از راه آمدن تا راهبرد دادن

  • 1399/06/12 - 10:06
  • تعداد بازدید: 3860
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه
|به روایت همسنگر|

از راه آمدن تا راهبرد دادن

ظرفیت پذیرش انتقاد، نیاز این روزهای یک جامعه خواهان پیشرفت است. به بیان بزرگان، تحول بدون پذیرش و تغییر ناممکن است. حال این تحول‌خواهی اگر از سوی یک فرمانده نظامی باشد، کار دشوار می‌شود. چارچوب‌های قرص و مستحکم ویژگی نظامی‌گری است، اما انعطاف و انتقادپذیری منصور ستاری، بر این چارچوب‌ها غلبه کرد و محدودیت‌ها بسیاری را از میان برداشت.


ظرفیت پذیرش انتقاد، نیاز این روزهای یک جامعه خواهان پیشرفت است. به بیان بزرگان، تحول بدون پذیرش و تغییر ناممکن است. حال این تحول‌خواهی اگر از سوی یک فرمانده نظامی باشد، کار دشوار می‌شود. چارچوب‌های قرص و مستحکم ویژگی نظامی‌گری است، اما انعطاف و انتقادپذیری منصور ستاری، بر این چارچوب‌ها غلبه کرد و محدودیت‌ها بسیاری را از میان برداشت.


 


"منصور، فرمانده‌ای بود در موقر و با اراده عمل می‌کرد اما توأمان انعطاف‌پذیر، آسان‌گیر و انتقادپذیر بود. شاید جمع این اضداد آن هم در مقام یک فرمانده عالی‌رتبه نظامی کاری باشد سخت و ناممکن اما این ویژگی آدم‌های خاص در او برجسته بود و همین موضوع هم توفیقات زیادی را به همراه آورد."


این نکته را یکی از همسنگران دیرین شهید منصور ستاری بیان می‌کند و معتقد است او بر خلاف جایگاه و اختیاری که داشت، هیچ‌گاه از موضع بالا صحبت نمی‌کرد یا بر جایگاهش، چه در کلام یا رفتارش تأکید نداشت.


امیر سرتیپ براتعلی غلامی که از پیشکسوتان آماد و پشتیبانی نهاجا است، بر یک روحیه خاص در ستاری اشاره می‌کند که کارها را جلو می‌انداخت.این فرمانده پیشین لجستیکی نهاجا بیان می‌کند: شهید ستاری مدیریت احساساتش را در حدی که یک فرمانده متین و صبور را در میان پایین‌دستی‌هایش معرفی می‌کند، به خوبی انجام می‌داد. نیازی به تأکید بر روی جایگاهش نداشت و آن‌چه کار و خواست‌های او را پیش می‌برد، اراده و محبوبیت‌اش میان نیرو بود.


به گفته غلامی، فرق است میان فردی که در تصمیم‌هایش متکی به نظر و دیدگاه خود است با فردی که حتی در مواردی که تخصص دارد، حوصله می‌کند و از همراهانش مشورت می‌گیرد. وقتی یک فرمانده در تصمیم‌گیری‌هایش منعطف عمل می‌کند و دیگران را همراه، افراد پایین‌دستی یا هم‌رده نیز با جان و دل بیش‌تری به تصمیم‌ها عمل می‌کنند. این ویژگی که بدون تحکم و اجبار، به خواست‌های یک فرمانده عمل شود، جزو ویژگی‌هایی بود که صرفا می‌شد در شهید ستاری یافت.


 


یک فرهنگ‌ ریشه‌دار


غلامی با یادآوری روزهای دوران دانشجویی و همراهش اش با تیمسار ستاری، این فرهنگ را در او ریشه‌دار می‌داند و می‌گوید: در دانشکده افسری سال بالایی‌ها مثلاً سال سومی‌ها می‌توانند سال اولی‌ها و دومی‌ها را به کار بگیرند و امر و نهی کنند، منصور اما اصلا این‌گونه نبود.


 


او از نخستین ارتباط سازمانی‌اش با منصور ستاری این‌گونه می‌گوید: ارتباط ما دردانشکده افسری تؤام با احترام متقابل بود و ستاری هیچ‌گاه از بالا نمی‌نگریست. مقالاتش را در مجله ارتش می خواندم. با اینکه من در واحدهای عملیاتی بودم و او در ستاد نیرو، با هم ارتباط کاری داشتیم. سال ها بعد که شهید بابایی، فرمانده وقت عملیات نیروی هوایی، از من خواست بروم امیدیه. آن جا یک جلسه سه نفره تشکیل داد؛ من، خودش و ستاری.. همان موقع اولین برخورد نزدیک سازمانی ما شکل گرفت. بابایی گفت می خواهیم قرارگاهی به نام رعد راه بیندازیم، زیر نظر قرارگاه پدافند هوایی کشور.


غلامی درباره نقش ستاری که کم‌تر در قرارگاه رعد به آن پرداخته شده شرح می‌دهد: نام چند نفر که برای فعالیت در قرارگاه رعد حکم دریافت کردند، بود اما شهید ستاری در مقام مشاور این قرارگاه، حکمی دریافت نکرد با این‌که نقش کلیدی او و تلاش‌هایش در قرارگاه، او را به لحاظ عملیاتی طوری بود که ستونی مستحکم به حساب می‌آمد. ستاری در قرارگاه رعد در کنار دیگر ارکان بود و بدون آن‌که دیگر مشغله‌هایش برای او دغدغه‌ای ایجاد کند با جان و دل به قرارگاه کمک می‌کرد. من از نزدیک شاهد تلاش‌ها و از خودگذشتگی‌های او بودم.


مد.


 


مجالی برای ایده‌های نو


 


سرپرست پیشین آماد و پشتیبانی نهاجا، از همراهی منصور ستاری با ایده‌های خلاقانه این‌طور می‌گوید: به خاطر دارم زمانی که ایده ساخت خودرو از سوی یک نیروی جوان در نهاجا مطرح شد، با این‌که بسیاری این ایده را غیر عملی می‌دانستند، تیمسار ستاری از این طرح استقبال کرد. اما او به همین جا بسنده نکرد، خودش به میدان آمد و برای فراهم شدن امکانات و عملیاتی شدن این ایده، همراه و پای کار بود.


این ایده نوآورانه در حالی اجرا می‌شد که نیاز داشتیم تا بار دیگر، توانستن را باور کنیم. این‌که یک نیروی هوایی پس از خروج مستشارهای آمریکایی همچنان روی پای خود بأیستد و هراسی از نوآوری، ساختن و حتی خراب کردن نداشته باشد، باوری بود که منصور ستاری در همه لحظه‌های فعالیت‌اش باور داشت و به آن عمل می‌کرد. ایده خودرو هم در همین راستا بود.


"سرعت عمل و گرفتن درست‌ترین تصمیم در لحظه‌های حساس؛ این همان مزیتی است که یک فرمانده خوب را از دیگر هم‌رده‌هایش متمایز می‌کند." به زعم تیمسار غلامی، نوآوری خوب است اما سرت عمل در اجرایش بهتر! وقتی کم‌ترین زمان ممکن را تا آغاز یک عملیات داری یا هر لحظه بیم حمله‌های دشمن می‌رود، این‌جاست که سرعت و ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد.


تصمیماتی موجب خلاقیت می‌شوند که با حداکثر سرعت و کمترین مقدار اتلاف زمان همراه باشند، زیرا خلاقیت در بستر زمان محقق می‌شود. در میدان نبرد و مبارزه که هر آن دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست، اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید می‌کند، اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه سریع و ضرب‌الاجل خویش ابتکار عمل را از دشمن بگیرد، می‌تواند با موفقیت جنگ را هدایت کند. این مهارت در سریع تصمیم گرفتن هم جزو دیگر ویژگی‌های شهید منصور ستاری بود.


 


غلامی بیان می‌کند: این نگاه نوآورانه و مبتکرانه امیر سرلشکر ستاری در همه جا اثر خود را گذاشته بود، بسیاری از این طرح‌ها در زمان حیاتش به دستان خودش افتتاح شدند و به ثمر نشستند، بسیاری پس از شهادت او در پانزدهم دی‌ماه 1373 در سانحه هوایی نزدیک فرودگاه اصفهان، یاد و خاطر این شهید والامقام را دارند، اما آن‌چه که مهم است، فرهنگ و اندیشه‌ای بود که او با تلاش‌های شبانه روزی‌اش به جای گذاشت. فرهنگ تلاش و تلاش تا رسیدن.


 


گزارش از پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری


 


پایان پیام//


 


 


  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 71
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید