«بحران» چگونه «فرصت» می‌شود؟

  • 1400/08/05 - 10:46
  • تعداد بازدید: 3123
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

«بحران» چگونه «فرصت» می‌شود؟

برای به نتیجه رسیدن بسیاری از دشوارها و ناممکن‌ها، بیش‌تر از کار لازم است. وقتی پای یک جنگ حال با دشمن نادیدنی مثل ویروس یا با دشمن پشت خط‌های نبرد باشد، بایدها و نبایدهای مرسوم هم دست‌خوش تحول می‌شوند.

 

بیش از 9 ماه از درگیری جهان با یک همه‌گیری نامیمون و تا حدود زیادی ترسناک می‌گذرد. جهان در تب و تاب مواجهه با رنج و سختی حاصل از این بیماری، می‌سوزد و بشر با مرگ سرپنجه شده است. این پدیده غیر منتظره، اولویت‌ها را تغییر داده است و دنیا دیگر بر مدار سابق خود نیست. بسیاری از کارها دیگر دنبال نمی‌شوند و جای خود را به اولویت‌های دیگری داده‌اند.

 

در میانه این شهرآشوب، فداکاری و از خودگذشتگی برای به سرانجام رساندن اولویت‌ها یعنی حفظ جان هم‌نوعان و رهایی از این همه‌گیری، زیباست. آرام می‌کند و از آلام می‌کاهد. جنگ سرمشق و لوح نوشته‌ای بود سرشار از این فداکاری‌ها.

 

منصور و همسنگرانش هم در خط مقدم نبرد، زیر آوار سنگین اولویت‌ها ایستادگی می‌کردند. حجم مرگباری از بایدهایی که اگر به موقع به سرانجام نمی‌رسیدند ممکن بود فاجعه‌ای رقم بزنند. انجام این بایدها به سادگی گفتن‌شان نبود. جنگ از میانه راه عبور کرده بود و در حالی‌که قوای دشمن با حمایت غرب و شرق افزون می‌شد، توان تسلیحاتی، نیروی انسانی و امکانات در این سوی جبهه زیر سایه سخت و سنگین تحریم‌ها تحلیل می‌رفت. مردان روزهای سخت بودند که باید برای این مشکلات نای نشدن‌ها را می‌گرفتند و معبری بر بهمن محدودیت‌ها می‌ساختند.

 

شناخت اولویت‌ها در شرایط بحران

 

اولویت مهم، حفظ مناطق مهم نفت‌خیز و حساس بود. انتظارها از نیروی هوایی فراتر از واقعیات موجود. امیر سرلشگر شهید منصورستاری فرمانده نهاجا این موضوع را به خوبی می‌دانست. کارهای زمین‌مانده بسیاری از تغییر ساختارسازمانی تا طرح توسعه پایگاهای شکاری و گروه‌های پدافند هوایی، از پیش از انقلاب روی زمین مانده بود. ستاری همه این طرح‌ها را با جست‌وجو و ساعت‌ها مطالعه به دقت بررسی کرده بود.

دفاع درجنوب وجنوب غرب نسبت به سایر نقاط کشور در اولویت بالتری قرار داشت. اهواز، دزفول، بوشهر و بندرعباس در آن مقطع حساس در خط مبارزه‌های هوایی بودند و باید از دهانه فاو تا بندر گواتر و سراسر سواحل و جزایرخلیج فارس پوشش هوایی داده می‌شد.

 

حمله‌های عراق علیه ایران هم عمدتاً بر همین بخش‌ها متمرکز بود. این بخش بود و عملیات مهم و راهبردی. شرایط جغرافیایی ناپایدار و آسیب‌پذیری مناطق مهم اقتصادی در بخش بندری که صنایع نفت، گاز و صنایع مهم را در بر داشتند، کار را سخت‌تر کرده بود. این کار با همه سختی‌ها و ناممکن‌هایش، به دست شهید ستاری و همسنگرانش ممکن شد و ترابری نفت و تبادلات اقتصادی ایران در این گردنه‌های حساس ادامه یافت.

 

شهید ستاری بلافاصله پس قطعنامه ۵۹۸و عملیات مرصاد، از نخستین روزهای دی‌ماه سال ۱۳۶۷ اقدامات بازسازی و نوسازی مناطق آسیب‌دیده نهاجا را آغاز کرد. فعالیتهای عمرانی مانند تکمیل پروژه‌های نظامی نیمه‌کاره نهاجا از دوران انقلاب و جنگ تحمیلی در دستور کارقرارگرفت. شهید ستاری پیش‌بینی می‌کرد که با شدت یافتن تحریم‌ها، امکان خرید تجهیزات غربی دربخش آفند و پدافند ممکن نخواهد بود، آستین بالازد و با امکانات موجود نهاجا، راه‌اندازی گروه‌های نیمه‌کاره را آغاز کرد.

یکی از اقداماتی که شهید ستاری برای توسعه توانمندی‌های موشکی و پدافندی در نظر داشت، خرید تجهیزاتی بود که با توان کشور و نیازها هم‌خوان باشد. شناخت از توانمندی جنگ‌افزارهاو امکان خریدشان و مهم‌تر از همه شناخت این اولویت‌ها ، قابلیتی بود که در شهید ستاری وجود داشت و کشور نیازمند آن بود. بیش‌ترین استفاده از اندک امکانات موجود نهاجا با کم‌ترین هزینه اولویتی بود که فرمانده نهاجا پیگیری می‌کرد.

ستاری برای تحقق پروژه‌های بعد از جنگ، به صورت هفتگی درحال بازدید میدانی از تکمیل پروژهای دفاعی از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال ایران بود. تجربه‌های حاصل او از جنگ، راه را برای همسنگرانش هموار می‌کرد و  راهنمایی‌های لازم را به ان‌ها ارائه می‌داد.

پدافند هوایی عسلویه، یکی از گروه‌های پدافندی بود که تیمسارستاری به‌شدت روی آن حساس بود و تأکیدی تؤام با اصرار داشت که به سرعت آماده شود. زیرساخت‌های پدافند هوایی، پیش از انقلاب ساخته شده بود و به اشغال کمپ ترک اعتیاد درآمده بود. حساسیت بالای منطقه عسلویه و ضرورت حراست از کشور، ایجاب می‌کرد این گروه به سرعت آماده و تجهیزات پدافندی در آن مستقر شود. بودجه برای تکمیل و راه‌اندازی گروه پدافند طاهری در استان بوشهر و ساحل عسلویه بسیار اندک بود و ستاری باید هزینه‌ها را به گونه‌ای مدیریت می‌کرد که کار با امکانات محدود، به سرانجام برسد.

 

تکمیل زنجیره دفاعی خلیج فارس

 

ستاری، تمامی امکانات نهاجا را بسیج عمومی داده بود تا زنجیره دفاعی خلیج فارس هم درساحل و هم درجزایر خلیج فارس کامل شود. نیمه‌تمام ماندن زنجیره دفاعی که یکی از نواقص زنجیره پدافند هوایی در جنگ تحمیلی بود وظیفه‌ای بود که ستاری بر عهده خود می‌دانست.

فرمانده،  با آگاهی که داشت به‌خوبی می‌دانست که اگر امکانات نهاجا هم به لحاظ نیروی انسانی و هم تجهیزات به‌کار گرفته نشود، توان مالی اندک و شرایط پس از جنگ، اجازه تکمیل طرح‌ها را نخواهد داد.

این ابتکار عمل شهید ستاری در به‌کارگیری نیروی انسانی بازگشته از جنگ تحمیلی که کارآزموده و متدین بود و آشنا با کار جهادی، فرآیند طولانی مدت تکمیل پروژه‌های نیمه کاره مانده پیش از انقلاب و جنگ تحمیلی را سرعت بخشید. بسیاری از این طرح‌ها، در زمان کمتری و با هزینه پایین‌تر به بهره‌برداری رسیدند و این ابتکار عمل باعث شد نقایص ساختار سازمانی نیمه کاره مانده نیز تکمیل و وارد چرخه دفاعی شود.

گرچه امیر سرلشکر منصور ستاری 15 دی‌ماه 1373 در سانحه هوایی نزدیک فرودگاه اصفهان به همراه جمعی از فرماندهان نیروی هوایی به شهادت رسید، اما نام و یاد او عقیق خوش‌نشان بسیاری از طرح‌های ماندگار در دفاع هوایی کشور است.

 

گزارش از پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری

پایان پیام/

 

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 91
کلمات کلیدی
مدیر محتوا
خبرنگار

مدیر محتوا

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید