مروري بر عملكرد پدافند هوايي در جزيره خارك
«خارك» جزیره استقامت
يكي از ابتكارهاي مؤثر كاركنان پدافند هوايي جمهوري اسلامي ايران در دفاع از جزيره خارك و در طول جنگ كه بر اثر مهارت و سطح آموزش بالاي آنها حاصل شده بود، انهدام موشكهاي رها شده از هواپيماها و بالگردهاي عراقي به سمت مناطق و نقاط آسيبپذير بود.
اي سرزمين خارك، اي جزيره سرفراز، تو را ميستايم. تو را و مردمان صبورت را، تو را و همت بلند فرزندانت را ميستايم. چه شبهايي را كه با هم در سكوت سحر كرديم. راستي، شكوه استقامتمان در حملههاي شبانهروزي اهريمنان را يادت هست؟!
آيا به ياد داري آن شبها را كه من و همقطارانم در كنارت مينشستيم و تو عاشقانه نگاهمان ميكردي و ما هم عاشقانه تو را ميستوديم با آنكه زخمهاي بسياري از كينه دشمن بر تن داشتي، اما سرفراز چون كوه، به سختي فولاد آبديده و به شكوه يقين به نصرت الهي شعلهور در دل مشتاق رزمندگانت بر جاي ايستاده بودي و هراسي بر دل نداشتي؟ ما از چشمان دل بر صفحه رادارهايمان زل ميزديم تا اگر خلوت بزم شاعرانهات در خاموشي شمع مشعلهاي نفتت توسط دشمن شكسته شد، با صفير گلوله و موشكهاي سلاحمان «و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمي» را تفسيري عارفانه بخشيم و تو همچنان عاشقانه بر قامت استوار فرزندانت مينگريستي.
محبوب من! خوب به خاطر دارم كه زنده ياد جلال آلاحمد تو را درّ يتيم خليج فارس خوانده بود و از اين رو خيلي دوست داشتم كه روزي ببينمت و قدم بر خاك گرم و صميميات بگذارم. اما حتي گمان هم نميكردم در چنان روزهايي به ديدارت نايل شوم. تو گرم بودي و صميمي با آن بوي شرجي و هواي دم كردهات، همانگونه كه جلال گفته بود. زندهياد آلاحمد مردمانت را صياد مرواريد و سختكوش و ماهيگير خوانده بود كه روزگاراني دست چپاول استعمار پرتغال را برسينه خود بر نتافته و محله «قبر پرتغاليها» را جهت عبرت تاريخ برجاي گذاشته بودند و تو ثابت كردي بهتر از آني كه جلال گفته بود.
من وقتي به تو رسيدم تازيانه بمب و موشك و راكت دشمن، تنت را آزرده بود و از من و همقطارانم كاري در اين خصوص ساخته نبود. دشمن شلاق بلند حملهاش را بيهدف به سويت نشانه رفته بود و بلندي شمشيرمان آن اندازه نبود كه دستها و ديدگانش را هدف قرار دهيم.
حتماً به ياد داري آزردگي قلبت را از گرماي جانكاه آتشي كه بر اثر اصابت بمبهاي دشمن بر كالبد «تانك فارمهاي شركت نفت» افتاده بود و جانت را ميرنجاند. آيا تلاشهاي بيدريغ فرزندانت را در مهار آن به خاطر داري؟ آيا يادت هست نالههاي فرزندانت را كه در آتش كينه دشمن در كشتيهاي الطريق و... چگونه به مانند پروانه سوختند تا تو همچنان سرفراز بماني؟ سرزمين من! يادت هست وقتي دريا از هجوم خصم، ديوانه وار به خود ميپيچيد و مشتهاي طوفانياش را بر اندام مرجاني سواحلت ميكوبيد، من و همقطارانم بر روي اسكلههاي «آذرپاد و تي» و چاههاي «ka , ke , kd» چنان دلداريت ميداديم كه دور نيست آن روزي كه فرزندانت، توفان را در حالي كه از اراده آهنينمان وحشتزده راه نجاتي ميجويد، مهار كرده و به تو بپيوندند ؟ اي روايت ماندگار سرفرازي و استقامت!
به ياد دارم روزهاي حماسه و خون را و حديث پايداري تو را. تو از من و ساير فرزندانت استقامت ميطلبيدي و ما به آغوش گرمت پناه ميبرديم. حتماً آن روزها را از ياد نبردهاي. يادت هست زماني را كه در گرماگرم بمباران دشمن، در ميان تاريكي شب، در هياهوي آتش و غوغا و در شتاب براي رسيدن به رادار خويش، از آغوش گرمت به پايين لغزيدم و دستان مهربان مرجانيت مرا از سقوط به اعماق دره نجات داد؟!
پرستاران مهربان بيمارستان خليج هميشه فارس مهربانانه بر زخمهايم مرهم ميگذاشتند و نجاتم را معجزهاي ميپنداشتند، اما هم من و هم تو ميدانستيم كه دستان تو، معجزهاي بود كه از آن حرف ميزدند. آن شب سادگي مهربان بودن را از تو آموختم.
درّ يتيم من! از تو پندها آموختهام و تجربههايم را مديون نجابت توام. هنوز يادم نرفته است كه تو به من و همقطارانم ياد دادي تا توپهايمان را در استتار تاريكي و به هنگام غفلت دشمن، براي نبرد با پليدي در واپسين لحظات عمر ظلمت و يا در آغازين ساعات حيات شب چگونه پر نماييم تا هجوم هواپيماهاي كينهتوز دشمن را پاسخي در خور و شايسته به گاه حمله دهيم. خاطراتم و ثمره همه جوانيم با تو در آميخته است.
ترديدي نيست كه تو هم اين را ميداني. شور و اشتياق من و همرزمانم در آن سالهايي كه با تو گذشت وصفناشدني است. هنوز هم وقتي از تو ياد ميكنم اشك در چشمانم حلقه ميزند. چشمان نگران آهوانت كه مضطرب از قيل و قال بمباران دشمن، در بر زانوان تو آرام ميگرفتند، هنوز در خاطرم هست بيخيالي معصومانهشان در سكوت قبل از توفان تهاجم دشمن را. گويا همين ديروز بود.
تعدادي از فرزندانت با تو هم قسم بودند و بر سر عهد و پيمانشان ايستاده بودند. خانههايت مخروبه بود و گاه خالي، اما كبوتران حماسه از ديوارهاي فرو ريخته خانهها به آسمان پر ميگشودند؛ وقتي آژير سرخ هوايت بر اثر حمله دشمن رنگينتر ميشد. در آن سالها تو تنها، شايد، اما بيشك بزرگترين نانآور سرزمين مادريت، ايران بودي. دشمن تاب تحمل استقامت دستان پرتوان تو را و قدرت مكش (پمپاژ) و بارگيري اسكلههايت را نداشت و شب و روز تو را ميكوبيد. من و همقطارانم هيچگاه ازجانگذشتگيهاي فرزندانت را از ياد نخواهيم برد؛ همانگونه كه تو هميشه در ياد خواهي داشت. اي سرو سرفراز و اي دلبر من! سالها از آن روزها سپري شده است. گرد پيري بر محاسن من و همرزمانم نشسته است، اما ميدانم كه تو همچنان استوار بر جاي ايستادهاي.
ميدانم كه جوانان قبيله من آنگونه كه لايقش هستي، سرسبزي و سرزندگي دوباره را به تو هديه دادهاند و گرد اندوه و غم آن روزها را از چهرهات زدودهاند. ميدانم كه تغييرات بسياري را به ضرورت زمان بر تو تحميل كردهاند. ميدانم كه خودمان هم تغيير كردهايم، اما اين را هم ميدانم كه وقتي با خود خلوت ميكنم، من ميمانم و تو و يك دنيا خاطره. خواستم بداني كه سرزمين خاطرات من و همقطارانم از ياد تو پر كه نه، به شوق مرور اشتياق آن ايام زنده است. خواستم بداني كه...
خارك (خارگ) يا جزيره خارك، داراي اهميت فراوان اقتصادي وموقعيت خاص در جهان از نظر صدور نفت ميباشد.اين جزيره در ۳۸ كيلومتري ساحل ايران (بندر گناوه) در خليج فارس و جزئي از استان بوشهر واز توابع شهرستان بوشهر محسوب ميشود. شهر خارك به مركزيت بخش خارك ۸۱۹۶ نفر جمعيت دارد. همچنين اين جزيره در حدود ۵۷ كيلومتري شمال غربي بوشهر و ۳۰ كيلومتري بندر ريگ واقع شده است.
داراي هشت كيلومتر طول (شمال- جنوب) و چهار كيلومتر عرض ميباشد. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا حدود سه متر و از نظر موقعيت جغرافيايي در ۵۰ درجه و ۲۰ دقيقه طول شرقي و ۲۹ درجه و ۱۵ دقيقه عرض شمالي قرار دارد. خارك داراي تابستانهاي گرم همراه با شرجي و رطوبت محلي و به ندرت بارندگي ميباشد. طول دوره گرما در اين جزيره حدود هشت ماه است. در اواخر پاييز، بهخصوص آذرماه بارانهاي پاييزي شروع ميشود كه كيفيت هوا را بهبود ميبخشد. زمستان جزيره كوتاه است.1
جزيره خارك كه پايانه اصلي فروش نفت ايران در زمان جنگ محسوب و روزي دو ميليون بشكه نفت از آنجا صادر ميشد، 90 درصد نيازهاي ارزي ايران را تأمين ميكرد، دائماً در معرض گزند و آسيب جنگندههاي عراقي قرار داشت، اما پدافند هوايي قوي جمهوري اسلامي ايران مانعي در برابر آسيبديدگي كامل اين جزيره در برابر عراقيها و متحدان پشت پردهاش بود.
در بهمن 1361 خبرگزاريهاي جهان از تقاضاي عراق از فرانسويها مبني بر دريافت هواپيماهاي دريايي سوپراتاندارد خبر دادند. سوپراتانداردها هواپيماي مناسب عملياتهاي هوابه دريا و داراي سرعتي معادل 1200 كيلومتر در ساعت ميباشند. اين هواپيما قادر به طي مسافت 7200 كيلومتري در عمليات ميباشد و با توجه به تجهيز آن به رادارهاي مخصوص چند كاره، قادر به رديابي و شليك به كشتيها تا فاصله 130 كيلومتري است.
بنابراين اين هواپيما براي حمله و انهدام هدف نياز به نزديك شدن به آن را ندارد. چند ماه بعد از پخش خبر فوق، خبرگزاريها خبر موافقت فرانسه را نسبت به تحويل پنج فروند جنگنده سوپراتاندارد مجهز به موشكهاي اگزوسه به عراق اعلام كردند، البته بعدها تحويل پنج فروند سوپراتاندارد به اجاره يا قرض دادن پنج فروند سوپراتاندارد تغيير يافت. همزمان جنگ رسانهاي خبرگزاريهاي غربي و عراقيها آغاز شد.
آنها در تبليغات خود اعلام ميكردند كه «عملكرد هواپيماهاي سوپراتاندارد و موشكهاي اگزوسه مناسب بوده و كارايي خود را در جنگ فالكلند به اثبات رساندهاند»2 و يا «دفاع ضدهوايي ايران در مقابله با هواپيماهاي سوپراتاندارد ناتوان است» و اينكه «سوپراتانداردهاي فرانسوي براي منهدم كردن جزيره خارك به عراق تحويل داده ميشود»3 چندي بعد رسانههاي جهان خبر از تحويل هواپيماهاي ميراژ اف1 با توانايي شليك موشك اگزوسه به عراق تا پايان سال مسيحي رادادند.»4 همچنين در همين ايام خبر تقاضاي دولت عراق از فرانسه جهت افزايش تعداد موشكهاي اگزوسه (دريافتي در هر ماه) به دو برابر پخش شد.
اين هجمه تبليغاتي توسط خبرگزاريهاي آلمان غربي، شبكه خبري بيبيسي و... و راديوهاي رژيم صهيونستي، عراق، سوئيس، آمريكا و... روزنامههاي والاستريت ژورنال، لسآنجلس تايمز، كريستين ساينس مانيتور و... انجام ميشد.
البته فرمايشهاي اميدبخش رهبر كبير انقلاب اسلامي، ايمان قوي، سد آتش مستحكم پدافند هوايي در خارك، استقرار سامانههاي پدافند هوايي بر روي كشتيها، انهدام چندين فروند ميراژ، ابتكار عمل ساخت گويهاي فلزي و استفاده از كشتيهاي غرق شده براي انحراف موشكهاي اگزوسه در اطراف جزيره خارك و ساير اقدامهاي انجام شده در كم اثر ساختن جنگ رواني دشمن در ارتباط با سوپراتاندارد كاملاً مؤثر بود، بهگونهاي كه شعار كودكان ايراني اين بود كه «سوپراتاندارد را دود هوا ميكنيم...».
پس از شكست برنامه فوق، روزنامه فرانسوي ليبراسيون در گزارشي نوشت: «تحويل سوپراتانداردها [به عراق] يك سلاح جنگ رواني است، زيرا اين هواپيما قادر به انهدام پايانه نفتي خارك نيست و...»5 در واقع عراق پيشبيني كرده بود كه در كوتاهترين مدت ميتواند ايران را از منبع اصلي درآمد نفتي محروم ساخته و با بمباران جزيره خارك و ساير تأسيسات نفتي شريان حياتي اقتصاد ايران را قطع كند، اما در عمل پيشبيني صدام محقق نشد، زيرا نيروي هوايي عراق در نابودي و وارد كردن ضربات اساسي به تأسيسات نفتي ايران در خارك ناتوان بود.
بنا به ادعاي عراقيها در شش ماهه اول سال 1364 بيش از 800 پرواز جنگي به قصد انهدام تأسيسات نفتي خارك انجام شد. در همين هنگام (24/5/64) صدام مدعي يكسان شدن جزيره خارك با خاك ميشود كه با توجه به ادعاهاي قبلي صدام در خصوص انهدام كامل جزيره خارك، اين مسئله از سوي امام امت به سخره گرفته ميشود و امام (ره) در اين خصوص ميفرمايند: «مگر صدام قبلاً نگفته بود كه جزيره خارك را نابود كرده است؟ چيزي كه نابود شده كه ديگر نيازي به نابودي مجدد ندارد...». در اين ميان آنچه كه غير قابل انكار است عملكرد خوب پدافندهوايي در دفاع از جزيره خارك است.
ابتكارهاي پدافندهوايي در دفاع از جزيره خارك
يكي از ابتكارهاي مؤثر كاركنان پدافند هوايي جمهوري اسلامي ايران در دفاع از جزيره خارك و در طول جنگ كه بر اثر مهارت و سطح آموزش بالاي آنها حاصل شده بود، انهدام موشكهاي رها شده از هواپيماها و بالگردهاي عراقي به سمت مناطق و نقاط آسيبپذير بود. اين در حالي بود كه ايران در زمان جنگ، سامانههاي پدافند هوايي ضدموشك در اختيار نداشت. اين ابتكار در مقابل موشكهاي عراقي نيز به كار گرفته شد و موفقيتآميز بود. يكي از فرماندهان پدافند هوايي جمهوري اسلامي ايران در زمان جنگ، در مصاحبه با يكي از نشريات با بيان خاطراتي از اين ابتكار، به بالا رفتن هزينه حمله عراقيها پس از دستيابي پدافند هوايي ايران به آن اشاره ميكند. اين ابتكار نهتنها منجر به نابودي موشكهاي هوابه سطح اگزوسه عراقي بر فراز خارك شد، بلكه در موارد بسياري موشكهاي سي- 601 نيز طعمه سامانههاي پدافندهوايي جمهوري اسلامي ايران در خارك شدند.
در خصوص عملكرد پدافندهوايي، يكي از مسئولان شركت نفت ميگويد: «مناطق عملياتي و سكوهاي شركت نفت فلات قاره ايران در سالهاي جنگ، شاهد بيشترين حملات دشمن بعثي بوده و در خط مقدم جبهه قرار داشته است. در اين خصوص بيشترين حملات در مناطق خارگ و بهرگان انجام شده و پس از آن مناطق لاوان و سيري نيز آماج حملات دشمن قرار گرفتهاند.
در كنار توليد نفت در اين شركت، وجود امنيت بسيار مهم و حياتي است و در طي هشت سال جنگ تحميلي، نقش پدافند هوايي در حفظ امنيت توليد، بسيار تأثيرگذار بوده است. پدافند هوايي در طي اين سالها باعث ايجاد آرامش خاطر در همكاران اين شركت در طول هشت سال دفاع مقدس و هماكنون شده است.گر چه تعدادي از همكاران ما و نيروهاي پدافند به درجه رفيع شهادت نائل شدند، اما اين فداكاريها باعث شد توليد نفت در طي سالهاي جنگ تحميلي حتي لحظهاي متوقف نشود و آرامش و امنيت حال حاضر كشور مديون اين فداكاريها و رشادتهاست.
تمامي تأسيسات مهم و حياتي، از جمله تأسيسات نفتي تحت پوشش پدافند هوايي قرار دارد و شريانهاي اقتصاد كشور توسط اين نيرو حفاظت ميشوند. پدافند هوايي اين اطمينان را ميدهد كه از تأسيسات مهم كشور از جمله تأسيسات نفتي و هستهاي جانانه دفاع كند.»
دفاع جانانه دليرمردان پدافند در خارك تا ساليان سال زبانزد همگان خواهد بود. در طول سالهاي دفاع مقدس، شهداي گرانقدر پدافند هوايي در خارك شاهدان هميشه زنده تاريخ اين مرزو بوم بر استقامت چشمان بيدار فرزندان اين مرز و بوم در خارك خواهند بود. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. خدايت يار اي مرد پدافند دلت بيدار اي مرد پدافند...
نظر دهید