بهانه‌ای برای لغو دستور

  • 1400/02/14 - 09:10
  • تعداد بازدید: 1745
  • زمان مطالعه : 3 دقیقه

بهانه‌ای برای لغو دستور

شهید یاسینی در حالی که نگران به نظر می رسید، رو به من کرد و گفت: من در جریان بخشنامه ممنوعیت انتقال پرسنل به صورت تنبیهی نبودم، شخصی را به همدان منتقل کرده‌ام، فکر کنم در حال تسویه حساب است. می خواهم به طریقی از انتقال او جلوگیری کنید، ولی طوری عمل کنید که دستور من لوث نشود و ایشان نیز از کرده خود متنبه شود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، درباره قهرمانان و رشادت‌هایشان در میدان نبرد بسیار گفته‌اند اما شناخت ابعاد شخصیتی و ویژگی‌های انسانی این افراد، گرچه به طور کامل ممکن نیست اما به همین میزان اندک نیز با بیان دقیق از زبان همراهان و نزدیکانشان تحقق پیدا می‌کند.


سرهنگ محمدرضا بنی علی، از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همسنگر شهید علیرضا یاسینی است. سرهنگ بنی علی یکی از ویژگی‌های شهید یاسینی را با بیان خاطره‌ای نقل می‌کند:

«در یکی از پایگاههای نیروی هوایی، که جناب سرهنگ یاسینی فرماندهی آن را به عهده داشت، مسئولیتی داشتم و انجام وظیفه می‌کردم. با مدیریت خوبی که داشت، هر مشکلی را به بهترین نحو ممکن برطرف می ساخت. اعتماد به نفس زیاد و شجاعت فراوان وی در تصمیم گیری ها بارها و بارها من و سایر پرسنل را به تحسین واداشته بود. نخوت و تكبر را به کلی از وجود خود دور کرده بود و علی رغم اینکه بالاترین رده تصمیم گیری در پایگاه بود، شهامتش در پذیرش انتقاد فوق العاده زیاد بود.

در عین جدی بودن و برخورد با هرگونه تخلف، بسیار رئوف و مهربان بود.

به یاد دارم، روزی یکی از پرسنل، خطایی کرده بود. شهید یاسینی برای تنبیه او تصمیم گرفته بود، وی را به پایگاه سوم شکاری (همدان) منتقل کند. دستور صادر و آن شخص مشغول تسویه حساب شد.

رئیس پرسنلی یکان که به خوبی از مفاد دستورالعمل ها و بخشنامه های مربوطه با اطلاع بود، می دانست که این دستور مغایر با بخشنامه های موجود است. زیرا دستورالعمل جدیدی که پرسنل را به هیچ وجه نمی شود به صورت تنبیهی از یگانی به یگان دیگر منتقل کرد تازه به پایگاه ابلاغ شده بود و هنوز برای رؤیت به حضور جناب سرهنگ یاسینی نبرده بودند.

مترصد مانده بود، دستور فرمانده پایگاه را اجرا کند یا مفاد بخشنامه را در نظر بگیرد. سرانجام تصمیم می‌گیرد موضوع را با جناب سرهنگ یاسینی در میان بگذارد. این کار را می کند، شهید یاسینی بخشنامه را می خواند و چیزی نمی‌گوید.

روزی در محل کارم سرگرم رتق و فتق امور بودم که زنگ تلفن به صدا درآمد. آجودان شهید یاسینی مرا به دفتر ایشان فراخواند. بلافاصله برخاستم و به دفترش رفتم. 

شهید یاسینی در حالی که نگران به نظر می رسید، رو به من کرد و گفت: من در جریان بخشنامه ممنوعیت انتقال پرسنل به صورت تنبیهی نبودم، شخصی را به همدان منتقل کرده‌ام، فکر کنم در حال تسویه حساب است. می خواهم به طریقی از انتقال او جلوگیری کنید، ولی طوری عمل کنید که دستور من لوث نشود و ایشان نیز از کرده خود متنبه شود.

از دفتر خارج شدم و بدون اینکه آن شخص متوجه شود، سراغش را گرفتم، گفتند: تسویه حساب کرده و با پرواز فردا عازم تهران است.» با خود اندیشیدم بهتر است هنگام سوار شدن به هواپیما به بهانه داشتن بار مشکوک او را پیاده کرده و آن‌قدر معطل کنیم تا هواپیما پرواز کند. سپس بگوییم که جناب سرهنگ یاسینی تو را بخشیده، نیازی نیست منتقل شوی. طبق همین طرح عمل شد. آن شخص وقتی از این تدبیر مطلع شد، چون هیچ تمایلی به انتقال نداشت، بسیار خوشحال شد و اشک شوق در چشمانش حلقه زد.»

شهیدعلیرضا یاسینی از یاران شهید منصور ستاری 15 دی ماه 1373 همراه با جمع دیگری از فرماندهان بلندپایه نیروی هوایی ارتش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

پایان پیام/

 
  • گروه خبری : عمومی,همسنگران شهید
  • کد خبر : 179
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید