نشدنیهایی که شدند
راهی که فرمانده آسمانی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران آغازگر آن بود، راه تازهای را در عرصه تأمین نیازهای فناورانه و حیاتی نه تنها در نیروی هوایی، بلکه در فرهنگ «باور به توانستن» به یادگار گذاشت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، مرحوم مهندس سیدمرتضی ثنایی، مسئول بخش هواپیماها در پروژه اوج در کنار شهید منصور ستاری فرمانده آسمانی نیروی هوایی ارتش، تجربه روزهایی را دارد که گام برداشتن در مسیر ناشناخته و تجربه نشده ها ممکن شد.
ثنایی با اشاره به معضلات صنعتی و فنی الکترونیکی و مکانیکی که نیروی هوایی به دلیل وابستگی با آنها دست و پنجه نرم میکرد، میگوید: کشور ما مصرف کننده بود و همه چیز از بیرون می آمد مخصوصاً هواپیماها همه برای تامین قطعات خود نیازمند بیرون بودند. اگر یک گیربکس نشتی واسکازین یا روغن داشت. این گیربکس را در جعبه میگذاشتند، میخکوب میکردند و به آمریکا می فرستادند.
وجود کارخانجات صنعتی نیازی بود که بتوان کارهای پیشرفته را در کشور انجام داد.
به گفته این پیشکسوت نیروی هوایی، شهید ستاری اما اعتقاد داشتند که این کار از دست خودمان بر میآمد و اتفاقاً به خوبی هم از پس این کار برآمدیم.
او به کلید خوردن کاری با تلاش شهید ستاری اشاره میکند و درباره این کار کارستان که کمتر کسی تصور انجام آن را در ذهن داشت بیان میکند: نخستین بار در کشور کوره های عملیات حرارتی آلیاژهای هوایی ساخته شد که قطعه تا طول 80 سانت میرسید. کورههای این آلیاژها را در کشور در اختیار داشتیم. طول این کوره ها تا 80 سانتی متر بود اما در اوج موفق شدیم کورهها را تا طول 6 متر هم بسازیم و به کمک این کورهها، طول قطعات ساختهشده، به 6 متر هم میرسید.
ریختهگری آلیاژهای هوایی
مهندس ثنایی، به حرکت در مسیر ساخت آلیاژهای حیاتی و حساس اشاره میکند: بعضی از آلیاژها مثل آلیاژ منیزیم که ماده اصلی بمبهای آتش زاست مورد نیاز صنایع دفاعی و هوایی است. ما در عرصه هواپیما به قطعاتی که ریختهگری آلیاژ منیزیم دارند به وفور نیاز داریم. ریختهگری این آلیاژها، شرایط حساس ریختهگری را طلب میکند مثل اینکه باید در شرایط بدون اکسیژن و خلا صورت بگیرد تا آتشسوزی اتفاق نیفتد این کارها انجام و ساخته شد. کارهایی که هیچ جای کشور جز نیروی هوایی نیاز ندارد.
ثنایی با بیان اینکه در ایران نیزمانند کشورهای اروپایی که در این عرصه پیشرفتهاند نیازمندیهای نیروی هوایی باعث این همه پیشرفت شد، ادامه می دهد: به طور مثال در هیچ بخشی از کشور به جز صنعت دفاعی و به خصوص نیروی هوایی به ماشینهایی که توانایی 2700 کیلومتر دارند، نیاز نیست. چنین دستاوردی درگیر هزاران مسئله دانشی، فناوری و صنعتی است. همچنین در مورد هواپیمای رهگیر که حتی یک پرنده را که بدون اجازه بخواهد وارد مرزهای هوایی کشور بشود، بزند. به همین ترتیب سامانههای راداری دقیق و موشکهایی که ممکن است سرعتی حدود 6000 کیلومتر داشته باشند، تنها بخشی کوچکی از نیازهای فناوری و علمی پیچیده و بسیار زیاد نیروی هوایی است که خودکفایی در تأمین آنها، مد نظر شهید ستاری بود.
* آغاز اوج *
این دستاندرکار پروژه اوج، با بیان اینکه تأمین نیازهای اینچنینی، زمینه ساز کلید خوردن این پروژه بود، میگوید: اوج؛ مخفف آموزشی و جنگی است. اوج، نامی بود که شهید ستاری دستور دادند و با شکل گرفتن این پروژه، حرکت جدی در مسیر تأمین نیازهای حساس نیروی هوایی شکلی جدی به خود گرفت.
به گفته ثنایی، تیمسار خلبان حیدر صفری که قبلا در زمان تیمسار صدیق جانشین نیروی هوایی بود، نخستین مسئول اوج بود. دستور کار این پروژه، در سال 1365 آغاز و در شهریور 66 کار اجرایی آغاز شد. انباری وجود داشت که هواپیماهای سانحه دیده در دوران جنگ و همینطور ادوات گوناگون را در آنجا جمع کرده بودند. با تخلیه و نصب سقف، این انبار به شکل یک بخش تخصصی درآمد و هم زمان ساخت کارگاههای ریخته گری، کارگاههای پرس و نیز کوره های عملیاتی آغاز شد.
وی ادامه میدهد: من مسئول بازسازی هواپیماها بودم. اول از همه اولویت را بر بازسازی هواپیماها قرار دادیم. مثلا هواپیمایی که فکر کنم در استان سیستان و بلوچستان سانحه دیده بود و بخش هایی از قسمت جلوی آن از بین رفته بود باید تعمیرات فوق العاده وسیع روی آن انجام میدادیم.
به گفته این همراه شهید ستاری، بسیاری از این تعمیرات، برای نخستین بار در کشور انجام میشد، و تا پیش از آن کار را در این ابعاد نداشتیم. در اوج، هواپیماهایی را که 3 تکه شده بودند بازسازی می کردیم.
وی با اشاره به اینکه پیگیریهای شهید ستاری، تحرک و پویایی را به این مجموعه آورد، ادامه میدهد: در حالیکه شاید یک پنجم کارها را قبلاً انجام نداده بودیم، با حضور جدی شهید ستاری، این کار سرعت زیادی گرفت و در این راه، ایشان به طور مستمر پشتیبانی و کمک می کردند.
مهندس ثنایی، از بازدیدهای مستمر شهید ستاری از این مجموعه و پیگیریها میگوید: امکان نداشت در هفته به این مجموعه سری نزند. مثلا اگر اوایل هفته آمده بودند، در دیگر روزها و به صورت سرزده نیز بازدید میکردند. ما روزهای تعطیل نیز مشغول کار بودیم و جز اول فروردین و روز عاشورا کار را تعطیل نمیکردیم. در حالیکه دوشیفت کار میکردیم، شبهایی بود که این شهید والامقام تا دم صبح کنار ما حضور داشتند و کمک میکردند.
سیمکشی هواپیما تا صبح
این پیشکسوت نیروی هوایی ارتش، به سیم پیچی زیر یک هواپیمای اف 5 به دست فرمانده نیروی هوایی روی یک چهارپایه چوبی اشاره میکند: با چوب و تخته جعبههای کالاهایی مانند مواد خام و ماشین آلات و شمش و این جور چیزها که می خریدیم، صدها چارپایه کوچک ساخت بودیم. شهید ستاری، روی چهارپایه و زیر هواپیمای جک شده، مینشستند و تا صبح، مشغول انجام قسمت سخت سیمکشی هواپیما یعنی قسمت زیر بدنه میشدند. هرقدر من از ایشان خواهش می کردم و می گفتم تیمسار
شما بفرمایید و ما هستیم،. می گفتند نه من این کارها را خیلی دوست دارم. ثنایی، درباره یک هواپیمای 5-F که شهید ستاری سیمکشی آن مشغول بودند توضیح میدهد: این هواپیما در سیستان و بلوچستان سانحه داده بود. سوخت هواپیما تمام میشود، روی جاده مینشیند و مسیری طولانی طی میکند و در حالی که سرعتش هم کاهش یافته بوده، خلبان از دور میبیند که بخشی از جاده نیمه کاره و تحت عملیات عمرانی است. ایجکت می کند و هواپیما نیز صدمه زیادی میبیند.
ثنایی ادامه میدهد: شهید ستاری به من دستور دادند این هواپیما زود بازسازی شود و روی زمین نماند. ایشان به اوج تشریف میآوردند و از روند کار و کم و کسریها اطلاع می یافتند. با توجه به درک و آگاهی بالایی که داشتند، به درستی نیازهای ما را برای انجام این کار درک میکردند و به هر نحو ممکن، درصدد تأمین این نیازها بر میآمدند.
ثنایی توضیح میدهد:، اوج مستقیماً زیر نظر شهید ستاری بود نه جهاد خودکفایی. اوج سازمان نبود و بعدها رفت در ساختار. 300 نفر شدیم در اوج. در همان مهرآباد و بعد ها به نظرم سال 78 و 79 که مسئولان مطمئن شدند این مجموعه کارآمد است و خدمات خوبی ارائه میدهد بعد از شهید ستاری سازمان آن تصویب شد.
به گفته ثنایی، اگرچه شهید ستاری در نیروی هوایی و فرماندهی نیرو مشکلات زیادی را پیش روی داشت، اما عشق و علاقه به کار و پیشبرد مسائل باعث اتفاقات مثبت میشد. او در بیان علاقه شهید ستاری به کارهای اوج م یگوید: گاهی وق تهایی که این شهید بزرگوار حضور داشتند کنارمان می ماندند تا من هم پاسی از شب همراهشان بودم. م یخواستم که استراحت کنند. چون از ساعت 7 بامداد در ستاد بودند و یک سره بیدار. در این بخش، با توجه به پت ککاری و پر سکاری، سر و صدا و دود و دم زیاد بود. کارگاه ریخته گری، کوره های ذوب آماده و... تنها بخشی از این کارها بود اما شهید ستاری همیشه با تکیه کلام خاصی که داشتند به من میگفتند: سید! من این صدای تلق و تلوق شما را دوست دارم.
تولید پرسهای هیدورلیک
مهندس ثنایی، به یکی از کارهایی که در اوج و برای نخستین بار در کشور انجام شد اشاره میکند: ساخت پرسهای هیدرولیک تا 2500 تن فشار برای نخستین بار در کشور از کارهای مهمی بود که در اوج محقق شد.
آلیاژهای هواپیما، برای شک لپذیری نیازمند پرس ضربهای هستند و تا آن زمان، پرس تا میزان 2500 تن در دست نبود، اما با تلاشهای اوج به دست آمد.
او به ریختهگری در خلأ به عنوان یکی دیگر از دستاوردهای اوج یاد میکند و میگوید: این کار را هیچ جا جز نیروی هوایی لازم نداشت. چون آلیاژهای خاص که به این شکل ریختهگیری میشوند همگی جزو نیازهای نیروی هوایی مثلا برای ساخت گیربکسهای هواپیما بود.
ثنایی به دستگاه استرج فرم به عنوان یکی دیگر از تلاشها و دستاوردهای اوج اشاره میکند: این دستگاه که برای کشیدن و فرم دادن همزمان آلیاژها کاربردی ویژه دارد در بعضی از فر مده یهای فلزات یعنی قطعات زین اسبی که در طول و در عرض قوس دارند به کار میرود.
یار شهید ستاری در پروژه اوج، به سخت کننده آلیاژها، کورههای یک متری، یک و نیم متری، سه متری، ششمتر و 15 سانتی متری اشاره میکند و میگوید: گرچه بخشی از این ظرفیت بالقوه پیش از انقلاب هم وجود داشت، اما از آنجاکه تمامی اینکارها توسط مستشارها انجام میشد، کسی به دنبال این کارها نبود.
تولید دستگاهی برای کشش و فرم دهی فلزات
وی، دستگاه شا تپین برای فلزات مورد نیاز در هواپیماها را یکی دیگر از نیازهایی عنوان میکند که در اوج به آن پرداخته شد: چرخ هواپیما به ازای هر چند صد بار برخاستن و نشستن، رینگ آلومینیومی که لاستیک دورش قرار میگیرد باید شاتپین شود. به اصطلاح باید خستگی از تن فلز خارج شود. مانند ورزشکار دوندهای که راهی طولانی را دویده، ماهیچه هایش درد می کند و برای رفع این خستگی، دوش آ بگرم م یگیرد تا خستگی تنش از ماهیچههایش خارج شود. به وسیله این دستگاه میتوان تنشهای فلزات را خارج کرد. دستگاهی که برای این کار مورد نیاز بود از جمله دستگاه شات پین، در اوج ساخته شد.
به گفته مهندس ثنایی، هزاران نوع قالب که در کشور نبود با همکاری کارخانه آلومینیوم اراک ساخته و این مسیر آغاز شد. هنگامی که برای نخستین بار مطلع شدند ما به دنبال این هستیم که برای نخستین بار خودمان در کشورمان آلیاژهای 2024 یا 7075 تولید کنیم، مهندسان این کارخانه که چنین آرزویی داشتند از این اقدام استقبال کردند.
او ادامه میدهد: شهید ستاری دستور داد که اجزاء آلیاژسازی که بصورت کلوخه است، از خارج از کشور خریداری شود. مهندسین کارخانه خرسند بودند از این که توانسته اند آلیاژهای هوایی مثلا شمش را برای نیروی هوایی تولید کردند و این تجربه خیلی خوب به کمک شهید ستاری ممکن شد.
همرزم شهید ستاری با اشاره به دغدغه آن شهید برای یکی از لازمههای اساسی پرواز هواپیماها یعنی لاستیک، توضیح می دهد: دستورالعملهای خاصی برای تعویض به موقع لاستیک هواپیماها وجود دارد؛ مثلاً برای یک هواپیما هر 200 پرواز ممکن است تعویض لاستیک ضروری باشد. در چنین شرایطی که لاستیک هواپیما در داخل کشور تولید نمیشد، شهید ستاری حرکتی در مسیر تولید لاستیکها را در کشور آغاز کردند. تلاشی که نتیجه آن کارخانه تولید لاستیک دورود با عظمتی بالا شد.
ثنایی با اشاره به حرکت به سوی ساخت هواپیمای دوکابین در «سها» بر مبنای یکی از دستوراتی که شهید ستاری دادند م یگوید: دستور ایشان در مورد دو کابینه کردن یکی از هواپیماها بود. انگار همه چیز را بررسی کرده بود. شهید ستاری این را گفت و ما هم گفتیم چشم.
او قصد داشت اف 5 را به هواپیمای دو کابین برای اهداف آموزشی تبدیل کند و من این کار را شروع کردم.
به گفته این همرزم فرمانده آسمانی نیروی هوایی، تمام تلاشهای شهید ستاری، برگرفته از قلب پاک این شهید والامقام بود. همواره هم به من تأکید می کرد قلبم را پاک نگه دارم. چراکه اگر قلب پاک باشد و انسان پاک سرشت شود، خداوند عالم چیزی به او عطا میکند که انتظارش را نخواهد داشت.
« امیرسرلشگر شهید منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.»
پایان پیام/
نظر دهید