روزی که فردایش خرمشهر آزاد شد

  • 1399/02/07 - 09:23
  • تعداد بازدید: 1631
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

روزی که فردایش خرمشهر آزاد شد

خاطرات شهید ستاری پایانی ندارد و هر کسی که در هر زمینه‌ای با شهید، دورانی داشته قطعا خاطراتی نیز از ستاری در ذهن و دل خود به یادگار دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری در عملیات آزادسازی خرمشهر نقش بسزایی داشت و حضورش در آن دوران به نوعی ایثار تا پای جان بود و از تمام توان خود برای کمک به نیروها استفاده می کرد.


تیمسار خلبان اکبر توانگریان، یکی از همرزمان شهید ستاری است که ایثار به معنای واقعی را از شهید به وضوح دیده بود و از نزدیک با رشادت هایش آشناست، وی در نقل بخشی از خاطرات خود می گوید:


«در دفتر کار تیمسار ستاری نشسته بودم که ایشان با دیدن من به یاد روزهای سخت جنگ افتادند و خاطرهای را که برای من اتفاق افتاده بود، متذکر شدند:


عملیات آزادسازی خرمشهر آغاز شده بود. دشمن برای کمک به قوای خود، به نیروهایی که در غرب اهواز، طلایه و کوشک موضع گرفته بودند دستور داده بود تا به سمت خرمشهر پیشروی کنند. من و «سرگرد ذوالفقاری» مأموریت یافتیم با دو فروند هواپیمای فانتوم، ستون نظامی دشمن را که از مناطق ذکر شده به طرف خرمشهر در حال حرکت بود، در جاده طلایه - کوشک بمباران کنیم.


عملیات در ارتفاع کم و با دقت بسیار خوبی انجام شد و تعداد زیادی از افراد دشمن به همراه ادوات زرهی آنان منهدم شدند. در برگشت بودیم که متأسفانه هواپیمای سرگرد ذوالفقاری با حجم سنگین آتش پدافند دشمن روبه رو شد و مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد.


من که کمی جلوتر از ذوالفقاری بودم توانستم رودخانه کارون را رد کنم. ناگهان متوجه شدم هواپیمایی با فاصله بسیار کم مرا مرا قب می کند. با توجه به ارتفاع کم و سرعت زیاد، فرصت بررسی هواپیمای پشت سرم را نداشتم. با رادار دزفول تماس گرفتم و گفتم: هواپیمایی مرا تعقیب می کند. می دانید چه نوعی است؟


رادار دزفول اظهار بی اطلاعی کرد. نگرانی و وحشتم زیادتر شد. چون فاصله اش هر لحظه به من نزدیک تر  می شد. ترس از این داشتم که با مسلسل مرا بزند.


در حال گریز بودم که صدای سرگرد ستاری از رادار بندر امام در رادیوی هواپیما پیچید: اکبر جان نگران نباش هواپیمای «إف  ۱۴» خودی است، دنبالت فرستادم تا کسی دنبالت نکند.


فردای آن روز خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدم، خوشحال شدم. در حالی که برادرانمان سرگرد ذوالفقاری و ستوان اعظمی به دست نیروهای دشمن اسیر شده بودند.


تیمسار ستاری در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود این خاطرات را یادآوری می کردند و می گفتند: یاد آن روزها بخیر. چه حالت عرفانی و روحانی خوبی داشتیم!


و سپس چند بار این جمله را تکرار کردند: خوش به حال آن روزها!»


امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


پایان پیام/

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه
  • کد خبر : 435
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید