تا آخر ایستاده‌ایم

  • 1399/02/14 - 09:04
  • تعداد بازدید: 2479
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

تا آخر ایستاده‌ایم

شهید منصور ستاری نمونه بارزی از یک ارتشی ولایتمدار بود که چون خود را وقف خدمت به اسلام و انقلاب کرد، زندگی اش رنگ خدایی گرفت. او از بازماندگان نسلی بود که آوینی در خصوص شان گفته است: ˝ما در جنگ انسان دیدیم ما یافتیم آن چرا که دیگران نیافتند".

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، قرار داشتن در ایام عملیات رمضان، بهانه ای است تا به خاطرات مردی بپردازیم که خود را تمام قد وقف جبهه ها کرده بود و برای حفظ پدافند هوایی و نیروی هوایی در شرایط جنگی و تحریم ها، تلاش وصف ناپذیری انجام می داد. مرور خاطرات ستاری، بازخوانی سیره و منش مردی است که گاه سربازانش را فرزندانم خطاب می کرد و گاه برای تعمیر یک هواپیمای آسیب دیده در جنگ، سماجتی کم نظیر نشان می داد. او آینه تمامی نمای رزمندگانی بود که به تعبیر مقام معظم رهبری، شیران روز و عارفان شب بودند.

 

ایستاده در آفتاب

 

"نزدیک یک ساعت روی هواپیما کار کردیم، پیش خودم فکر می کردم که تیمسار برای بازدید به قسمت های دیگر رفته اند، تا اینکه یکی از همکاران به داخل آشیانه آمد و با تعجب گفت: تیمسار همان جا ایستاده اند!"

 

ماه رمضان بود و هوا گرم. امیر ستاری برای نظارت روی مراحل نهایی تعمیر و بازسازی هواپیمایی که در جنگ آسیب دیده بود به محل کار مهندس سید مرتضی ثنایی، از کارکنان نیروی هوایی ارتش، رفته بود. سید مرتضی آن روز را و مردی را که با دهان روزه جلوی آفتاب ایستاده بود خوب به یاد دارد. فرمانده نیروی هوایی اصرار داشت همان روز کار بازسازی هواپیما به اتمام برسد. تیمسار مردی بود که قناعت و سخت کوشی را از کودکی یاد گرفته و در انقلاب و جنگ به صحنه عمل رسانده بود.

 

فتح المبین، آزادسازی خرمشهر و خصوصا رمضان، همگی عملیاتی بودند که اهمیت نیاز به هواپیماهای جنگی و ترابری برای کمک به نیروی زمینی و رزمندگان را گوشزد می کردند. تیمسار که در سال های ابتدایی جنگ سمت های متعددی داشت، هیچ گاه فرماندهی ستاد نشین نبود و از نزدیک در صحنه نبرد حضور می یافت. چنانچه یک بار در عملیات خیبر با گازهای شیمیایی دشمن مصدوم شد و تا پایان عمر از عوارض آن رنج می برد. لذا به خوبی از کمبودها و محدودیت ها در جبهه ها خبر داشت. به همین خاطر همه می دانستند که او روی حفظ تجهیزات، قطعات و ابزارها تا چه میزان تاکید دارد و در استفاده از آنها قناعت می کند.

 

روزی که تیمسار به محل کار مهندس ثنایی رفته بود، با چنین احساس تکلیفی آن قدر بیرون آشیانه و جلوی آفتاب ایستاد تا بالاخره ساعت شش عصر کار تعمیر هواپیمای آسیب دیده به اتمام رسید. ستاری بعد از آنکه از نتیجه موفقیت آمیز کار با خبر شد. با خیالت راحت برای صرف افطار پایگاه را ترک کرد.

 

همه فرزندان ستاری

 

تعصب شهید ستاری روی بچه های جبهه و جنگ زبانزد خاص و عام بود. او جنگ را با تمام وجود حس کرده و در پس ظاهر مرتب و منظمش، دلی پر آشوب داشت که خراب رزمنده ها بود و هر کاری از دستش برمی آمد برای سلامتی و سربلندی کسانی که آنها را فرزندانم خطاب می کرد، انجام می داد.

 

ستاری را یکبار در میدان نبرد خیبر دیدند که در هنگامه بمباران شیمیایی دشمن، ماسک خود را به پیرمردی داد که کنار جاده ای با لودرش کار می کرد. یا یکبار دیگر وقتی در والفجر8 بمباران شدید هوایی دشمن، همرزمانش را بی تاب کرده بود، او ماند و همه را به ماندن تشویق کرد.

 

محمد مصطفوی فر از همرزمان ستاری می گوید: "در عملیات والفجر8 حملات هوایی دشمن آن قدر شدید بود که روحیه بچه ها را تضعیف کرده بود. ستاری سعی می کرد به بچه ها روحیه بدهد. او همه رزمنده ها را با لفظ "فرزندانم" خطاب می کرد و به آنها روحیه می داد."

 

سال ها بعد، زمانی که جنگ به پایان رسید، آن چه پایانی بر آن رقم نخورد، روحیه خاکی و متواضع امیری بود که خط رزمندگی را حفظ کرد و همواره رفتاری صمیمی و پدرانه با زیر دستشانش داشت. فرمانده نیروی هوایی حتی سربازانش را فرزندانم خطاب می کرد و با آنها گرم می گرفت. امیر خلبان حبیب بقائی از همرزمان شهید می گوید: "نحوه‌ ارتباط شهید ستاری با دیگران از سرباز وظیفه گرفته تا مقامات بالا نمونه بود. مثلاً یک جایی می‌رفت دستش را روی گردن سرباز می‌انداخت و سرش را نوازش می‌کرد. با سربازان روبوسی می‌کرد و آنان را در آغوش می‌گرفت. این صحنه‌ها خیلی زیبا بود. شهید ستاری یک انسان معنوی همه بعدی بود. متعالی بود. پدر خانواده‌  نیروی هوایی بود".

 

"ما تا آخر ایستاده ایم" جمله ای از حضرت امام خمینی(ره) است که سرلوحه رزمندگان و مجاهدان در راه خدا قرار گرفت. کسی چه می داند، شاید روزی که تیمسار ستاری مقابل آفتاب ایستاد تا شاهد تعمیر هواپیمای آسیب دیده باشد، یا آن زمان که در والفجر8 زیر بمباران دشمن ماند و پایداری کرد، مرتب این جمله امام را زیر لب زمزمه می کرد که: "ما تا آخر ایستاده ایم"

 

امیرسرلشگر منصور ستاری در ۱۵ دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

  پایان پیام/
  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 182
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید