نمی‌توانم در خانه مردم بروم

  • 1399/02/08 - 14:20
  • تعداد بازدید: 2086
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

نمی‌توانم در خانه مردم بروم

شهید ستاری از آن دسته آدم هایی است که در فضای خانه و کار خاطرات زیادی از خود به یادگار گذاشته که هر کدام سرشار از درس و دلدادگی است. خاطراتی که شنیدن آن خالی از لطف نیست.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری، «ناصر ستاری» برادر شهید سرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش از معدود کسانی است که خاطرات زیادی از دوران کودکی و سال های پس از آن برای گفتن دارد، روزهای غریبی که هنوز کسی شهید ستاری را نمی شناخت؛ شهیدی که سال های بعد تبدیل به اسطوره ایثار و شجاعت ایران شد.


در یکی از خاطرات ناصر ستاری نقل شده است: در ده ولی آباد پیرمرد شیرفروشی بود که روزانه از اهالی شیر میگرفت، به شهر می برد و میفروخت. از شهر که باز می گشت اهالی روستا به خانه اش می رفتند و پول شیر را می گرفتند. در آن زمان، پولی که از بابت فروش شیر میگرفتیم، روزانه پانزده ریال می شد.


ما به منصور که در روستای «پوینک» درس میخواند، روزانه پانزده ریال پول تو جیبی می دادیم. لذا به او گفتیم: هر صبح که می خواهد به مدرسه برود سری به خانه پیرمرد شیرفروش که در مسیر مدرسه قرار داشت، بزند و پول شیر را برای خودش بگیرد.


منصور ظاهراً حرف مادرم را قبول کرد و ما دیگر روزانه به منصور پول نمی دادیم. مدتی گذشت تا اینکه یک روز پیرمرد شیرفروش به در خانه ما آمد و - گفت: آن قدر نیامدید تا من پیرمرد را کشاندید این جا


گفتم: موضوع چیه؟ گفت: مدتی است سراغ پولتان نیامده اید. من که گفته بودم روزانه بیایید پولتان را بگیرید. پیرمرد، این را گفت و مقداری پول به ما داد و رفت. موقع رفتن باز سفارش کرد که حتماً هر روز پول شیر را از او بگیریم.


پیش مادر رفتم و پول را به او نشان دادم و  گفتم: مثل اینکه منصور سراغ شیرفروش نرفته تا پول شیر را بگیرد. مادرم متعجب شد و گفت:  پس این مدت که به او پول نمی دادیم، چکار می کرده؟ مادرم از این کار منصور ناراحت شد. هنگامی که از مدرسه برگشت با ناراحتی از او پرسیده چرا نرفتی پول شیر را بگیری؟


منصور ابتدا چیزی نگفت. اما وقتی مادرم دوباره از او سؤال کرد، گفت: چطور بروم بگویم؛ شما به ما بدهکارید. شاید نداشته باشد.


مادرم گفت: بابا! ما که از او قرض نمی گیریم. پول خودمان است. خودش گفته هر روز بیایید و پولتان را بگیرید.


منصور گفت: اگر هر روز هم گرسنه بمانم، من نمیتوانم در خانه مردم بروم و از آنها چیزی بخواهم.»


امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


پایان پیام/

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 354
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید