سرنوشت ساخت ماشین برای قشر ضعیف چه شد؟

  • 1399/02/13 - 13:03
  • تعداد بازدید: 2535
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه
خاطراتی از شهید ستاری در گفت‌وشنود با سرهنگ سید علی حسینی؛

سرنوشت ساخت ماشین برای قشر ضعیف چه شد؟

ستاری آدم خاکی بود. معمولاً بعدازظهرها ساعت پنج عصر به بعد از پروژه‌های فرماندهی لجستک بازدید می‌کرد. هنگام سرکشی روی یک چارپایه فلزی می‌نشست و به کارها نظارت می‌کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، سرهنگ سید علی حسینی خاطرات بکر و جالبی از شهید امیر منصور ستاری دارد. سابقه آشنایی او با ستاری به پیش از انقلاب برمی‌گردد و دوستی و همرزمی‌شان تا دفاع مقدس و پس از آن ادامه می‌یابد. او ستاری را فرماندهی با سواد، کارآمد و در عین حال ساده و بی آلایش می‌داند که هر وقت به کارگاه‌های نیروی هوایی می‌رفت، مثل کارکنان آنجا، با شیشه مربا چایش را می‌خورد و همرنگ آن‌ها می‌شد. متن زیر ماحصل گفت و گوی ما با سرهنگ حسینی است که در غالب روایت زیر پیش رو دارید.

 

مستاجر خانه نارمک

 

سال ۱۳۵۵ با شهید ستاری آشنا شدم. با یکی از دوستان مستاجر پدر خانم ایشان در یکی از خانه‌های محله نارمک بودیم. ستاری را از همان زمان آدمی مردمی و آشنا به درد جامعه شناختم. در محیط کار، به عنوان یک افسر با زیرمجموعه اش رفاقت خوبی داشت و از نظرات آن‌ها در پیشبرد کارها استفاده می‌کرد. خودش هم از تجربه و اطلاعات خوبی برخوردار بود و یادم است از اعضاء هیئت تحریریه مجله نیروی هوایی بود. ستاری توجه به زیردست هایش را تا عالی‌ترین مقامی که کسب کرد، مد نظر داشت. انگار نه انگار که درجه و رتبه اش بالاتر می‌رود، او همان آدم سابق بود که تواضع و فروتنی و توجه به نیروهایش، هیچ تغییری نمی‌کرد.

 

مدیریت جهادی

 

من در سال ۶۲ ابتدا به امیدیه و بعد از چند ماهی به اهواز منتقل شدم و مسئولیت فرماندهی گروه پدافند هوایی را برعهده گرفتم که حفاظت و حراست از مناطق نفتی و تأسیسات آن جزء وظایفم بود. آنجا بیشتر با شهید ستاری و رهنمودهایش آشنا شدم. یکی از شاخصه‌های مهم ایشان در مدیریت، استعدادیابی پرسنل و به کارگیری آن‌ها در مسئولیت‌ها با توجه به توانایی علمی و عملی شخصی شان بود. ستاری نیروهایش را در اجرای مأموریت‌های سازمانی، همه جانبه حمایت می‌کرد. زمان زیادی را با پرسنل می‌گذراند که این موضوع باعث روحیه مضاعف پرسنل و کارکنان می‌شد. همان زمان شهید ستاری شیوه مدیریتی را اعمال می‌کرد که در اصطلاح امروز به آن مدیریتی جهادی می‌گویند.

 

به نظر من امیر ستاری نخبه‌ای بود که با ارائه طرح‌ها و برنامه و اتکا به شایستگی فردی اش، توانست خدمات شایانی به نیروی هوایی ارائه دهد. پس از انتصابش به سمت فرماندهی نیروی هوایی برنامه‌های مد نظرش را با مدیریت جهادی، در پیش گرفت. با استعدادیابی افراد شایسته را بر سر کار آورد و به این ترتیب توانست طرح و برنامه هایش را به مرحله ظهور برساند.

 

نگاه رو به جلو

 

در مورد شیوه‌های مدیریتی شهید ستاری هرچه بگوییم کم گفته ایم. مدیریتش یک مدیریت مصلحتی نبود، یک مدیریت اقتضایی هم نبود، بلکه یک مدیریت با دید رو به جلو بود. ستاری در مقطعی فرماندهی نیروی هوایی را برعهده گرفت که جنگ در اوج خودش بود. در دوره فرماندهی ایشان، نیروی هوایی سهم بسیار مهم و کارسازی در عملیات غرورآفرین رزمندگان اسلام ایفا کرد. از موارد تاثیر گذار در این زمینه می‌توان به آموزش حین خدمت و لجستیکی، عملیاتی کردن تجهیزات، به کارگیری پرسنل مؤمن و جهادگر در تمام تخصص‌ها و بهره‌برداری از آن‌ها در جنگ نابرابر تحمیلی نام ببریم. ستاری توانست با استفاده بهینه از امکانات اعم از پدافندی و آفندی و... نیروی هوایی را تا اتمام جنگ روی پا نگهدارد و ضربات کاری را به دشمن وارد کند.

 

بعد از اتمام دفاع مقدس هم سرلشکر ستاری برای آمادگی بهتر و توجه به پیشرفت تکنولوژی در همه زمینه‌ها در جهت خودکفایی و قطع وابستگی اقدام به آموزش پرسنل جدید و بازسازی ادوات نیرو و به روز رساندن سیستم‌های مربوط به پدافند هوایی و آفندی کرد و به بازسازی و اورهال انواع هواپیماها و سایر تجهیزات پرداخت.

 

چای در شیشه مربا

 

امیر ستاری با آن همه تخصصی که داشت و نظمی که در امور رعایت می‌کرد، آدم خاکی بود. ایشان معمولاً بعد از ظهرها ساعت پنج عصر به بعد از پروژه‌های فرماندهی لجستگی بازدید می‌کرد. هنگام سرکشی روی یک چارپایه فلزی می‌نشست و به کارها نظارت می‌کرد. سرپرست کارگاه برای ایشان چای در فنجان می‌آورد. اما ایشان می‌گفت که برای من از همان لیوان‌های خودتان چای بیاورید. چون اغلب لیوان‌های کارگاه، از شیشه‌های مربا بود، شهید ستاری هم از همان شیشه‌ها برای خوردن چای استفاده می‌کرد.

 

تولید ماشین برای طبقه ضعیف

 

شهید ستاری در استعدادیابی و توجه به توانایی‌های نیرو، به درجه و مقام طرف مقابل توجه نداشت. در مجموعه یک سربازی به عنوان خدمات کار می‌کرد که اهل تبریز بود و شغل پدرش ابزار و یراق بود. این سرباز طرح‌های خوبی داشت. شهید ستاری پس از پی بردن به توانایی این سرباز او را کمک کرد تا یک ماشین سواری شیک را طراحی کند. خود امیر ستاری شخصا هر روز بعدازظهر تا اتمام آن پروژه در کارگاه حضور می‌یافت و به کار نظارت می‌کرد. بالاخره آن ماشین ساخته شد و تست لازم که باید برای یک خودروی سواری انجام شود، روی آن انجام گرفت. در آن موقع شهید ستاری گفت: "اگر این ماشین به خط تولید انبوه برسد توان خرید مردم طبقه ضعیف میسر خواهد می‌شود" این ماشین هم اکنون در نیرو نگهداری می‌شود، اما متأسفانه اهداف شهید برای تولید انبوه آن به تحقق نرسید.


امیر منصور ستاری 15 دی ماه 1373 در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پایان پیام/

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 240
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید