بادیگارد اشباح در میدان جنگ

  • 1399/02/07 - 09:08
  • تعداد بازدید: 2185
  • زمان مطالعه : 21 دقیقه
بادیگارد اشباح در میدان جنگ

بادیگارد اشباح در میدان جنگ

جنگنده رهگیر F-14 ملقب به «تامکت» (گربه نر) به عنوان یک سلاح ارزشمند در نبردهای هوایی تاریخ جهان شناخته می‌شود که تنها در سازمان رزم 2 کشور آمریکا و ایران ایفای نقش کرده است. این هواپیما همواره به عنوان یکی از برگ‌های برنده نیروهای مسلح ایران شناخته شده و تا به امروز خدمات بسیاری را در این راه به انجام داده است.

دربخش پیشین نوشتار خواندیم که «تامکت» چگونه ساخته شد و پس از تحویل چه مراحلی را برای حضور موفق در سازمان رزم نیروی هوایی طی کرد که از جمله می‌توان به شرکت در مانورهای مشترک و آموزش‌های سنگین و فشرده خلبانان اشاره کرد که از آنان مردان جنگی ساخت.


 


تامکت در اولین درگیری هوایی خود با روباه افسانه‌ای شوروی، فوق‌العاده ظاهر شد و چشم همه را خیره کرد اما در ادامه، نامهربانی‌هایی با گربه‌های پارسی در راه بود که با مجاهدت افراد گمنام به تاریخ پیوست و حتی بسیاری از خلبانان که عذر آنان از نیروی هوایی خواسته و به ناحق بازخرید شده بودند، مردانه لباس رزم پوشیده و به نیروی مقدس خود بازگشتند.


 


حال به مقطع سی و یک شهریور 1359 و اندکی پیش از آغاز 8 سال دفاع مقدس مردمان این سرزمین می‌رسیم و با این مقدمه، وارد مهمترین بخش زندگی تامکت‌های وطنی خواهیم شد که اصل نوشتار را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.


 


* ققنوس از خاکستر برمی‌خیزد


 


هنوز که هنوز است برخی اعتقاد دارند که خرید تامکت با توجه به هزینه بالای آن، اقدامی اشتباه محسوب می‌شد.


تقریبا هر فروند جنگنده «تامکت» در آن زمان برای کشورمان 30 میلیون دلار آب خورد و به این رقم باید هزینه‌های پشتیبانی قطعات و آموزش نفرات را نیز افزود. موشکی مثل «فینیکس» نیز نزدیک به یک میلیون دلار در هر تیر قیمت داشت حال این را حساب کنید با دلار 7 تومانی در آن زمان، چه رقم بالایی خواهد شد و در مقابل شاید قیمت هر فروند «ایگل» (جنگنده F-15) به نسبت کمتر تمام می‌شد اما برای مقایسه هر سلاحی باید به زمان خرید آن و واقعیت ها و نیازهای موجود رجوع کرد.


 


کشورمان در ابتدای کار بنا داشت تا 30 فروند تامکت را خریداری کرده و 50 فروند دوم را برای ایگل‌ها کنار بگذارد، اما بعدها مشخص شد که تامکت با رادار قدرتمند و موشک فوق‌العاده خود بسیار قوی‌تر از ایگلی است که موشک AIM-7F مخصوص آن هنوز در مراحل آزمایش قرار داشت، لذا اگر به جای F-14ها در آن زمان F-15 خریداری می شد شاید پیروزی های خیره کننده در نبردهای هوایی زمان جنگ رقم نمی‌خورد.


 


از سوی دیگر، شدت تبلیغات برای این جنگنده و همچنین ناشناخته بودن تامکت‌ها برای قدرت‌های متخاصم منطقه‌ای آنقدر زیاد بود که در بازه‌های زمانی مختلف تنها و تنها با یک قفل راداری، دشمن به سمت خاک خود فرار می‌کرد.


 


با این توصیفات، نیروی هوایی کشورمان در آغاز جنگ، 77 فروند هواپیمای F-14 «تامکت» و نزدیک به 280 تیر موشک راهبردی «فینیکس» داشت (در بخش قبل گفتیم که 2 فروند از تامکت‌ها در پیش از انقلاب دچار سانحه شدند) که در قالب 3 گردان رزمی و یک گردان آموزشی فعالیت می‌کردند.


 


در ماه های منتهی به آغاز جنگ، بنا بر طرح‌های عملیاتی، خلبانان انواع هواپیماهای شکاری و ترابری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به اجرای برخی تاکتیک‌های نوآورانه کردند که از جمله آنها می‌توان به آغاز روند سوخت‌گیری هوایی شبانه تامکت‌ها در شرایط رزمی اشاره کرد.


 


این اقدام که برای نخستین بار توسط خلبانان «فریدون علی‌مازندرانی» و (شهید) «هاشم آل آقا» اجرا شد بدون اطلاع قبلی پایگاه و تنها با تشخیص خلبانان از هواپیمای سوخت‌رسان بوئینگ 707 صورت پذیرفت. هرچند دو خلبان به خاطر چنین کاری توبیخ شدند ولی با اطلاع فرمانده وقت نیروی هوایی مبنی بر توانایی اجرای این امر، برنامه‌ریزی‌هایی جهت تست دیگر خلبانان برای سوخت‌گیری هوایی در شب به عمل آمد.


 


یکی دیگر از این اقدامات، برقراری گشت‌های منظم هوایی بر فراز مناطق مختلف کشور بود تا از نفوذ جنگنده‌های عراقی به خاک ایران جلوگیری به عمل آورد و چند مورد هدف‌گیری موفق پیش از آغاز جنگ نیز به مقامات عراقی نشان داد که نیروی هوایی ایران بر خلاف تحلیل‌های آنان زمین‌گیر نیست؛ هرچند تصورات «صدام» از جای دیگری آب می‌خورد.


 


 


* ایرانی‌ها توانش را ندارند


 


 تصورات صدام در حقیقت نشات گرفته از صحبت‌هایی بود که دائما آمریکایی‌ها اعلام می کردند. آنها در مصاحبه‌های خبری خود در بازه زمانی اوج تخاصمشان با جمهوری اسلامی ایران همواره بر این نکته اصرار داشتند که کارکنان ایرانی توانایی بهره‌برداری از تسلیحات خریداری شده را ندارند و به زودی تمامی ناوگان زمین‌گیر خواهد شد. البته شاید هم حق داشتند، تامکت آنچنان جنگنده پیشرفته‌ای بود که علاوه بر ایران، حداقل به 3 کشور دیگر -کانادا، ژاپن و رژیم صهیونیستی- پیشنهاد داده شد ولی همگی به دلیل پیچیده بودن و هزینه بالا، از خرید آن سر باز زدند.


همه این اظهارات در حالی بود که بر خلاف تفکر ایالات متحده، کارکنان فنی و خلبانان ایرانی در همان سالهای پیش از انقلاب به حدی از نبوغ و دانش رسیدند که حتی به همتایان آمریکایی خود آموزش داده و بخشی از تعمیرات را نیز در داخل کشور انجام می‌دادند.


در شرایط پیش از آغاز جنگ تحمیلی، برخی از هواپیماهای تامکت که زمان تعمیرات اساسی آنها فرا رسیده بود و در آستانه زمین‌گیری قرار داشتند تحت برنامه‌ای مدون، آماده دریافت تعمیرات شدند و تنها اندکی بعد، نخستین F-14 تعمیر اساسی شده یا اصطلاحا «اورهالی» از مرکز اصلی خود در سازمان صنایع هوایی ایران (صها) بیرون آمد و به سوی آسمان‌ بال گشود.


علاوه بر آن، مراکز نگهداری پایگاه‌های هفتم شکاری شیراز و هشتم شکاری اصفهان نیز اقداماتی اساسی را برای تعمیر تامکت‌ها انجام دادند که متاسفانه نامی از متخصصان زمینی گمنام -که بدون وجود آنان چنین حماسه‌هایی ممکن نبود- به میان نیامده است. با این اوضاع و احوال بود که نیروی هوایی، همگام با سایر اقشار کشور وارد جنگی ناخواسته و تحمیلی شد.


 


 


* نبرد آغاز می‌شود




در تاریخ 31 شهریور ماه 1359، ساعت 2:00 بعد از ظهر در تهران ناگهان دودی غلیظ به آسمان برخاست و صدای انفجاری بلند پس از عبور هواپیماهای شکاری ناشناس به گوش رسد.


اخبار از آغاز رسمی جنگ و بمباران بیش از 10فرودگاه و پایگاه هوایی توسط عراق خبر می‌داد.


200 فروند جنگنده و بمب‌افکن عراقی با عبور از مرزهای ایران رهسپار اهدافی شده بودند که بیان‌گر آغاز حماقت‌های دیوانه‌وار دیکتاتور بعثی بود.


خوش خیالی‌ برخی از مقامات سیاسی مبنی بر نبود جنگ -حتی با دیدن پاره شدن قرارداد 1975 الجزایر- رنگ باخته است و از همان ابتدا نگاه‌ها به سمت «نیروی هوایی» چرخید تا ببینند این نیروی پرهزینه توانایی پاسخ به همتای خود را دارد یا خیر؟ همتایی که به تقلید از حمله برق‌آسای رژیم صهیونیستی به اعراب طی جنگ‌های سال 1967 و 1973 میلادی که شکست سنگینی بر آنها تحمیل کرد، قصد تصرف خاک ایران را داشت.


  


بعثی‌ها اما تفاوت‌های بسیاری را ندیده بودند؛ نه ایران کشوری عربی بود که بتوان آن را تنها با یک حمله زمین‌گیر کرد و نه عراق -به عنوان متحد شوروی- در آن حد آموزش دیده بود که بخواهد چنین موفقیتی به دست آورد، لذا علی‌رغم این حمله بزرگ، آسیب چندانی به پایگاه های هوایی وارد نشد و تنها یک فروند هواپیمای تانکر و چند جنگنده آسیب دید یا در آتش سوخت و علی رغم وجود پارکینگ‌های مملو از هواپیما و باندهای پروازی، همه امکانات به دلیل بی‌تجربگی عراقی‌ها بدون آسیب باقی ماند.


 


 


* اولین سیلی


 


بلافاصله پس از نخستین حمله عراق، اولین دسته 2 فروندی هواپیماهای آلرت نهاجا شامل تایگرهای امیدیه و سپس فانتوم‌های تهرانی به هوا برخواسته و اقدام به رهگیری اهداف متخاصم کردند و نخستین شکار بعد از آغاز جنگ به دست آمد.


 


 


* فراخوان گربه‌های پارسی


 


 


اندکی بعد نیز با انجام عملیات «انتقام»، نخستین پاسخ متجاوز داده شد ولی عملا از عصر آن روز بود که بنا بر طرح عملیات دفاع هوایی تاکتیکی، تامکت‌ها پای کار آمدند.



بنا بر این طرح، هواپیماهای F-14 در 6نقطه غرب کشور و در سراسر مرز با عراق مستقر و در کنار رادارهای تبریز، همدان، دزفول، بهبهان، بوشهر و سربندر و سامانه‌های توپخانه‌ای و موشکی پدافند به ایفای نقش دفاع هوایی پرداختند.


 


این طرح که درست از روز 31 شهریور 1359 آغاز شد، تا پایان جنگ و اندکی پس از آن نیز ادامه داشت و در راستای متوقف کردن حملات افسارگسیخته رژیم بعثی عراق نقش ارزنده ای را ایفا کرد.


 


 


* آسمان عراق تیره می‌شود


 


علاوه بر این، طرح «سایه البرز» نیز با نام عملیات انهدام نیروی هوایی عراق (و بعدا 140 فروندی) یک روز بعد در اولین روز مهرماه و با رمز کمان 99 اجرا شد که مطابق آن، 140 فروند هواپیمای شکاری بمب‌افکن F-4 «فانتوم» و F-5 «تایگر» از پایگاه‌های هوایی تهران، تبریز، همدان، دزفول، بوشهر، شیراز و بندرعباس تمامی پایگاه های هوایی رژیم بعثی از شمالی ترین نقطه این کشور تا آب های خلیج همیشه فارس به جز H-3 را در هم کوبیدند.


حین اجرای این طرح بزرگ و غرور انگیز، 60 فروند هواپیمای دیگر نیز در نقش دفاع هوایی و رهگیری پرواز داشتند که تامکت‌های اصفهان و شیراز هم در میان آنها بودند.


وظیفه جلوگیری از نفوذ متقابل جنگنده‌های دشمن و همچنین مقابله با رهگیری هواپیماهای خودی بر دوش این 60 فروند گذاشته شد و نهایتا این طرح بزرگ و راهبردی، موجب در هم کوبیده شدن بخش بزرگی از توان هوایی عراق گشت.


 


 


* نگهبانان مرزهای هوایی


 


پس از این رخداد، درگیری‌های هوایی بر فراز آسمان 2 کشور آغاز شد و تامکت‌ها که بنا بر دستورالعمل عملیاتی، اجازه گذشتن از مرزهای هوایی را نداشتند، در نقاط مشخصی اقدام به گشت‌زنی کرده و با دریافت سوخت از تانکرهای بوئینگ 707 و بوئینگ 747 مداومت پروازی خود را افزایش داده و به محض اعلام خطر حمله توسط رادار زمینی یا شناسایی توسط سامانه‌های خود، رهسپار هدف شده و هواپیماهای دشمن را مورد اصابت قرار می‌دادند به طوری که تنها در هفته نخست جنگ، بیش از 10 فروند جنگنده بمب‌افکن عراقی از نوع میگ 21، میگ 23 و سوخو 20 مورد اصابت قرار گرفته و ساقط شد. بار روانی این شکست برای دشمن به قدری بود که درصد بالایی از خلبانان عراقی تنها با قفل جنگنده‌های تامکت و یا تشخیص حضور آنها فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند.


 


 


* رو در رو با کرکس


 


این تازه آغاز کار بود. تامکت‌ها که در راه دفاع هوایی در کنار فانتوم‌ها و تایگرهای ریز نقش به خوبی ظاهر شده بودند، پا را از این هم فراتر نهاده و عملا نخستین بمب‌افکن دوربرد و راهبردی عراق از نوع «توپولوف 16» را حین پرواز به سمت نقاط مرکزی کشور ساقط کردند.



در این زمان که به دلیل برخی مشکلات، عموما از موشک‌های فینیکس استفاده می‌شد -سایدوایندرها و اسپاروها اندکی بعد وارد خط شکار هوایی گشتند- آمار هدف قرار دادن‌ها به میزان چشمگیری بالا رفت و در مقابل، تمامی تامکت‌ها در سلامت کامل بودند.


 


 


* توان هوایی ایران دیکته می‌شود


 


به این ترتیب تا 2 سال نخست جنگ، برتری هوایی بر فراز آسمان خودی و حتی تا بخش‌هایی از آسمان عراق در دست ایرانی‌ها بود.


رادارهای پیشرفته و دوربرد F-14ها نیز در نقش یک آواکس کوچک عمل کرده و در مناطقی که رادارهای زمینی با عدم شناسایی کامل مواجه بودند (خصوصا نواحی کوهستانی) بسیار راه گشا بود.


 


 


* افزایش شهدای نهاجا در نبردهای زمینی


 


در این زمان به دلیل برخی مشکلات نیروی زمینی و عدم سازماندهی مناسب، نهاجا از یک نیروی پشتیبانی کننده به مقابله کننده تبدیل شده بود، خلبانان فانتوم‌ها و تایگرها عملا به مقابله مستقیم با نیروی زمینی عراق روی آوردند و تعداد بسیاری نیز در این راه به شهادت رسیدند به طوری که تعداد شهدای 3 ماه نخست نیروی هوایی با باقی آن تا پایان جنگ برابری می‌کند ولی نتیجه آن، جلوگیری از پیشروی افسار گسیخته واحدهای زمینی و بمباران‌های دیوانه‌وار نیروی هوایی رژیم بعثی بود، به طور مثال سقوط بسیاری از اماکن و شهرها همچون پایگاه چهارم شکاری دزفول تنها با مجاهدت خاموش جان برکفان نهاجا به سرانجام نرسید.


در این سو تامکت‌ها در اجرای وظایف خود به خوبی عمل کرده و با ایجاد یک برتری هوایی تاکتیکی، آسمان را برای خلبانان بعثی جهنم کردند.


 


* بادیگارد اشباح(1)




در این بین هواپیماهای غیرمسلح شناسایی RF-4E که چشم بینای فرماندهان نظامی برای طرح‌ریزی عملیات‌های جنگی محسوب می شدند بیشترین حساب را بر روی F-14ها باز کرده و در مواقع خطر و در راه بازگشت از ماموریت‌های پیچیده خود، از حضور این جنگنده ها قوت قلب می‌گرفتند. در این بین بارها نیز پیش آمد که تامکت‌ها محدودیت حضور در نقاط مرزی را پشت سر گذاشته و برای حفاظت از فانتوم‌ها، حتی وارد خاک عراق وارد می‌شدند. با گذشت چند ماه از شروع جنگ و تثبیت خطوط، نوبت به نخستین واکنش‌های ایران رسید.


نیروی دریایی که از ابتدای جنگ بسیار فعال ظاهر شده بود، در 3 مجموعه طرح عملیاتی «اشکان»، «شهید صفری» و «مروارید» در آبان و آذرماه 1359، با همکاری جنگنده بمب‌افکن‌های «فانتوم» نهاجا، بخش اعظم نیروی دریایی رژیم بعثی عراق را منهدم ساخت که طی اجرای آن، تامکت‌ها وظیفه حفظ هواپیماهای خودی را از گزند جنگنده‌های عراقی بر عهده داشتند. پس از آن نیز طرح «نصر» در دی ماه 1359 به عنوان بزرگترین درگیری زرهی تاریخ 8 سال جنگ تحمیلی به اجرا در آمد.


هرچند این عملیات به نتایج مطلوب برای نیروی زمینی کشورمان ختم نشد، ولی نقش انکارناپذیر F-14ها در پوشش آسمان جبهه خودی و جلوگیری از نفوذ جنگنده بمب‌افکن‌های دشمن که هدفی جز بمباران واحدهای زرهی نداشتند، فراموش شدنی نیست. با نزدیکی سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، رژیم بعث عراق نیز اعلام می‌کند که تمام نقاط تجمع مردم در راهپیمایی 22 بهمن را بمباران خواهد کرد.


بلافاصله طرح‌هایی مبنی بر حفاظت از نقاط مهم کشور و همچنین پوشش هوایی تجمعات ملی-مذهبی به مرحله اجرا در آمد. این طرح‌ها آنقدر مقتدرانه اجرا شد که تا پایان جنگ، حتی یک مورد از بمباران موفق این گونه مراسم‌ها رخ نداد.




 


* نهاجا چشم دنیا را خیره می‌کند


 


پایان سال 1359 نزدیک بود و نیروی هوایی آماده می‌شد تا مهمترین و البته استراتژیک ترین عملیات تاریخ خود را به مرحله انجام برساند.


بنا بر طرح عملیاتی حمله به H-3 در تاریخ 15 فروردین 1360، جنگنده بمب‌افکن های F-4 «فانتوم» با گذشتن از مرزهای کشور و پرواز در نقاط مرزی بین ترکیه و عراق و سپس اندکی درون خاک سوریه در کنار اجرای 2 مرحله سوخت‌گیری هوایی، به نشانی مورد نظر رسیده و با گردش به داخل خاک عراق، پایگاه‌های 3گانه «الولید» را مورد حمله سنگین قرار دادند و پس از بمباران این اهداف درست در منتهی الیه خاک این کشور و جایی که عراقی‌ها هیچگاه فکر حضور خلبانان ایرانی را نمی‌کردند، راه بازگشت را در پیش گرفتند.


در بخشی از این طرح بزرگ، یک عملیات ایذایی برای F-5های «تایگر» به منظور جلب توجه پدافند عراق و همچنین حضور F-14های «تامکت» در نقش پوشش هوایی در خاک خودی وجود داشت که حین بازگشت، بمب افکن‌های «فانتوم» را از گزند درگیری هوایی حفظ کنند.


با اجرای موفق این عملیات، وجهه نیروی هوایی رژیم بعث بار دیگر در هم شکست و آن را گرفتار مخمصه‌ای بزرگ کرد به طوری‌که تا سالها در بهت و حیرت رسیدن فانتوم‌ها به نقطه‌ای بودند که از لحاظ فاصله زمانی رفت و برگشت 5 ساعت پرواز را می‌طلبید.


 


* دوپینگ عراق هم جواب نمی‌دهد


 


در سوی دیگر میدان، عراق موشک‌های تازه ساخت «اگزوست» را از فرانسه درخواست کرده و به دلیل عقب افتادن تحویل هواپیماهای «میراژ» خود، خواستار 5 فروند «سوپراتاندارد» فرانسوی شدند تا در عرصه دریا بتوانند با اعمال فشار بر شریان نفتی کشور و درهم شکستن اقتصاد ایران، جمهوری اسلامی را به زانو در آورند.


 



جنگنده سوپراتاندارد عراقی و خلبانانی که در روز بارانی برای عکس یادگاری جمع شده بودند/ صورت آنها به دلایل امنیتی توسط رسانه‌های عراقی پوشانده شده است


 


در همین مقطع، بالگردهای دریایی «سوپرفلرون» عراقی اقدام به شلیک موشک‌های ضدکشتی علیه ناوگان تجاری ایران کردند ولی سرعت کم آنها در کنار خطرپذیری و حضور گسترده جنگنده‌های رهگیر نهاجا بر فراز آسمان خلیج فارس، عراق را به فکر در اختیار گرفتن هواپیمایی پرسرعت انداخت و از آنجایی که میراژهای خریداری شده این کشور در مسیر تحویل دچار اختلال شده بود، عاقبت سوپراتانداردها را از نیروی دریایی فرانسه و به صورت اجاره‌ای تحویل گرفتند.


با ورود سوپراتانداردها به آسمان خلیج فارس شرایط کم کم تغییر کرد. این هواپیما که نسبت به میراژهای سفارش داده شده ضعیف‌تر بود و تنها از راداری با توانایی پردازش سطح بهره می‌گرفت، در عمل توانست موفقیت‌هایی را به دست آورد خصوصا آنکه موشک‌های «اگزوست» نصب شده بر روی آن، از فاصله به مراتب دورتر شلیک می‌شد و خلبان هواپیمای حامل نیز فرصت فرار کردن به سمت خاک خودی را داشت ولی سریال این پیروزی‌ها خیلی زود به پایان رسید.


نخست یک فروند جنگنده «تامکت» در موقعیت مناسب حین گشت‌زنی بر فراز خلیج فارس توانست «سوپراتاندارد» عراقی را شناسایی و علاوه بر خود هواپیما که هدف موشک «فینیکس» قرار گرفت، سلاح ضدکشتی آن را نیز نابود کند.


اندکی بعد، هواپیمای دوم توسط یک فروند «فانتوم» هدف قرار گرفت و مجبور به فرود اضطراری در پایگاه هوایی بصره شد تا و به این ترتیب پرونده حملات ضدکشتی عراق با پس دادن باقی سوپراتانداردها برای مدت کوتاهی بسته شود تا آنکه میراژهای F-1 وارد عرصه شدند که در بخش بعدی نوشتار به آنان اشاره خواهیم کرد.


 


 


* نحسی بنی‌صدر دامن نهاجا را گرفت


 


پس از مجموع این پیروزی‌های پی در پی هوایی و دریایی و نیز تثبیت جبهه‌های زمینی که توسط رزمندگان ایرانی به وقوع پیوست، اتفاقاتی در سطوح عالی کشور رخ داد که متاسفانه گریبان نیروی هوایی را نیز گرفت.


یکی از این اتفاقات، فرار «بنی صدر» رییس جمهور وقت اندکی پس از عزل توسط مجلس بود که حین خروج از مرزهای هوایی کشور، توسط یک فروند جنگنده F-14 شناسایی شد ولی فرصت هدف قرار دادن یا اجبار به فرود از دست رفت.


پس از این اتفاق، انگشت اتهام به سوی نهاجا چرخید و فرمانده آن یعنی شهید والامقام «جواد فکوری» به همراه جمعی از اعضا ارشد تعویض شدند و این ضربه‌ای بزرگ بر پیکره نیروی هوایی بود.


 


 


* 5 شکار هوایی در نخستین ساعات عملیات ثامن الائمه


 


دقیقا در همین زمان بود که نخستین عملیات بزرگ زمینی کشور با نام «ثامن الائمه» با هدف پاکسازی شرق کارون و شکست حصر آبادان در آستانه انجام قرار داشت و عراق هیچگاه فکر نمی‌کرد که با وضعیت آشفته سیاسی ناشی از فرار رییس جمهور و شهادت بخش بزرگی از مسئولان انقلاب در حوادث تروریستی و بمب‌گذاری‌ها، ایران قدرت عمل چندانی داشته باشد اما واقعیت چیز دیگری بود.


بنا بر طرح‌ریزی انجام شده برای عملیات «ثامن الائمه»، نیروی هوایی ارتش ماموریت یافت تا انواع هواپیماهای شکاری و ترابری خود را جهت اجرای عملیات پوشش هوایی، بمباران خطوط و عقبه دشمن، انتقال مهمات و لجستیک و شناسایی-تاکتیکی پای کار بیاورد که در این میان به F-14ها ماموریت مراقبت مسلحانه هوایی مداوم بر فراز منطقه عمومی ماهشهر به صورت شبانه روزی ابلاغ شد.


 



 

 


مطابق طرح کلی عملیات، که بخش هوایی آن با نام «شبح1» ابلاغ شده بود، تامکت‌ها می‌بایست از نفوذ هواپیماهای عراقی جلوگیری به عمل آورده و آسمان ایمنی را بر فراز منطقه نبرد رقم زنند. در کنار آن، فانتوم‌ها و تایگرها نیز ماموریت بمباران دشمن همراه با گشت هوایی را داشتند.


 


در آن سوی میدان ایستگاه‌های زمینی و هواپیماهای شنود و شناسایی الکترونیکی عراق با کشف مکالمات خلبان ایرانی، لغو ماموریت را به خلبانان خود اطلاع می‌دادند ولی با تمام این کارها بازهم شکارهای هوایی بسیاری به وقوع پیوست که از جمله آن می‌توان به هدف قرار گرفتن حداقل 5 جنگنده در ساعات نخستین عملیات اشاره کرد که توسط هواپیماهای F-14 رخ داد.


 


نهایتا در روز پنجم مهرماه سال 1360 حصر آبادان در هم شکست و بنا بر آمار اعلام شده توسط نیروی هوایی، یعنی زمان آغاز مراحل عملیات از میانه تابستان 1360 تا زمان پیروزی طرح، 750 پرواز مراقبت مسلحانه هوایی به وقوع پیوست که عموم آن توسط F-14ها به مرحله اجرا در آمد.


 


 


* اولین سقوط در جنگ


 


در همین سال بود که نخستین سقوط هواپیماهای تامکت طی 8سال جنگ تحمیلی اتفاق افتاد.


ماجرا از این قرار بود که یک فروند F-14 در حین سوخت‌گیری هوایی در منطقه عمومی اهواز متوجه حضور هدفی پرنده در رادار خود می‌شود که با گردش شدید جهت واکنش ، دچار واماندگی در موتور شده و سقوط می‌کند.


2 نفر خلبان این هواپیما، شهیدان «مردانی» و «عبدالشاهی» بودند.


اندکی بعد گفته شد که هدف موجود در رادار، یک هدف کاذب ایجاد شده توسط آواکس آمریکایی بوده  که منجر به چنین رخدادی شد، هرچند این موضوع هیچگاه مورد تایید رسمی واقع نشد.


در کنار این اتفاقات ریز و درشت، برخی ماموریت‌های خاص جنگی در آن مقطع نیز جالب توجه است که برای نمونه می‌توان به همراهی جنگنده‌های رهگیر F-14 با بمب‌افکن‌های خودی تا منطقه درگیری اشاره کرد.


طی این طرح‌ها، هواپیماهای رهگیر، بمب‌افکن‌های F-4 را تا نقطه هدف همراهی کرده و سامانه‌های جنگ الکترونیک آنان همراه با سامانه‌های ECM فانتوم‌ها، با ایجاد یک چتر ایمن، از مورد اصابت قرار گرفتن هواپیماها جلوگیری می‌کرد اما مشکلات همواره در کمین است.


در یکی از این پروازها، 4 فروند فانتوم در پناه 2 فروند تامکت به خلبانی قهرمانان جنگ «مهرگان‌فر» و «هرندی» عازم ماموریت هدف قرار دادن منطقه‌ای در بصره می‌شوند.


پس از ورود جنگنده‌ها، سامانه‌های راداری و سپس موشکی بعثی‌ها به کار افتاد و شلیک‌های متعددی رخ داد که عاقبت یک فروند از تامکت‌ها به وسیله سامانه موشکی بردبلند «سام 2» هدف قرار گرفت و دچار مشکل شد.


خلبانان هواپیماهای فانتوم که با موفقیت منطقه مورد نظر را بمباران کرده بودند در راه بازگشت بوده و یکی از تامکت‌ها نیز ماموریت دفاع هوایی از آنان را بر عهده داشت ولی تامکت آسیب دیده بلافاصله مسیر بازگشت به سمت ایران را با هدف فرود اضطراری در پایگاه پنجم شکاری امیدیه در پیش گرفت که نهایتا خلبانان به دلیل ناسازگاری جنگنده، مجبور به ترک هواپیما (ایجکت) شدند.


 


 


* حریف جدید وارد میدان می‌شود


 


این هواپیماها که نسبت به سوپراتانداردهای اجاره‌ای از رادار قدرت‌مندتری برخوردار بودند، طیف وسیعی از تسلیحات هوا به هوا و هوا به سطح دقیق را حمل کرده و در برابر سامانه‌های جنگ الکترونیک تامکت نیز از خود مقاومت نشان می‌دادند.


میراژها که بر خلاف هواپیماهای ساخت شوروی در نیروی هوایی عراق از به‌روزترین سامانه‌ها بهره می‌بردند، سطح آموزش و توانایی خلبانان عراقی را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داده و عملا برگ‌های برنده مختلفی را در مقابل رژیم صدام قرار دادند.


داستان ورود میراژها به نیروی هوایی عراق و شروع درگیری با تامکت‌ها، در ابتدا بسیار ناخوشایند بود ولی اندکی بعد، توانایی خلبانان ایرانی نشان داد که هیچ حدی برای درهم شکستن غرور متجاوز وجود ندارد...


 


پایان پیام/


 


پایان بخش سوم


گزارش: دانیال بهمنش


منبع:خبرگزاری فارس


گزارش از پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری

  • گروه خبری : عمومی,برگزیده ها,زندگی نامه,مقالات و دست نوشته ها
  • کد خبر : 437
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید