منصور بهدنبال چه بود؟
فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همسنگر شهید ستاری درباره این شهید والامقام میگوید: ستاری به دنبال تجلی زیباییهای خلقت خداوند در نیروی هوایی بود.
به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی و از ویژگیهای منحصر به فرد و مثال زدنی شهید سرلشکر منصور ستاری، علاقه او به بهتر شدن بود. همواره به دنبال بهبود و شکوفایی در امور نیروی هوایی بود. خصیص های که امیر سرتی پحبیب بقایی فرمانده اسبق نیروی هوایی با بیان ای نکه شهید ستاری فرماند های بود که همه چیز را در حد عالی می خواست، توضیح میدهد: شهید ستاری برای بهتر شدن همه چیز تلاش میکرد و میخواست نیروی هوایی قوی ترین هواپیما را داشته باشد، بهترین ضدهوایی را استفاده کند و... این ویژگی را نم یتوان آرمانگرایی یا قدرت طلبی دانست، بلکه این مرد آسمانی می خواست کشور بهتر شود و همه چیز در بهترین شکل ممکن باشد.
فرمانده اسبق نیروی هوایی، تلاش شهید ستاری برای کشف بهتری نها را زمینهساز سنگاندازی و حسادت نااهلان میداند ومیگوید: اشکال این ویژگی شهید ستاری این بود که خیلی ها به ایشان حسودی میکردند و تا میتوانستند سنگ جلوی پایش میگذاشتند. به طوری که در اواخر فرماندهی و پیش از شهادت خیلی تحت فشار بود.
به گفته سرتیپ بقایی، این شهید والامقام، علاقه وصف ناشدن یاش را در رفتارها و تلاشهایش برای خلبانی نمایان کرده بود. با وجود این علاقه اما در امتحان خلبانی شرکت نکرده بود. 6 ماه در آمریکا دوره دید. این همراه شهید ستاری، کارهای علمی مرد آسمانی در پیش از انقلاب را نکتهای حائز اهمیت در شناخت شخصیت ایشان میداند و ادامه میدهد: پیش از انقلاب هم شهید ستاری در کارهای تخصصی حوزه هوایی کوشش داشت که این کارها از جمله نگارش و ترجمه مقال ههای تخصصی نیروی هوایی، در قالب عمل و تاکتیکهای خلاقانه در دوران دفاع مقدس تجلی پیدا کرد.
به اعتقاد سرتیپ بقایی، شهید ستاری روح بزرگی داشت. من بعد از شهادتش فهمیدم نقاش بود. کسی که هنرمند باشد خلاقیت و یک معنویت خاص دارد. وقتی شهید ستاری نقاشی، نجاری و بنایی خانهاش را انجام میدهد هنرمند است.
وی با بیان ای نکه شهید ستاری به دنبال تجلی زیبای یهای خلقت خداوند در نیروی هوایی بود، م یگوید: این شهید والامقام که زیباییهای خلقت خداوند در خلق آسمان را دیده بود، تالش م یکرد تا این زیبایی را در هواپیما، موشک و تمامی بخ شهای نیروی هوایی پیاده کند. اعتقاد دارم شهید ستاری عالوه بر آ نکه در کارش تخصص و تجربه داشت، یک هنرمند تمام عیار بود.
معراج در سقوط
سرتیپ بقایی روایت خود را از حادثه دلخراش سقوط هواپیمای شهید ستاری و دیگر همپپروازانش اینگونه بیان میکند: «پیش
از این اتفاق دلخراش، من دزفول بودم و قرار بود شهید ستاری و همراهانشان مهمان ما باشند. حتی برای این فرماندهان تعدادی هدایا
تهیه شد تا طی مراسمی به آنان اهدا شود. اما برنامه آنان برای حضور در دزفول محقق نشد.»
اوادامه م یدهد: شهید ستاری، 48 ساعت پیش از شهادتش به من زنگ زد و گفت خوبی؟ من که حال روحی ام مساعد نبود، سوار یکی از تراکتورهای پایگاه هوایی دزفول شده بودم تا با حرکت آن، حالم کمی بهتر شود. روز حادثه، ساعت 8 بود که سرهنگ رشید قشقایی از تهران تماس گرفت. تا گوشی را برداشتم شنیدم یک نفر پشت خط تلفن گریه م یکند. پرسیدم: چته؟ گفت منصور خورده زمین، مصطفی خورده زمین... گوشی را قطع کردم و خودم عازم اصفهان شدم.
این پیشکسوت نیروی هوائی ارتش، درباره علت آسمانی شدن شهید ستاری و همراهانشان بیان میکند: وقتی نوارها را چندین مرتبه و به دقت گوش دادم، دریافتم که مقصر مطلق این حادثه، خلبان و برج مراقبت بودند. هنگامی که هواپیما از کیش عازم تهران بوده، شهید ستاری میگوید به اصفهان هم برویم تا از انبارها بازدید کنیم. خلبان هم که گویا در تهران کلاس زبان داشته و برای رسیدن به کلاسش، عجله داشت، دقت کافی را در هنگام پرواز، درک ارتفاع و گزارش صحیح به برج مراقبت به خرج نمیدهد. در کابین خلبان هواپیماهای جت فالکون، دریچه کوچکی وجود دارد برای اینکه خلبان بتواند در مواقع ضروری با بیرون صحبت کند.
سرتیپ بقایی با بیان اینکه دریچه یادشده، باید موقع پرواز بسته شود و به وسیله اهرم کوچکی که پشت این در وجود دارد، قفل شود عنوان میکند: باز بودن این دریچه هنگام پرواز به علت فشار باد باعت بروز مشکلاتی در پرواز میشود. اما خلبان فراموش میکند این دریچه را ببندد. به محض اینکه هواپیما بلند می شود دریچه باز میشود. خلبان این هواپیما که اصفهان را با تهران اشتباه میگیرد، از برج مراقبت اجازه می گیرد که با همان ارتفاع تهران، بنشیند و برج مراقبت در کمال اشتباه اجازه این کار را میدهد. در حالی که ارتفاع اصفهان 500 پا ولی ارتفاع تهران از سطح دریا، 3500 پا است.
به گفته این همراه شهید ستاری، بر اساس نوارهای ضبط شده، خلبان فکر می کرد که ارتفاعش بالاست، و تلاش میکرد ارتفاع را کاهش دهد و در نهایت هواپیمای آنان به زمین برخورد میکند.
وی با بیان اینکه شهید ستاری، پیش از شهادتش میدانست شهید میشود ادامه میدهد: نشانههای متعددی به چشمانم دیدهام که اگر کسی بگوید او از شهادتش اطلاع نداشت، من قبول نمیکنم. شهید ستاری در مراسم خداحافظی سمینار فرماندهان در کیش، چنان با من خداحافظی میکرد گویا آخرین دیدار ماست و به نوعی وداع میکرد. طوری که تعجب کرده بودم.
فرمانده اسبق نیروی هوایی، با اشاره به درک و بینش عمیق شهید ستاری عنوان میکند: شهید ستاری جمله ای دارد که خیلی جالب است. ایشان میگوید: به دنیا از آسمان و از بالا نگاه کردن جور دیگری است. این عبارت، از یک بینش بسیار عمیق نشأت میگیرد و هر کسی این موضوع را درک نمی کند.
قرارگاه رعد
سرتیپ بقایی با بیان اینکه کلید قرارگاه رعد از امیدیه زده شده بود توضیح میدهد: بخش پدافندی قرارگاه عملا رعد دست ستاری و بخش هوایی هم دست شهید بابایی بود. شهید بابایی قرار گاه را تشکیل داد خودش بحث هواپیما و اینهار و دنبال می کرد و ستاری هم پدافندی بود در حلی که اجراش را امیر غلامی انجام میداد. پایههای قرارگاه رعد از دو نفر یعنی شهید بابایی و شهید ستاری تشکیل شده بود و ما نیز زیرمجموعه بودیم. در این قرارگاه بحث رده و جایگاه مطرح نبود و هر کسی هر کاری از دستش بر میآمد انجام می داد.
این همراه شهید ستاری، بازگرداندن پویایی به نیروی هوایی، صمیمیت میان نیروها، عشق به پرواز بود و تلاش برای پیشرفت نیروی هوایی را از ویژگیهای فرماندهی نیروی هوایی عنوان میکند و ادامه میدهد: انجام کارهای هواپیمای رعد و کلید زدن ساخت این هواپیما، یکی از کارهای شهیدی ستاری بود. کاری که در میانه راه و با شهادت تیمسار ستاری، در نیمه راه ماند، اما به واسطه عشق و علاقهای که به شهید ستاری داشتیم، ساخت این هواپیما را تکمیل کردیم و وزرات دفاع هم فروختیم. هواپیمایی که هنوز هم چند فروند از آن پرواز میکند.
امیرسرلشگر شهید منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/24
نظر دهید