تفریح یا کار؟
فرمانده آسمانی نیروی هوایی ارتش، کارها را با جدیتی خاص شخصاً پیگیری میکرد چراکه کار را نوعی تفریح میدانست.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، برای او کار هم نوعی تفریح بود. بر همین اساس، جدیتی خاص در انجام کارها داشت و انجام دادن کار را نیز نوعی تفریح میدانست. «سرهنگ علی بلوکی» از همرزمان تیمسار شهید ستاری در نیروی هوایی ارتش، درباره این ویژگی فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش، خاطرهای نقل میکند که خواندنی است:
«تیمسار ستاری ، دچار عارضه سکته شده بودند و دکتر تجویز کرده بود که باید ورزش کنند . فصل تابستان بود و هر از چند گاهی ایشان برای استراحت و تغییر آب و هوا به اردوگاه سد لتیان میآمدند و گاهی هم تنی به آب میزدند و شنا میکردند.
در یکی از روزهای گرم تابستان که ایشان به اردوگاه آمده بودند ، من و جناب سرهنگ کیهان در آنجا حضور داشتیم . در همان روز تعدادی از ماشینهای مهندسی در حال تسطیح محوطهای بودند که بنا داشتیم تعدادی کانکس در آنجا کار بگذاریم . تیمسار با اینکه برای استراحت و ورزش به اردوگاه آمده بودند ، به محوطه رفته و بر کار نظارت میکردند .
خاک محل بسیار نرم بود و گرد و غبار زیادی موقع خاکبرداری تولید میشد . طوری که تنفس را مشکل میکرد . مدت ده دقیقهای در کنار تیمسار ایستادم ، ولی نتوانستم طاقت بیاورم . به جناب کیهان گفتم : من دارم خفه میشوم . بیا از این جا برویم !
به بهانهای از آنجا دور شدیم ، در حالی که تیمسار همچنان ایستاده بودند و با یک شوق و ذوقی ، ماشینها را هدایت میکردند .
پس از مقداری شنا و گردش در اطراف اردوگاه ، دوباره به محل برگشتیم . باز هم تیمسار در آن گرما ایستاده بودند و با اینکه عرق از سرو صورتشان میریخت ، همچنان بر اجرای کار نظارت میکردند .
خاکبرداری که تمام شد تیمسار رو به کیهان کردند و گفتند :
حالا میتوانید ، کانکسها را مستقر کنید .
جناب کیهان که از پشتکار تیمسار متعجب شده بود ، گفت :
تیمسار ! ما نفهمیدیم شما برای تفریح به اینجا تشریف آوردهاید یا برای کار ؟
ایشان در جواب گفتند :مگر فرقی هم میکند ؟ کار هم یک نوع تفریح است.
ما این پیشنهاد را به تیمسار ستاری ارائه دادیم تا نظرشان را اعلام کنند . ایشان وقتی رقم را دیدند ، گفتند :
الان زمان شاه نیست که بتوان از این پولهای مفت خرج کرد ! نه من از این پولها دارم و نه مملکت .
پرسیدم :چهکار کنیم ؟
گفتند :
فعلاً دست نگهدارید . شما کتابهای فنی این سیستم را به من بدهید ، بعداً خواهم گفت که چکار کنید .
روز چهارشنبه سه جلد کتاب قطور که به زبان انگلیسی بود ، به ایشان تحویل دادم . تیمسار طبق معمول ، آنها را جزو کارهایی گذاشت که شب در منزل انجام میدادند .
صبح روز شنبه ، من و شهید سرلشکر شجاعی ( رئیس سابق اداره مهندسی نیرو ) را به دفترشان خواستند و یک جلسه سه نفره تشکیل دادند.
تیمسار در این جلسه ، با اطلاعاتی که از کتابها به دست آورده بودند نقشهای را تهیه کرده و به ما نشان دادند و گفتند :
دستگاهها را طبق همین نقشه پیاده کنید . پانزده روز دیگر میآیم و نتیجه کار را می بینم .
نقشه در اختیار متخصصان خودی قرار گرفت تا طبق آن کار را آغاز کنند . بعد از پانزده روز با تیمسار به محل احداث سایت رفتیم ؛ اما آنها هنوز کار را شروع نکرده بودند ، شهید ستاری وقتی دیدند کار به جایی نرسیده ، ناراحت شدند ، اما به روی خود نیاوردند .
موقعیت محل را به دقت بررسی کردند و سپس دستور دادند متر و گچ برایش بیاورند . فاصلهها را اندازه گیری کردند . یک نفر هم روی خطوطی که ایشان میکشیدند ، گچ میریخت . خط کشیها که تمام شد ، سوار بر لودر شدند و خاکبرداری و تسطیح زمین را شروع کردند .
پرسنل اداره مهندسی که مسئول این کار بودند ، با دیدن عمل تیمسار ، نیروی مضاعفی گرفتند و با پشتکار فراوان کارشان را دنبال کردند تا اینکه بعد از یک ماه و نیم و با صرف هزینهای حدود هفت میلیون تومان ، سایت ساخته شد .
بعد از اینکه سایت موشکی مورد بهرهبرداری قرار گرفت ، تیمسار از متخصصان خارجی همان سیستم دعوت کردند تا از سایت بازدید کنند . آنها وقتی دیدند سایت را متخصصان ایرانی با هزینة کمی ساختهاند ، از اینکه چنین قرار دادی را از دست داده بودند ، افسوس میخوردند.»
امیرسرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/24
نظر دهید