منصور ستاری از آمریکا تا نارمک
فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای آغاز فعالیتش در نیروی هوایی درخشان بود چنانکه دستی بر آتش قلم داشت و علاوه نوشتن مجلات مختلف، مهارت بالا در از کارهای فنی و تخصصی، از همان آغاز راه، در مسیر اعتلا و ارزشمندتر شدن قرار داشت.
ویژگیهای او شاخص بود، از همان آغاز تمایز و برجستگی را در کارهایش نشان داده بود و این شاید فصل مشترک آنهایی باشد که حضور او را تجربه کردهاند، چه آنها که مدتی کوتاه در کنار او بودهاند و چه دوستان و همرزمانی که سالها طعم همراهیاش را چشیدند.
خلاقیت، پرسشگری و نوآوری و پشتکار، کلیدواژههای جدانشدنی از شهید سرلشگر منصور ستاری آن هم در آیینهی خاطرات و روایتها از او به چشم میخورد. تیمسار بازنشسته سماواتی از همدورهایهای شهید ستاری و کسی که در دوره آموزشی در پایگاه نظامی آمریکا، پایگاه همدان و بسیاری از مقاطع دیگر فرصت همرای در کنار شهید ستاری را داشته است، نکتههای درخورتوجهی را از ابعاد شخصیتی و زندگی این شهید والامقام بیان میکند:
«علاقه او به یادگیری و بیشتر دانستن درخور توجه بود و به خاطر دارم در بوشهر که سایتهای راداری هاگ و سامانه موشکی S200 داشتیم. شهید ستاری هم خیلی علاقه مند بود و مرتب به بوشهر سر میزد. در آن زمان تیمسار ابوطالبی فرمانده پایگاه را بر عهده داشت.»
سماواتی به مقطعی که همراه با شهید ستاری در پایگاه نظامی آموزشی در آمریکا حضور داشتند اشاره میکند:
«سال 1350 مصادف با 1971 میلادی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و با شهید ستاری که دو دوره بالاتر از من بود در وهله نخست وارد پایگاه لکلند شدیم. از تمام دنیا در آن جا حضور داشتند؛ پس از آن به پایگاه تنداک رفتیم. در سایت اصلی پدافند هوایی خودشان به ما آموزش میدادند. من و شهید ستاری درخواست کردیم که سیستم آنها را از نزدیک مشاهده کنیم. اما دو افسر درجهپایین بودیم و در حدی نبودیم که بخواهند اطلاعاتی در اختیار ما بگذارند؛ اما دو روز بعد به ما اطلاع دادند که هماهنگی های لازم انجام شده است و میتوانیم از آنجا دیدن کنیم. با تجزیه و تحلیل به این نتیجه رسیدیم که حتماً یک سری تجهیزات سطح پایین و از رده خارج است که به این راحتی به ما اجازه بازدید دادهاند. اما همه بخشها در پایگاه لکلند باز بود اما وقتی که میخواستیم سایت رادارشان را ببینیم، به صورت خیلی حفاظت شده با دژبانی و در و پیکر محکم از آن حفاظت میشد. رفتن به داخل این اتاق به مثابه وارد شدن به یک گاوصندوق بود و آمریکاییها بسیاری از مسائل این چنینی را بیان نمیکردند.»
او ادامه میدهد: «پس از تقسیم بچهها، که عمدتا به پایگاه همدان تقسیم میشدند من و شهید ستاری با هم در پایگاه همدان بودیم. از همان آغاز می دیدم که او ویژگی های رفتاری و شخصیتی دارد که به دل مینشیند. بعضی از آدمها هستند که به دل نمینشینند و دیگران هم رغبتی ندارند که به سمت چنین آدمهایی بروند. اما در مقابل، کسانی وجود دارند که با رفتار، گفتار و کردارشان به راحتی خودشان را در دل دیگران جا میکنند و ستاری از این دست انسانها بود. یعنی حرکات، رفتار و گفتارش به گونهای بود که خیلی راحت صمیمیت ایجاد میکرد و آدم هم دوست داشت به طرفش برود.»
تیمسار سمواتی در ادامه سخنان اظهار می کند: «همدان زمستان بسیار سردی داشت. ما اوایل پاییز یا زمستان، به همراه ستاری و تعدادی از بچهها به همدان اعزام شدیم. در آن موقع، ارتش در حال پایهریزی پدافند هوایی بود و نیروی انسانی احتیاج داشت؛ بنابراین، نیروها را مستقیماً و عمدتاً به سمت رادار هدایت میکردند. شرایط آسان نبود و تعدادی از دانشجویان خلبانی بودند که عمدتاً در میانه راه نمیتوانستند ادامه دهند و به اصطلاح وا میخوردند. ستاری از این دست آدمها نبود و با ادغام شدن بچهها، با هم دوره رادار را گذراندیم.»
در ادامه صحبت های این همرزمان شهید ستاری می خوانیم: «تعدادی از قدیمیترها گله داشتند که زحمت پدافند را کشیدهاند و حالا تعدادی تازه کار سهیمه بورسیه آموزش امریکا را میگیرند. برای حل این مشکل امتحان جامع (Big Test) برگزار کردند. ستاری، یکی از کسانی بود که با موفقیت در این آزمون، از همدان اعزام شد. 3 نفر در همدان بودیم که با برگزاری آزمون تخصصی زبان انگلیسی، ستاری اولین نفری بود که نمره لازم را کسب کرد. حدوداً 4 ماه در آمریکا دوره به طول انجامید.»
تمایزش را از آغاز نشان داد
سمواتی می افزاید: «در پایگاه همدان بیش از همه به شهید ستاری نزدیک بودم. شهید ستاری در زمان دانشجویی پست منشی گروهان را عهدهدار بود و به عنوان مسئولیت دفتر فرماندهی فعالیت میکرد.»
همین کار به زعم تیمسار سماواتی یکی از نکاتی است که نشان میدهد ستاری در همان آغاز راه نیز تمایزهایی نسبت به همدورهایهایش داشت؛ چراکه به گفته این همدوره شهید ستاری، در آن دوره کسی که به مسئولیتی هرچند سطح پایین گماشته میشد، باید از ویژگیهای خاصی برخوردار میبود و نسبت به بقیه وجه تمایزی میداشت. زیرا قرار بود کسی را بر اساس معیارهایی از بقیه جداکنند و مسئولیت بدهند و ستاری این ویژگیها را در خودش داشت.
اهل هیچ برنامه ای نبود
این همراه شهید ستاری درباره او بیان میکند: «در آن دوره با ستاری در پایگاه بودیم و او خیلی زود ازدواج کرد . ارتباط بسیار خوب و نزدیکی داشتیم و شاهد بودم که به دنبال مسائل ناصواب نبود. از سوی دیگر، کسی نبود که به مؤمن بودن تظاهر کند. آن موقع خب خیلی ها بودند که رعایت نمیکردند و حتی مشروب میخوردند، ستاری مطلقاً مشروب نمی خورد. سیگار نمیکشید. او ابداً اهل این برنامه ها نبود. مطلقاً اهل دود و دم و این بند و بساط ها نبود.»
فرماندهای که در مجله مینوشت
شهید ستاری علاوه بر آن که در حوزه کار پدافندی و راداری متخصص بود، دستی بر آتش قلم داشت و در مطبوعات در حوزه کار تخصصیاش قلم میزد.
نیمسار سماواتی با اشاره به نوشتههای او در این حوزه از علاقهی وافر ستاری به خواندن و نوشتن میگوید: «از ابتدا در مجلهای که آن زمان نیروی هوایی منتشر می کرد، مجله ی کادر کوچکی داشت و مطالبی را اغلب با نام مخفف یا مستعار در این مطبوعات به رشته تحریر در میآورد.»
نقش «میم سین» بر نوشتههای مجله نیروی هوایی
مطالبی که ستاری مینوشت شاخص بودند و وقتی که مجله های نیرو هوایی در آن زمان را باز می کردیم حتی اگر در حد چند سطر کوچک به نوشته ای از شهید ستاری بر میخوردیم.
سماواتی در باره علاقه ستودنی شهید ستاری به نوشتن تعریف میکند: «مثلاً در چندین جای یک مجلهای که مجموعاً 30 یا 40 صفحه بود، عنوان «میم سین» را در قسمت نویسنده مقاله میدیدیم. میم سین را به عنوان مخفف نام خودش منصور ستاری استفاده میکرد و در هر مجله حداقل چند تا مقاله با عنوان میم سین وجود داشت که یا به قلم خودش یا ترجمه بود. این درحالی بود که هیچیک از ما اهل این دست فعالیتها و نوشتن برای مجلات نبودیم. شهید ستاری از آغاز راهش، به درستی در همین مسیر قرار داشت. او با فعالیت مطالعاتی و نوشتن، در مسیر خلاقیت بود به طوریکه حرکتش را برای نوآوریهای بعدی، چه در عرصه پدافند هوایی و چه در فرماندهی از همین نقطه پایهریزی کرد.»
علاقه وافری که به نوشتن درباره هواپیما داشت
علاقه والای شهید ستاری به هواپیما و بحثهای تخصصی هوایی را در بخشهای گوناگون زندگی او از جمله ماکتها و تصاویر متعددی که از هواپیما داشت میتوان دید.
تیمسار سماواتی درباره این موضوع به خاطرهای اشاره میکند: «شهید ستاری و اکبری در مهمانسرای همدان، در طبقه پایین مستقر بودند. رفتم تا به آنها سری بزنم. داخل اتاق، کیسه پلاستیک بزرگ پر از عکسهای هواپیما و مجلات و روزنامههای گوناگون، اعم از مجله های ایرانی و عمدتاً مجله های خارجی بود. عکسها و مطالب مرتبط با هواپیماها را از مطبوعات مختلف، قیچی کرده بود. آنها را به صورت مرتب و جداگانه دستهبندی و مرتب کرده بود تا آنها را ترجمه کند و مطالبی را در این حوزه بنویسد. ما با هم شوخی داشتیم و من به شوخی، کیسه را برداشتم؛ کیسه را خالی کردم و تمام عکس و آلبومهایی راکه مرتب و منظم درست کرده بود به هم ریختم. ولی از آنجاییکه خیلی مهربان و خوشرو و با حوصله بود خیلی راحت با ما شوخی کرد و سر به سر گذاشت و در نهایت با خنده و خوشی جدا شدیم.»
ابتکاری که در او به زیبایی جلوه میکرد
به گفته سماواتی، شهید ستاری علاوه بر اینکه به شدت در پی ترجمه مقاله و نوشتن و خواندن بود، فردی بسیار مبتکر نیز بود.
سماواتی توضیح می دهد: «خاطرم هست که منزل شهید ستاری در نارمک، تقریباً داخل یکی از فرعی های پشت میدان هفت حوض بود. یک بار که برای دیدن ایشان رفتم، دیدم خانهاش پر از ماکت هواپیما است و تعداد زیادی ماکت هواپیما را با دستهای خودش درست کرده بود. علاوه بر این، بسیار باسلیقه بود و حتی مقدار زیادی از نجاری داخل منزلش را خودش درست کرده بود. ویژگیهای خاص روحی و اخلاقی داشت که موجب میشد به دنبال نوشتن و خواندن و خلاقیتهای اینچنینی باشد. فردی بود که مدام بر دانش، تجربه، انگیزه و ابتکارش اضافه میشد. چنین فردی با این سطح از توانایی، برای هر کسی ارزش دارد و هر کسی که در راس کار باشد، چنین شخص با سواد و کارآمدی را به عنوان عصای دست خودش حفظ کند. ستاری از همان ابتدا تمایز و برتری اش را نشان داد و به تدریخ خودش را بالا کشید.»
به دنبال ارزشمندتر شدن بود
این دوست قدیمی شهید ستاری، تلاش برای ارزشمندتر شدن را یکی از ویژگیهای این شهید گرانقدر میداند و خاطرهای را در بیان این ویژگی بیان میکند: «شب نشسته بودیم تعریف می کرد. به دنبال این است که ارزشمندتر باشد. خودش ارزشمند بود و مشاغلی هم که به او پیشنهاد میشد ارزشمند بود و مشاغلی بودند که اطلاعات، توانمندی و کارآمدی بیشتری را میطلبید. از همان روزهای نخست، این تفکر در شهید ستاری ایجاد شد که همیشه در جاهایی بدرخشد که اهمیت دانش و توانمندی بسیار بالا است. بر همین اساس بود که قبل از انقلاب، در معاونت طرح نیروی هوایی حضور یافت و درخشید. اگرچه ایشان بعد از انقلاب نیز برای مدتی معاون طرح شد اما برای نخستین بار، در دوره پیش از انقلاب بود که این مسئولیت را عهدهدار شد. با حضور در معاونت طرح این زمینه ایجاد شد که اطلاعات بیشتری نسبت به دیگرانیکه بالطبع از این فضا دور بودند کسب کند و همواره یک گام جلوتر از همه کسانی باشد که به اطلاعات دسترسی پیدا نمیکردند یا چیزی دربارهاش نمیدانستند.»
به گفته تیمسار سماواتی، شجاعت در حین ذکاوت، باعث میشد بداند که چگونه باید به قدرت نزدیک شود و خودش ماهیتاً آدم با دل و جراتی بود.
امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/
نظر دهید