خدمتگذاری به خانوادهها
رسیدگی به خانواده شهدا را وظیفه خود می دانست و در خفا و بدون بردن نامی از ایشان، کمک های شهید ستاری به دست خانواده شهدا و ایتام می رسید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری، سرلشگر شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش که خود نیز پس از جنگ به جرگه شهدا پیوست، خود را خدمتگذار خانواده شهدا می دانست و هیچ گاه اجازه نمی داد نامی از او برده شود و با دقت و حساسیت خاصی به نیازها و مشکلات آنها رسیدگی می کرد.
سروان على سیاهپوشان که از سوی تیمسار ستاری مسوولیت رسیدگی به امور خانوداه های شهدا و ایتام را به عهده داشت خاطرات زیادی از کمک های پنهانی شهید به این خانواده ها دارد:
«آشنایی من با تیمسار ستاری به سالهای قبل از فرماندهی ایشان بر می گرد به زمانی که با ایشان در پدافند خدمت می کردم. این آشنایی همچنان ادامه داشت و من هر از چندی گاهی به دیدار شان می رفتم.
در یکی از روزهای خرداد ۱۳۶۷ بود، سرهنگ شریفی، (آجودان تیمسار) مرا به دفتر ایشان دعوت کرد و گفت:
تیمسار با شما کار مهمی دارند.
بلافاصله به دفتر فرماندهی رفتم. وقتی وارد اتاق شدم، طبق معمول، ایشان از پشت میز شان بلند شدند و سلام و احوالپرسی گرمی با من کردند. از من خواستند که بنشینم.
نشستم، تیمسار مواردی را با من در میان گذاشتند و در ضمن صحبتهایشان پیشنهاد کردند که سرپرستی خانواده های ایتام پر سنل کوی سازمانی قصر فیروزه را به عهده بگیرم.
گفتم:
تیمسار! ممکن است بفرمایید، چرا مرا انتخاب کرده اید؟
گفتند:
برای اینکه شما خودتان از خانواده شهدا هستید و بهتر مسائل و مشکلات آنان را حس می کنید.
عرض کردم:
ولی من چیزی به پایان خدمتم نمانده همین ماه بازنشسته می شوم.
تیمسار گفتند:
هیچ مشکلی نیست. من شما را ابقاء می کنم.
پیشنهاد ایشان را قبول کردم و درخواست کردم تا چگونگی انجام مسئولیت را کمی برایم توضیح دهند.
فرمودند:
این خانواده ها، مشکلات و گرفتاری های زیادی دارند. تا آنجا که می توانید به مشکلاتشان رسیدگی کنید و اگر مشکلی پیش آمد که از عهده برطرف کردن آن را برنیامدی به من اطلاع دهید.
سپس لیستی از خانواده شهدا و ایتام را که قبلا تهیه کرده بودند به همراه مقداری پول به من
دادند و گفتند:
مقدار مبلغ پرداختی به هر خانواده در این لیست نوشته شده است. فعلا طبق این عمل کنید و در ضمن ایتام و خانواده شهدای خارج از تهران را نیز حتما در نظر داشته باشید.
لیست را گرفتم و داشتم از اتاق خارج می شدم که دوباره صدایم زدند و گفتند:
هنگام کمک، نامی از کسی برده نشود، فقط بگویید این هدایایی است از طرف مقام معظم
رهبری به خانواده معظم شهدا.
چند خاطره
در مدت ۶ سالی که از طرف تیمسار ستاری مسئولیت سرپرستی خانواده های ایتام را عهده دار بودم، خاطرات زیادی دارم که بیان همه آنها از حوصله خوانندگان عزیز خارج است، ولی به چند نمونه از نحوه کمک کردن تیمسار به افراد بی پناه بسنده می کنم.
قابل ذکر است در تمام این موارد نمی دانم ایشان چگونه و به چه طریق از گرفتاری ها و مشکلات این گونه افراد مطلع می شدند.
من فقط به دفتر ایشان احضار می شدم. مبلغی پول و اطلاعات لازم را به بنده می دادند و بلافاصله به مأموریت اعزام می شدم.
خاطره اول
طبق آدرسی که تیمسار به من دادند به شهرکی در غرب شهر بندر انزلی رفتم. خانه را پیدا کردم. خانمی با چند بچه در آنجا زندگی می کردند که سرپرست خود را از دست داده بودند. یکی از بچه ها سخت بیمار بود. بنده ضمن احوالپرسی و دلجویی از همسر متوفی، مبلغی را که تیمسار به من داده بودند به آن خواهر دادم و مشکلاتش را جویا شدم و طی گزارشی مکتوب خدمت تیمسار ارائه دادم.
خاطره دوم
به دفتر احضار شدم. ایشان مبلغی پول به من دادند و خواستند به اتفاق یکی از پرسنل که پدرش در آسایشگاه معلولین کهریزک فوت کرده بود و برای کفن و دفن او مشکل مالی داشت به آنجا برویم. بنده به دستور تیمسار در تمام مراحل خاکسپاری و همچنین مراسم عزاداری در کنار او بودم و همکاری لازم را داشتم.
خاطره سوم
به دفتر احضار شدم، تیمسار مبلغی پول به من دادند و از من خواستند که به بیمارستان پارس تهران بروم.
ضمن عیادت و دلجویی از خانمی که در آنجا بستری بود آن مبلغ را به ایشان دادم. دریافتم که آن خانم همسر یکی از پرسنل متوفی نیروی هوایی است. پول را به بیمارستان پرداخت کردم و ایشان با صحت و سلامتی ترخیص شد.»
امیرسرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/
نظر دهید