رنگ تازه‌ای به آسمان زندگی می‌زد

  • 1400/02/08 - 12:20
  • تعداد بازدید: 2179
  • زمان مطالعه : 8 دقیقه
گفتار

رنگ تازه‌ای به آسمان زندگی می‌زد

پس از گذشت سه دهه از دفاع مقدس، هنوز زوایای بسیاری از زندگی بزرگ مردانی همچون شهید ستاری که در دفاع مقدس خوش‌ درخشیدند به خوبی روشن نشده است. مطالعه ابعاد مختلف زندگی و شخصیتی و همچنین شيوه‌های رفتاری فرماندهان آن زمان به عنوان هدایت کنندگان مسیر جنگ تحمیلی، می‌تواند سرمشق و سرلوحه مديران فرماندهان امروزی قرار گیرد.

 


سروان بازنشسته رحمت الله اکبری که سال‌های دفاع مقدس را در بخش «پشتیبانی» و «لجستیک» نهاجا فعالیت کرده است، از دوستان و یاران شهید ستاری بیان می‌کند:


بعد از انقلاب، ارتش سازمان تازه‌ای تصویب کرد. دو فرماندهی بسیار بزرگ در ساختار نیروی هوایی، شکل و ساختار تازه‌ای گرفت و متحول شد.


تمرکز فرماندهی پایگاه‌های ترابری و شکاری، به عنوان فرماندهی تاکتیکی هوایی که نخستین فرمانده‌اش سرتیپ خلبان امیرحسین ربیعی بود که بعداً فرمانده نیروی هوایی شد که در فروردین سال 58 اعدام شد.


پس فرماندهی تاکتیکی و فرماندهی پدافند هوایی، به عنوان دو رکن بزرگ نیروی هوایی شناخته شدند. در پدافند هوایی تیمی از مستشاران آمریکایی تحت عنوان تیم تفت مستقر بود. این تیم شامل مشاوران متخصصی بود که تمامی جنگ افزارهای خریداری شده از آمریکا را، در تمامی بخش‌ها از جابه‌جایی و انتقال تا تعمیر و نگهداری برای پدافند انجام می‌داد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران آمریکایی از جمله تیم‌هایی که منحل شدند همین تفت بود.


با شروع جنگ تحمیلی در سال 59، نیازها و کاستی‌هایی که به خارجی‌ها وابستگی داشت، بیش‌تر ظهور و بروز پیدا کرد. شهید منصور ستاری افسر کنترل شکاری جوان که به تازگی از آمریکا به کشور بازگشته بود، به عنوان مسئول آموزش مشغول فعالیت بود. این در حالی است که دشمن شعله جنگ را بر افروخته و بار سنگین خلأ تیم‌هایی که با زیر و بم نیروی هوایی آشنا بودند، بر شانه دانش آموختگان و پرسنل نیروی هوایی به خصوص جوان‌ها بیش‌تر سنگینی می‌کرد.


ستاری خود را در برابر این موضوعات مسئول می‌بیند و به عنوان یک متخصص دانش آموخته در حوزه پدافند و رادار، سعی می‌کند باری از دوش دفاع هوایی کشور بردارد.


از هرجای نیرو که درباره شرایط و چندوچون تأمین نیازها می‌پرسی، اخبار امیدوارکننده‌ای شنیده نمی‌شود، اما این موضوع باعث نمی‌شود ستاری از پا بنشیند و ناامیدانه به موضوع بنگرد.


منصور در نخستین اقدام، تلاش می‌کند تا گروهی از متخصصان در حوزه‌های مختلف که اغلب از هم دوره‌ای‌ها و دوستانش بودند و نسبت به توانمندی‌هایشان آگاهی داشت، گرد هم بیاورد و تیم خود را تشکیل دهد. تأکید بر کار گروهی از مهم‌ترین بارزه‌های کار او بود.


یکپارچگی فضای آسمان ایران


مهم‌ترین کاری که او انجام می‌دهد این است که فضای آسمان کشور را از لحاظ خودی و دشمن به یکپارچگی و شفافیت برساند.


این کار برای جلوگیری از  گشودن آتش پدافند هوایی به روی جنگنده‌های خودی بود که تا پیش از آن به عنوان یک معضل بزرگ بارها اتفاق می افتاد. دلیلش عدم انسجام و یک دستی در بخش‌های گوناگون درگیر در دفاع هوایی بود.


این کار با هدف جلوگیری از هرج و مرج در دفاع هوایی و آشفتگی در رصد آسمان کشور به خوبی نتیجه بخش شد. در جنگ تحمیلی، کاری را که در دفاع از آسمان و ساماندهی آسمان کشور انجام داد، ماندگار و ارزشمند شده است.


آشنایی من و شهید ستاری، به سال 1349 و ایستگاه راداری جاسک باز می‌گردد. ستاری به دلیل استعداد و علاقه فراوانی که به مسائل راداری و پدافندی داشت، به خوبی ارتباط برقرار می‌کرد و اگرچه دانش و تخصص بالایی داشت، اما مدام در حال پرسیدن و آموختن بود.


سال 49 به ایستگاه راداری جاسک برای تحویل از تیم تفت مأمور شد تا این سایت را ظرف حدأکثر 48 ساعت تحویل بگیرد. به سایت مأمور شدم تا مشکلات موجود را به تهران اعلام و سایت را برای تحویل آماده کنم.


اعتماد و ایمان به توان نیروهای داخلی


بنا به نیازهای نیروی هوایی پس از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، گروه‌های متعددی شکل گرفتند تا جایگزین تیم‌های خارجی شوند. در یکی از این گروه‌ها سرتیپ خلبان فکوری حضور داشت و سرهنگ نوروزی، معاون عملیات پدافند هوایی حضور داشتند. یکی از مشکلات، فرسودگی تابلوهای نشان دهنده پست فرماندهی و محدودیت دید دستور تعویض تابلوها را بدهند. سرهنگ فکوری فریاد می‌زد و ناراحت بود چراکه تا الان دستوری مبنی بر تعویض تابلوها وجود نداشته است و حالا که تیم‌های مستشار را در ایران نداریم چنین درخواستی مطرح شده است. نگرانی‌ها از بابت انجام کارها آن هم در نبود مستشارها، به جا بود. چراکه بخش اعظم یا به بیانی، تمام بخش‌های فنی و تجهیزاتی توسط آنان انجام می‌شد و نیروهایی ایرانی، تنها در موارد جزیی اجازه نقش آفرینی داشتند.


با این وجود، من اعلام کردم که می‌توانم کار تعمیر این تابلوها را انجام دهم. با تعجب رو به من گفت: چگونه می‌خواهی این کار را انجام دهی. من درباره چگونگی آشنایی با این کار و آموختن آن از آمریکایی‌ها مفصل توضیح دادم. تمام نگرانی سرتیپ فکوری و دیگران از انجام نشدن این کار و تحمیل هزینه‌ای تازه به نیرو بود. اما خوشبختانه به ما اعتماد کردند و کار را آغاز کردیم.


تجهیزات که به دستمان رسید، یکی از تابلوها را باز کردم. دیدم در این تابلوها از مبدلی استفاده شده است که برق 220 را به 110 ولت تبدیل می‌کند. ترانس‌های قوی و سنگین را جایگزین کردم و از مهتابی‌های باریک استفاده شد. قاب تابلوها هم توسط یکی از افراد لجستیکی نیرو ساخته شد.


طرح اولیه تابلوها را که ابعادی در حدود 5 متر در 5 متر داشت، انجام دادیم. تابلوهای جانبی که به پایان رسید، به تابلوی بزرگی رسیدیم که دسترسی به آن نیازمند نصب داربست بود. تمهیداتی اندیشیده شد تا در چند روزی که کار تعمیر تابلوها طول می‌کشد، مشکلی پیش نیاید.


کار تعمیر تابلوها مجموعاً 17 روز طول کشید و این کار را خوشبختانه به سرانجام رساندیم. این کار باعث شد پشتیبانی بیش از  پیش به توانمندی‌های داخل نیرو امیدوار شود و با انگیزه بیش‌تری به جلو حرکت کند.


ستاری خلاق و صاحب دانش بود


ستاری به معنای واقعی یک بزرگ‌مرد خلاق و صاحب دانش بود که اگر لایق باشم خود را از شاگردان ایشان بدانم. در سال 1363 سرهنگ منصور ستاری به عنوان معاون عملیات پدافند هوایی روزی به دفتر پشتیبانی تشریف آوردند و باب آشنایی من با ایشان از همان جا باز شد.


شهید ستاری گفتند 2 رادار نصب شده است اما این رادارها فاقد یا پوشش مناطق کور است. وقتی رادار شروع به فعالیت می‌کند، با توجه به کوهستانی بودن و اقلیم منطقه، ممکن است مناطقی را نبیند. برای مناطقی که در دیدرس رادار نیست، از کتابی استفاده می‌شود که ما را برای شناسایی عوارض و مناطق خارج از پوش رادار هدایت می‌کند.


 


 


تلاش شبانه روزی برای ارتقای سطح دانش پرسنل


شهید ستاری گفت: برای تدوین این کتاب، بارها از دانشگاه‌ها درخواست داشته‌ام اما پاسخی دریافت نکردم. شهید ستاری همواره انگیزه‌مند و امیدوارانه به مشکلات نگاه می‌کرد و گفت بسم الله بگویید و کار را شروع کنید. شهید ستاری از عبارت بسم الله و یا علی به کرات استفاده می‌کرد و این کار، با انگیزه بخشی و همراهی ایشان آغاز شد.


همین نگاه همراهانه فرمانده و آگاهی‌اش به ما انگیزه می‌بخشید و موجب می‌شد کار را مشتاقانه آغاز کنیم؛ می‌دانستیم که دانش فنی این کار در پرسنل ما وجود دارد، اما می بایست امکانات فنی و زیرساختی آن وجود داشته باشد. همین شد که شهید ستاری، با پیگیری‌های مجدانه و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر، امکانات و پیش‌نیازهایی را که لازمه تدوین این کتاب بود، به ما می‌رساندند.


کار تدوین کتاب با توجه به تأکید شهید ستاری برای هرچه سریع‌تر انجام شدن کار به طور موازی در چند حوزه دنبال می‌شد، در حالی ‌که طراحی و کارهای گرافیکی توسط گروهی دیگر پیش می‌رفت ما نیز در پی انجام مسائل فنی کتاب بودیم. به لطف خدا، با تلاش گروه و با نظارت و پیگیری شهید ستاری، کار گردآوری اطلاعات کتاب یک و ماه و نیمه به پایان رسید.


کتاب به رؤیت شهید ستاری که رسید، از ما قدردانی و نکاتی را درباره کتاب یادآوری کردند. نکته‌هایی که نشان از دقت و آگاهی بالای ایشان داشت. شهید ستاری کتاب‌ها را به پرسنل فنی و الکترونیک نیز نشان داد تا بررسی‌های تخصصی و فنی را انجام دهند. پس از 2 مرحله بررسی با رادار یا به اصطلاح «رادارچک»، خوشبختانه کتاب با دقتی بالاتر از حد انتظار تأیید شد.  این کتاب‌ها که هوز هم مورد استفاده است با کمک فرمانده بزرگی چون شهید ستاری و دیگر عزیزان در نیروی هوایی انجام شد.


شهید ستاری، آموختن را مهم‌تر و اولویت‌دارتر از خریدن می‌دانست. او در تمام دوران فعالیتش نشان داد که دانستن سرلوحه کارش است. در پی اندیشه‌ها و ایده‌های والای او، ارتقای آموزش‌ها در نیروی هوایی و در تمامی رده‌ها، به عنوان یک الزام دنبال می‌شد.


 


 «امیر سرلشکر منصور ستاری پانزدهم دی ماه 1373 همراه با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.»




 

  • گروه خبری : عمومی,برگزیده ها,اسلایدر,زندگی نامه
  • کد خبر : 124
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید