مأموریتی به جای من

  • 1399/02/09 - 17:06
  • تعداد بازدید: 2187
  • زمان مطالعه : 3 دقیقه

مأموریتی به جای من

صبح خیلی زود در آلرت بودم که متوجه شدم خلبانان دسته پروازی آمدند و به سوی آشیانه ها رفتند. من هم از آلرت خارج شدم و به سوی هواپیمای شماره یک، که قرار بود جناب یاسینی با آن پرواز کند، حرکت کردم.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، سرهنگ خلبان بازنشسته محمد عتیقه چی از همراهان شهید علیرضا یاسینی است. شهید یاسینی که خود همراه و یار فرمانده نیروی هوایی ارتش، شهید منصور ستاری بوده است، دنیایی از ناگفته‌ها است. سرهنگ عتیقه‌چی خاطره‌ای از همراهی‌اش با این شهید والامقام دارد که خواندنی است:

 

«اوایل آبان ۱۳۶۰ یک مأموریت برون مرزی در برنامه پروازی قرار گرفت. هدف تأسیسات برق «کرکوک» بود. چون آن منطقه برای دشمن جنبه حیاتی داشت، به شدت از آنجا حفاظت می شد. اطراف تأسیسات را با انواع ضد هوایی و موشک زمین به هوا مجهز کرده بودند.

برای زدن آن هدف از چند روز قبل، نحوه عملیات و مسیر رفت و برگشت به طور دقیق بررسی و طرح ریزی شده بود.

در این مأموریت من خلبان کابین جلو هواپیمای شماره یک و لیدر دسته پروازی بودم و مسئولیتم هدایت و راهنمایی دسته پروازی بود. شماره دو جناب اکرادی و شماره سه جناب محبی بود.. شب عملیات، جناب یاسینی مرا صدا زد و گفت: محمد جان ! امشب نفر آلرت نداریم، شما آلرت بمان، فردا صبح خودم به مأموریت می روم!

- مسئله ای نیست، من امشب آلرت می ایستم و فردا صبح هم با دسته پرواز میکنم. - نه، من خودم می روم.

صبح خیلی زود در آلرت بودم که متوجه شدم خلبانان دسته پروازی آمدند و به سوی آشیانه ها رفتند. من هم از آلرت خارج شدم و به سوی هواپیمای شماره یک، که قرار بود جناب یاسینی با آن پرواز کند، حرکت کردم.

قبل از اینکه من به پای هواپیما برسم، آنها هواپیماها را روشن کرده و در حال بررسی سیستم ها بودند. از پله هواپیمایی که شهید یاسینی در کابین آن رفته بود، بالا رفتم و پس از سلام و احوالپرسی گفتم:  جناب یاسینی من آماده ام که خودم پرواز کنم.

- نه، شما از دیشب تا حالا بیدار مانده اید و خسته هستید، بهتره که بروید استراحت کنید!

من اطاعت کرده و از پله هواپیما پایین آمدم و آنها به سوی باند پروازی حرکت کردند. هواپیماها به ترتیب پشت سر هم غرش کنان خیز برداشته و به سوی آسمان بال گشودند و چند لحظه بعد در دل آسمان ناپدید شدند.

۴۰ دقیقه گذشته بود که دو فروند از دسته ۲ فروندی در فضای پایگاه ظاهر شدند و دقیقه ای بعد روی باند نشستند. من به طرف هواپیمای جناب یاسینی دویدم تا زودتر از سرنوشت هواپیمای سوم آگاه شوم. بعد از اینکه جناب یاسینی از هواپیما پیاده شد، لحظه ای سکوت بین ما حکمفرما شد و سپس نگاهی دقیق به من انداخت. از چهره اش هویدا بود که برای هواپیمای شماره ۲ اتفاقی افتاده است. بدون مقدمه پرسیدم: اکرادی را زدند؟!

جناب یاسینی با ناراحتی گفت: وقتی هدف را زدیم، در حال بازگشت بودیم که یک فروند موشک به شماره دو اصابت کرد. ولی من دیدم که چتر هر دو خلبان باز شده بود و به طرف زمین فرود می آمدند. حالت عجیبی در من بوجود آمده بود، از اینکه نمی دانستم چه بلایی بر سر همکارانم آمده و یا خواهد

از گفته جناب یاسینی مشخص بود که مأموریت با موفقیت انجام شده، ولی از اینکه هواپیمای شماره ۲ برنگشته بود، همه چیز تحت الشعاع قرار گرفته بود.

بعدها اطلاع یافتیم که هر دو خلبان «اکرادی و افضلی» سالم به زمین رسیده بودند. ولی عراقیها اکرادی را به پشت جیپ بسته و آنقدر کشیده بودند که او شهید شده بود، ولی خلبان کابین عقب (افضلی) پس از چند سال اسارت به میهن اسلامی بازگشت.»

امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

 

پایان پیام/

 

 

* آلرت: به معنی هوشیاری در اینجا به اتاقی گفته می شود که در نزدیکی هواپیماهای آماده است تا در صورت هرگونه حمله هوایی دشمن، در کمترین زمان ممکن هواپیماها برای مقابله با آنها به پرواز در اینده

 
  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 274
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید