
از صبح ۲۱ بهمن مقاومت در درون نیروی هوایی ـ در خیابان پیروزی ـ شدت گرفت و تلاش گارد شاهنشاهی برای شکست دادن آنها به نتیجهای نرسید و مقاومت آنها همچنان ادامه یافت. سران ارتش در حالت بلاتکلیفی و سردرگمی، اعلام حکومت نظامی کردند.
اعلام حکومت نظامی آخرین تیر در ترکش رژیم پوسیده شاهنشاهی محسوب میشد، اما دیگر دیر شده بود و کار از کار گذشته بود.
از یک طرف ارتش به کلی روحیهاش را از دست داده بود و از سوی دیگر، همافران نیروی هوایی که با پایگاههای نیروی هوایی در سراسر کشور در ارتباط بودند، آنها را به مقاومت و اعتصاب تشویق میکردند.
همزمان با محاصره و سرکوب همافران اعتصابکننده توسط لشکر یکم گارد، عدهای از همافران که در اعتصاب نبودند ولی از اعتصابکنندگان حمایت میکردند، بیرون آمدند و مردم را از وقایع آگاه کردند. مردم هم برای شکستن محاصره وارد عمل شده، در اسلحهخانهها را شکستند و مسلح شدند.
از سوی دیگر امام خمینی (ره) نیز با اعلامیه فوقالعاده ارزنده و مهم خویش به مردم گفتند که حکومت نظامی را نادیده بگیرند و به این صورت انقلاب اسلامی به مرز پیروزی رسید. پیوستگی همافران به مردم و بیعت با امام(ره)، یکی از آن حوادث تسریع کننده پیروزی انقلاب بوده است که شور پیروزی را در مردم بیدار کرد.
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید