«عباس» و باورها
شهید سرلشگرخلبان عباس بابایی دارای یک بستر اعتقادی بود که مبنای رفتاری و اندیشه این شهید والامقام را شکل میداد. رفتارهایی که ریشه در عشق به اهل بیت به ویژه سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین(ع) داشت.
عباس، مکتبی داشت برخاسته از هیأتهای عزاداری امام حسین(ع) بود. این باور که در خانواده پدری شکل گرفته و در او تجلی یافته بود، به قدری عمیق، ریشهدار و باورمندانه بود که اعزام به آمریکا و شرایط فرهنگی دوران قبل از انقلاب خدشهای به آن وارد نساخت. در شرایط فرهنگی آنزمان، پایگاههای نیروی هوایی بهخصوص خلبانان، سازوکار خاصی حاکم بود که با باورهای مذهبی و اعتقادات عباس سازگاری نداشت، اما فضا بر شهید بابایی مستولی نشد و اثرات نامطلوب آن تاثیری بر او نداشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط فرهنگی جدید انقلاب و حال و هوای تازه، مجال تنفس را برای شهید بابایی دو چندان کرد و او نیز همراه و هم مسیر با این تحول، به بیان صریح و فرهنگسازی اعتقادات دینی و انقلابی پرداخت. تلاش بی وقفه او در مسیر تحول آفرینی جدیتر شد وقتیکه مسئولیت اول را که فرماندهی پایگاه هوایی اصفهان بود دریافت کرد.
پس از عهدهداری سمت فرماندهی پایگاه هوایی اصفهان، تلاشهای شهید بابایی سرعت و جدیت بیشتری گرفت؛ او این ظرفیت و توانمندی داشت که نه تنها بتواند بر اعتقادات راسخ خویش پایبند باشد، بلکه این تحول را در محیط پیرامونیاش ایجاد کند. به لحاظ فکری و فرهنگی پیدا کرد که خودش باید اول بمب بزند تا غرور، تکبر و حسادت از وجودش پاک شود و بعد برود سراغ بمب افکندن به دشمن.
اینگونه بود که علیرغم عهدهدار شدن شغل بسیار مهم واستراژیک معاون عملیاتی نیروی هوایی و فرماندهی قرارگاه عملیاتی رعد نهاجا، بدون اعتنا به حرفهای دیگران راه خودش را با پیروی راه حضرت علیبنابیطالب در کوفه، گشود و ضمن مراقبت از امور محوله بهنحو احسن، خودش هدایت و راهبری امور عملیاتی را بر عهده گرفت.
اگر شهید بابایی و شهید ستاری با آن شرایط سخت در رابطه با صدور نفت ازخارک اقدام نمیکردند کشور دچار مشکل جدی میشد؛ شهید بابایی قبل ازگرفتن شغل و آمدن به تهران کلا از زمین رها شده بود و درآسمانها سیر میکرد.
امیر سرلشکر عباس بابایی پانزدهم مردادماه 1366 در سانحه هوایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پایان پیام/
نظر دهید