چگونه محدودیت به برتری تبدیل شد

  • 1399/04/09 - 13:45
  • تعداد بازدید: 1587
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

چگونه محدودیت به برتری تبدیل شد

نخستین پاسخ در مواجهه با مشکلی بزرگ، یا به سرانجام ساندن کاری که در نگاه اول ناممکن به نظر می‌رسد، انصراف و رها کردن است. اما نقطه‌ای که مسیر نوآوران و خلاقان را از اکثریت متمایز می‌کند، همین‌جاست. درست در مقطعی که امیدی به ادامه و تغییر مشهود نیست، متمایزها راهی می‌یابند یا می‌سازند.

 

آغاز مشکلات

با به پیروزی رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی و یورش ناجوانمردانه حزب بعث عراق به ایران در واپسین روزهای سال ۱۳۵۹، محدودیت‌ها و مشکلات، پوست انداختند و شکل تازه‌ای یافتند. حجم حملات ناگهانی دشمن در طول جنگ با تجهیزاتی که از غرب و شرق دریافت می‌کرد، نه تنها کاهش نیافت بلکه رو به فزونی گذاشته بود. نیروی هوایی ایران با تجهیزات و جنگ‌افزارهایی که خسته از جنگ بودند و برای تأمین تجهیزاتشان به واسطه تحریم‌های غرب، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کردند می‌بایست در برابر نیروی هوایی تازه‌نفس و بازتوان یافته عراق که مستمر و بی وقفه بر حجم حملاتش می‌افزود ایستادگی می‌کرد.

 

برای منصور ستاری جوان که خود را در برابر کشور مسئول می‌دانست آغاز فصل تازه‌ای آغاز شده بود و با آغاز جنگ، برگ تازه‌ای در دفتر زندگی منصور ستاری رقم خورد. او که به عنوان دانشجوی مهندسی در حال تحصیل در دانشگاه تهران بود، دانشگاه را رها کرد و به منزل‌گاه خود یعنی نیروی هوایی پیوست. او در نهایت به پدافند هوایی نهاجا رفت و آن‌چه که در نگاه نخست با آن مواجه شد، بیش‌تر به کابوسی تلخ می‌مانست. خوزستان بزرگ مورد تجاوز دشمن واقع شده بود و از سویی دیگر، رادار دوقلوی سوباشی،  سایت راداری دهلران واقع در استان ایلام و مشرف به دشت خوزستان، مورد اصابت حملات دشمن قرار گرفته و کشورمان برخی از بزرگ‌ترین زیرساخت‌های پدافندی و راداری خود را از حیث تجهیزاتی و نیروی انسانی از دست داده بود.

 

او پس از فارغ‌التحصیلی و گذراندن دوره کنترل شکاری هنگامی‌که به گروه پدافند هوایی همدان منتقل و وارد بخش راداری به خوبی می‌دانست سازمان‌دهی جنگ‌افزارها، تجهیزات جانبی و نیروی انسانی این سایت راداری، همه و همه با هدف به غرش درآمدن صدای هواپیماهای شکاری در آسمان کشور، سالم رسیدن به مقصد و بازگشت به آشیانه ها فعالیت می‌کنند.

 

منصور داغدار همسنگران و هم‌دوره‌ای‌ها توأمان به حل معضل‌ها می‌اندیشید. در پی چاره‌ای بود تا کاستی‌ها به وجود آمده بر اثر تخریب این سامانه‌ها، ترمیم شود و پدافند هوایی برای دفاع از وطن کمر راست کند. اما از دست رفتن هم زمان چند رادار مهم، کار را دشوار کرده بود، آسمان برای پرواز جنگنده‌های خودی تاریک و شناسایی تهدیدها بیش از پیش ناممکن می‌نمود. هنگامی‌که رادار سوباشی در سال ۶۷ توسط دشمن بمباران و تعدادی از کارکنان این سایت شهید شدند منصور ستاری که داغدار رفیقان بود، با خود عهد بست تا سدی را که دشمن برای غرش هواپیماهای ایرانی علم کرده بود در هم بشکند و برای رسیدن به این مهم محدودیتی نمی‌شناخت.

 

به خوبی می‌دانست تمامی هزینه‌هایی که برای سایت راداری سوباشی برای پرسنل، حفظ ونگهداری تجهیزات و آموزش هزینه می‌شد، صیانت از کشور و تدوام امنیت را در دنبال می‌کند و او نیز که به‌تازگی پای به میدان عمل گذاشته، باید در حفظ و صیانت از کشورش به عنوان افسر راداری به خوبی ایفای نقش کند.

 

«سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی در حال بازدید از فرآیند احداث پایگاه هوایی بیرجند»

این افسر راداری جوان که دانش‌آموخته داخل و خارج از کشور بود و حالا به عنوان یک متخصص جوان شناخته می‌شد به خوبی می‌دانست هواپیماهای شکاری، ترابری وآموزشی بدون وجود رادار در انجام مأموریت‌هایشان ناتوان‌اند و از همه مهم‌تر، رادار بدون هواپیما نیز در دفاع از آسمان کشور، کارآمدی چندانی ندارد. به یک معنا این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

 

 

یافتن راهکار

 

پایگاه چهارم شکاری (وحدتی دزفول) به این نتیجه رسیدن که بدون رادار کارآمدی هواپیماهای شکاری اندک است و باید چاره‌ای برای رادار اندیشیده شود. منصور ودوستان به عنوان جهادگران نهضت پدافندی، نصب رادار موبایل انگلیسی بازمانده ازجنگ جهانی دوم (جی.پی.اس ۱۱) را پیشنهاد دادند و با موافقت برای نصب این رادار، بلافاصله دست به‌کارشدند. نصب این رادار مؤثر افتاد و خوزستان عزیز بار دیگر به همت سربازانش صاحب چشم شد.

قدرت عملیاتی وهدایت وکنترل عملیاتی رادار درعملیاتهای پدافند هوایی دروالفجر۸ و کربلای ۵ و بخصوص فتح المبین وبیت المقدس درخوزستان، غوغایی به پا کرده بود. در حالی که دشمن تصور می‌کرد قدرت راداری را از ایران سلب کرده است، اما علیرغم دو بار تجدید حیات خودش، توانست نه تنها در برابر این حملا مقاومتی ارزنده داشته باشد بلکه ضره‌های سنگینی را به پیکره نیروی هوایی تازه‌نفس بعثی وارد کند.

در حالت طبیعی چیزی نزدیک به 48 ساعت زمان لازم است تا سامانه موشکی هاگ را جا به جا کنیم اما با رها کردن قسمتی از آن و تنها اکتفا به جابه جایی قسمت‌های مهم، وزن سامانه کاهش یافت و جابه‌جایی سریع آن ممکن شد.

 

با این ابتکار شهید ستاری، در طول روز عملیات خود را علیه دشمن انجام می شد و شبانه، درست پیش از آنکه سایت شناسایی شده توسط دشمن مورد اصابت قرار گیرد سایت‌های پدافندی جا به جا می شد. اینجا بود که نبوغ و خلاقیت شهید ستاری به کمک دفاع هوایی آمد.

 

ستاری برای فریب بیشتر دشمن در کوتاه ترین زمان، نزدیک به 18 مقر برای استقرار سامانه موشکی هاگ ایجاد کرد و با این کار عملا تصاویر گرفته شده توسط هواپیمایی شناسایی عراق را بی فایده می کرد. چرا که پس از انجام هر عملیات، سامانه هاگ به راحتی جا به جا می شد و هر روز در محل جدیدی مستقر می ‌شد.

 

محدودیت، وجود فشار زمان یا فشار وقت در زندگی روزمره، خود زمینه ساز تنش و اضطراب فزاینده است. بدیهی است که وجود اضطراب شدید نیز از آفات تفکر مولد و خلاق است. اما در همین شرایط محدود و پرتنش، خلاقیت‌های شهید منصور ستاری به کمک کشورش آمد و ابتکارهای ماندگار آن دوران، هنوز هم الگوی ارزنده‌ای برای رویارویی با محدودیت‌ها به حساب می‌آید.‌

 

امیر سرلشکر منصور ستاری در پانزدهم دی‌ماه 1373 همراه با جمعی از فرماندهان بلندپایه نیروی هوایی در سانحه هوایی نزدیک فرودگاه اصفهان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

پایان پیام/

 

  • گروه خبری : عمومی,برگزیده ها,زندگی نامه
  • کد خبر : 130
کلمات کلیدی
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید