ناگفته‌ها

درس «ادیسون» و راه «ستاری»

درس «ادیسون» و راه «ستاری»

در عکسی که برای نخستین بار منتشر می شود، منصور ستاری جوان را خانه ادیسون، مخترع مشهور جهان نشان می دهد. عمیقا به فکر فرو رفته است. شاید همان جا است که تصمیم می گیرد وقتی به خانه برمی گردد فقط به فکر ساختن و تبلور نبوغش در خدمت به کشورش باشد؛ اندیشه ای که عملی شد.

راز موفقیت شهید ستاری چه بود

راز موفقیت شهید ستاری چه بود

همرزم و دوست سال های متمادی شهید ستاری معتقد است، شهید بسیار بر رعایت نظم و انضباط تاکید داشت و در رفتار و کردارش منت گذاشتن بر دیگران دیده نمی شد.

طراح «دفاعی» یا استراتژیست «هجومی»

طراح «دفاعی» یا استراتژیست «هجومی»

شهید ستاری در دوران دفاع مقدس، با ایجاد شبكه‌های به هم تنیده پدافندی و گشت همیشگی هواپیماها جهان توانست با همراهی پرسنل پدافندی نیروی هوایی از مناطق مهمی همچون مجتمع پتروشیمی بندرامام، میدان گازی كنگان و مواردی نظیر اینها جهانیان را به تعجب وا دارد.

درباره مدیران

درباره مدیران

اگر کسی در جمهوری اسلامی ایران بخواهد مسئولیت داشته باشد ، نباید نازپروده باشد در برابر دنیایی که رو به روی ما قد علم کرده؛ باید قوی بود

نخستین دیدار شهیدستاری با مقام معظم رهبری
گفتگو با وابسته اسبق نظامی ایران در سوئیس

نخستین دیدار شهیدستاری با مقام معظم رهبری

سرتیب دوم ناصر فرحناکیان از آن دسته نظامیانی است که از سال های دور با شهید منصور ستاری رابطه کاری و دوستی دارد و در این گفتگو نیز به جنبه های مختلف زندگانی شهید ستاری و به خصوص سرآمدی وی در میان فرماندهان نیروی هوایی کشور در طول تاریخ و نیز در میان فرماندهان نیروی هوایی جهان پرداخته است. امیر فرحناکیان که در سال 1342 وارد دانشگاه افسری شد، در سال 1345 با درجه ستوانی خدمت خود در نیروی هوایی را آغاز کرد. در نیروی هوایی در سمت هایی مانند فرمانده آتش بار، افسر عملیات گروه، افسر عملیات نیروی هوایی، رئیس اداره عملیات ستاد نیروی مسلح، 3 سال وابسته نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوییس و جانشین اداره پنجم ستاد مشترک را در سابقه کاری خود به ثبت رسانده است.

12 فصل از خاطرات خواهر

12 فصل از خاطرات خواهر

«فخری ستاری» بانویی است که افتخار هم خانوادگی بودن و خواهر بودن برای شهید ستاری را همراه با خود به همراه دارد و بدون شک از جمله افرادی است که از جزئیات روحی، اخلاقی و رفتاری ستاری جوان، خاطره های فراوانی در ذهن دارد. آنچه که در ادامه می آید، اپیزودهایی خواهرانه است که از کودکی تا شهادت ستاری را در بر می گیرد و هر چند کوتاه اما پر مغز و خواندنی است.

منصور مردد نماند لبخند زد و رفت

منصور مردد نماند لبخند زد و رفت

منصور برگشت و به جای پاهایش روی برف نگاه كرد. یك لحظه مردد ماند كه برگردد، اما پشیمان شد. باد، دانه های ریز برف را در چشم هایش فرو می كرد. چشم، چشم را نمی دید. سرما انگشتهایش را بی حس كرده بود. سعی كرد انگشت ها را در كتانی پارچه ای تكان دهد. تكان نمی خوردند.بی حس بی حس.