رزمنده و فرمانده؛
طراحی دوباره سرنوشت
تقدیر و سرنوشت در تقابل با ارا ده و اختیار انسان چه معنایی مییابد؟ هنگامی که سرریز بهمنوار مشکلات و محدودیتها، راه را بر تفکر و تمرکز میبندد. اما همیشه راهی برای رهایی هست. گاهی تقدیر وسرنوشت کارهای نشدنی وغیرممکن را ممکن میکند و راه را نشان میدهد. وقتی «شکست» سرنوشت محتوم است، چگونه تقدیر را میشود در هم شکست و راه تازهای ساخت؟
سرنوشت و تقدیر در روزهای میانی جنگ طوری رقم خورده بود که رنج محدودیت افزون شود. قدرتی که عراق از تجهیزات جدیدش یافته بود، چنان غروری در او ایجاد کرده بود که بلندپروازیهای تازهای را در ذهن میپروراند. جنگندههای فرانسوی میگ 25 انگیزه بلندپروازی را در دشمن قدرتمندتر میکرد و حمله به شهرهای بی دفاع را در دستور کار قرار داده بود. جلوگیری ازبمباران مراکزمهم وحیاتی کشور، تقریبا غیر ممکن به نظر میرسید. در حجم بالای این حملات به مراکز مهم و حیاتی، نیروی هوایی و پدافندش بود که باید بار سنگین مقاومت در برابر بمباران را به دوش میکشید.
از شروع جنگ تحمیلی در سال 59 تا عملیات بزرگفتح المبین و تا آزادسازی خرمشهر، حزب بعث عراق تعداد قابل توجهی از هواپیماهایش را از دست داد و ناچار به سازماندهی جدیدی در ساختار نیروی هواییاش شد. دلار کشورهای حاشیه خلیج فارس ساختار عراق را دگرگون ساخت و توانست تجهیزاتی بهره ببرد که از توانایی انهدام رادارهای سیستم موشکی هاگ را برخوردار بودند.
این موضوع تا حدودی دست بالاتر را در قدرت هوایی نصیب دشمن ساخت از این سو زیرساختها و تجهیزات کشورمان، با اثری که تحریمهای ظالمانه بر پیکره نیروی هوایی گذاشته بود، رفته رفته کاهش مییافت. آواکس های عربستان نیز به حضور متجاوزانه دشمن در غرب اضافه شده بود. راه بستهتر از همیشه بود و تنگناها بیشتر. اما دست تقدیر مهرهها را طوری کنار هم چیده بود که ماندگارترینهای تاریخ این کشور، برای مبارزهای بی امان و دفاع از سرزمینشان سر بر آورند. یاری خدا وهمت بلند ماندگارانی چون امیر سرلشکر شهید منصور ستاری، سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی و جمعی از فرماندهان، زمینهساز گشودن راههای تازهای در مسیر صعبالعبور از جاده پروپیچ و خم محدودیتها شد.
طرح سازماندهی جدید در نهاجا
حضور این افراد، ساختارهای سنتی و فرسوده را در هم شکست. با طرحریزی و سازماندهی جدید در دفاع هوایی و جنگ، روح تازهای در کالبد نیروی هوایی دمیده شد. این ساختار جدید با نام «قرارگاه عملیاتی رعد» نهاجا کارش را آغاز کد. استفاده از عملیاتیترین اندیشهها و تفکرات در بخش آفند وپدافند تقدیر را در موازنه جنگ به شکلی دیگر رقم زد.
در حالیکه عراق مدام به نفتکشهای ایران حمله میکرد و میکوشید راه را بر حرکت چرخ اقتصاد ایران ببندد، حضور عملیاتی رعدیها در مناطق حساس، بر فراز لنگرگاهها و نفتکشها حرکت دوباره چرخ اقتصاد را به ارمغان آورد.
منصور ستاری لیدری بخش پدافند هوایی را بر عهده داشت و کاری کرد کارستان. او با خلوص نیت وصادقانه دربخش پدافند هوایی ازعملیات آبی خاکی سال ۶۲ در جزایر مجنون تاعملیات کربلای ۵ در سال 1365، اثرمند و درخشان ظاهر شد.این دست تقدیر بود که بهترینها را در محفلی دوستانه و عاشقانه به نام قرارگاه رعد گرد هم آورده بود. شاخصهای نیروی هوایی، از خلبان تا راداری، از موشکی تا پشتیبانی، به جمع رعدیهای نهاجا معروف شده بودند.
این جمع که هرکدام متخصص و بلد کار حوزه خود بودند، با شناخت دقیق از داراییها، نیازها و اولویتها، به طور مستققیم در عملیات مهم نقشآفرین میشدند. کار قرارگاه رعد با نظارت و دستور فرمانده کل قوا صورت میگرفت. راهبری بخش آفندی قرارگاه با عباس بابایی و بخش پدافندی در دستان منصور ستاری بود. این دو با کمترین امکانات قناعت، کارهای بزرگ عملیاتی را انجام دادند که نمونه بارز آن عملیات غرورآفرین والفجر۸ است. عملیاتی که نظامیان خبره شرق وغرب را انگشت به دهان گذاشت.
چاهای نفت و تلنبهخانههای انتقال نفت تا گوره در استان بوشهر و جزیره خارک تا قیامت شهادت خواهند داد که جمع رعد چه زحمات و از جان گذشتگیهایی را انجام داد؛ ایستادن و ماندن در برابر آنهایی که کمر به نابودی نام و نشان ایران بسته بودند، جرأت و جسارتی میطلبید که از استثناهایی چون ستاری، بابایی و دیگر فداکاران بر میآمد. صدای بارکاللههای شهید منصور ستاری هنوز هم در گوره، رادار بندر امام خمینی (ره) و در گوش تاریخ شنیدنی است.
امیر سرلشکر منصور ستاری در پانزدهم دیماه 1373 همراه با جمعی از فرماندهان بلندپایه نیروی هوایی در سانحه هوایی نزدیک فرودگاه اصفهان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید