همهگیری مهربانی
روزهایی که از پشت سر گذاشتیم، دشوار بود و روزهایی که پیش روی داریم سختاند. همهگیری بیماری رمق را ربوده است. اما آنچه مسلم است، مهربانی،واگیردارتر است و همه مشکلات، بیتردید در برابر ایستادگی بزرگقهرمانان این کشور یارای ماندن نداشتهاند. ماندگارانی که با مجاهدت و از خودگذشتگی، آموزگار مهربانی و مقاومت نسلهای بعد بودهاند، هستند و هواهند بود
باران، بیامان میبارید و زابل را غرق در آب میکرد. سیل سیستان آسیبهای جدی را به شهرستان زابل، بخصوص روستاهای فقیرنشین وارد کرده بود.
امیر سرلشکر منصور ستاری که خود دوران کودکی دشواری را پشت سر گذاشته بود و دردآشنای محرومیتها بود، با انگیزه بالا به کمک همنوعانش شتافت. میل وصفناشدنی او برای کمک به همنوع، از همان دوران کودکی که در روستای ولی آباد ورامین زندگی میکرد، شعلهور بود.
روزهای پر مشقت زندگی، رفت و برگشت مسیر مدرسه بدون کمترین امکاناتی، به منصور آموخته بود، که باید برای تحول و هموار کردن مسیرهای دشوار و صعبالعبور، آستین تلاش و همت بالا بزند. جنگ به پایان رسید، اما جنگ دیگری آغاز شده بود. جنگ با محدودیتها، خرابیها و شرایط ایجاب میکرد، موسم دیگری آغاز شود: موسم بازسازی و نوسازی.بر همین اساس، دفتر فرماندهی جنگ جای خود را به مأموریت تازهای سپرده بود که وظیفه اصلیاش، کمک به توسعه و بازسازیها بود.
همزمان با وقوع سیل، نیروی هوایی ارتش به دستور تیمسار ستاری وارد عمل شد. بلافاصله ستاد کمک رسانی بیت الزهرای نهاجا، فراخوان شد و خود را برای کمک به سیلزدگان آماده ساخت.
فرمانده، با بغضی نهفته در گلو و حرارت فراوان در مورد سیل زابل سخن میگفت؛ دستور داد مانند دوران جنگ گروهی به داد مردم دربخش تغذیه بخصوص روستاها برسن و گروهی با کمک های تجهیزاتی مهندسی رزمی نسبت به آماده سازی مدارس واسکان موقت سریع اقدام و بیت الزهرای نهاجا هم آشپزخانه را راه اندازی وبمردم غذای مناسب داده شود.
از تأمین امکانات اولیه تا بازسازیهای اساسی
سیل، تمامی بخشهای شهرستان زابل را در محاصره خود قرار داده بود؛ شرایط بهقدری دشوار بود که کم از بمباران شیمیایی شهرستان سردشت در ۸ سال دفاع مقدس توسط دشمن بعثی نداشت. فاجعهای دور از تصور در حال وقوع بود و نیاز مبرم به کمکرسانی در سطح گسترده و مستمر را میطلبید.
شهید ستاری به فرماندهی جهاد خودکفایی پدافند هوایی دستور داد فرودگاه زابل برای فرود هواپیماهای سی130، بررسی شود. این هواپیماها در دوران دفاع مقدس با حمل مجروحین، غذا و امکانات بهداشتی کمکهای بسیاری را به کشور ارائه دادند و حالا، در میدانی دیگر باید انجام وظیفه میکردند.
قلب رئوف و مهربان تیمسار ستاری، از او میخواست تا مدام در اندیشه زابل باشد و به صورت مستمر پیگیر روند کمکرسانی و بازسازی این منطقه بود. نگران مردم بخصوص سال خوردگان و کودکان بود از لحن صحبتهایش میشد فهمید تا چه اندازه روح و اندیشه او با مردم زابل است.
علاوه بر امکانات ضروری که به دست مردم میرسید، نیروی هوایی عزم خود را برای بازاحیای مناطق سیل زده جزم کرده بود. کارهای عمرانی از جمله راهها، ساختمانها و مراکز حیاتی، از جمله این کارها بود. ساخت مدرسه توسط نهاجا یکی از اقداماتی بود که در راستای بازگرداندن زندگی دوباره و عبور از مشکلات توسط نهاجا و با نظارت شهید ستاری صورت گرفت.
این روزهای دشوار بحران همهگیری کرونا و قرنطینه اجباری، با آن روزهای تلخ سیل ویرانگر گرچه متفاوتند اما شباهتهای زیادی هم دارند؛ کمبود امکانات، محدودیتها و شرایط دشوار با دلهای بزرگ، گذرا میشود و تلاش آنروزهای بزرگانی چون تیمسار ستاری و همسنگرانش، در جبهه جنگ با دشمن و پس از جبهه مقابله با خرابیها و نبود امکانات درسی برای اینروزهای ما است.
امیرسرلشکر منصور ستاری ۱۵ دی ماه ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی به شهادت رسید. یاد و نام او و دیگر شهیدان دفاع مقدس گرامی باد.
پایان پیام/
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
نظر دهید