روایت «وحدتی» که منجی خوزستان شد
تاریخ هیچگاه یاد و خاطره پایگاه وحدتی، خلبانان و رزمندگان این پایگاه را از یاد نخواهد برد. دلاوریها و ازخودگذشتگیهای به یادگار مانده از آنان به کاری کارستان و نجات خوزستان منجر شد.
مهر۱۳۵۹ بود. 6 لشکر اصلی از ۱۲ لشکر ارتش عراق با هدف اشغال خوزستان حمله کرده و از کل مرز ۴۰۰ کیلومتری خوزستان وارد خاک ایران شده بودند. لشکرهای ۱۰زرهی و یک مکانیزه عراق ۹۰کیلومتر پیش آمده و به دروازههای شوش،دزفول و اندیمشک چسبیده بودند. اگر از رودخانه کرخه و پل نادری عبور میکردند نه فقط این سه شهر که مسجدسلیمان هم اشغال و شاهراه ارتباطی خوزستان تهران قطع می شد. خوزستان سقوط می کرد و عراق جنگ را می برد. پایگاه وحدتی دزفول آماده تخلیه میشد.همه کار را تمام شده میدانستند.خوزستان در حال از دست رفتن بود. لشکرهای پنج مکانیزه و ۹ زرهی عراق هم از چذابه و جفیر تا دروازههای اهواز جلو آمده بودند. در جنوب خوزستان وضع بدتر بود. خرمشهر و آبادان در حال از دست رفتن بودند.
لشکرهای ۳زرهی و ۱۱پیاده و تیپ۳۳ نیروی مخصوص عراق میخواستند با تصرف خرمشهر و آبادان کل ساحل اروند رود(شط العرب) را تصرف و در یک ادعای تاریخی آن را یک رودخانه عراقی اعلام کنند. لشکر۹۲ زرهی اهواز دردانه ارتش ایران که قرار بود مدافع خوزستان باشد در برابر هجوم این شش لشکر تقریبا تنها مانده بود.
لشکر ۹۲ هفت سال قبل از این روزهای سیاه دست کم دوبار عراقی ها را در درگیریهای مرزی شکست داده بود. سال ۱۳۵۲ که در مهران درگیری پیش آمد فقط یک گروهان تیپ۲ زرهی دزفول کافی بود که عراقی ها را از تعرض پشیمان و سرجایشان بنشاند. اما مهر ۵۹ این لشکر دیگر آن لشکر همیشگی نبود. منازعات انقلاب زخمهای بسیاری بر تن لشکر۹۲ وارد کرده بود. افسران و فرماندهانش در زندان بودند. از آن لشکر قدرتمند فقط تنی رنجور و زخمی بر جای مانده بود. دفاع میکرد اما روز به روز در این نبرد نابرابر عقبتر مینشست. تا کرخه و کارون. امید به نجات خوزستان کم رنگ شده بود. بنی صدر رییسجمهوری وقت به پایگاه وحدتی دزفول رفت. بزرگترین محل تجمع شکاریهای افپنج ایران در جنوب. خلبانها راجمع کرد. از شاهنامه برایشان گفت. از قهرمانان اساطیری ایرانزمین. گفت شما فرزندان همانها هستید. نجات خوزستان و ایران در دستان شما است. خلبانها به سوی افپنجهایشان رفتند. افپنجها برای نبرد با تانک ساخته نشده بودند. اما چارهای نبود. فوریترین راه نجات خوزستان به میدان آمدن خلبانها بود.
۱۷۸ خلبان پایگاه به سوی هواپیماهایشان رفتند. همکارانشان در زمین هم اف پنجها را به هر بمب و موشکی که ممکن بود مجهز کردند. آن روز تاریخی، ششم مهر ۱۳۵۹ بود. نبرد که آغاز شد خلبان ها ۳۷۸بار از باند پایگاه چهارم شکاری به پرواز درآمدند و ۶۹۸۸۰۰ پوند بمب و موشک در دفاع از هم رزمانشان در تیپ دو زرهی و گروه رزمی۳۷ شیراز بر تانکها و مواضع لشکرهای عراق فروریختند.
آفتاب ششم مهر که غروب کرد پنج افپنج و خلبانهایشان به خانه برنگشته بودند. اگر خوزستان سقوط نکرد و ایران جنگ را نباخت، حتما یک عزم ملی و مردمی در کار بوده اما ایرانیان هرگز آن نبرد حماسی آن ۱۷۵ خلبان پایگاه وحدتی، هم رزمانشان در پایگاه و خانوادههایشان که ناظر آن دلاوریها بودند را فراموش نخواهند کرد.ایرانیان مدیون آن خلبانها و خانوادههایشان هستند.
گزارش از پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری
نظر دهید