به دنبال گمشده
«شهید اردستانی همواره پیش از آغاز عملیات هوایی، به صورت زمینی در منطقه حضور مییافت و با دقت و اشراف کامل منطقه را بررسی میکرد. نمیدانم چه صفتی برای ایشان بیابم که در برگیرنده تمام زوایای شخصیتی اش باشد. مردی نستوه، دلسوز، شجاع و متعهد بود.»
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، خلبان شهید مصطفی اردستانی معاون عملیاتی نیروی هوایی در دوران فرماندهی شهید ستاری است. تلاش شهید اردستانی در دوران حضورش در نیروی هوایی برکات زیادی به همراه داشت و عملیات غرورآفرین و موفقیت بسیاری را در کارنامه افتخاراتش به ثبت رساند.
سرهنگ خلبان محمد زمانی از یاران و همرزمان شهید اردستانی، خاطرهای از این شهید والامقام بیان میکند:
«نوزدهم فروردین ۶۵ بود، تازه از اداره به منزل برگشته و مشغول خوردن ناهار بودم که زنگ تلفن به صدا در آمد. گوشی را برداشتم:
- منزل آقای زمانی؟
- بله، بفرمایید!
- آقای زمانی! من از پست فرماندهی تماس میگیرم، تشریف بیاورید اینجا، جناب اردستانی منتظر شماست!
گوشی تلفن را گذاشتم و به سرعت خود را به مرکز فرماندهی رساندم. مرا به اتاق توجیه، راهنمایی کردند. سرهنگ اردستانی و قوامی در حال توجیه مأموریت بودند که جناب اردستانی رو به من کرد و گفت: آقای زمانی! آمادگی داشته باش! وقتی برگشتیم یک مأموریت دیگر با هم میرویم.
به علت بدی هوا، پرواز آن روز شهید اردستانی و جناب قوامی به تأخیر افتاد. ساعت 16 بعد از ظهر بود که دسته پروازی به رهبری حاج مصطفی به پرواز درآمد و پس از نیم ساعت به پایگاه برگشته و بر زمین نشست. من هم با گروه فنی پای هواپیما رفتیم، با اینکه آثار خستگی در چهره جناب اردستانی هویدا بود، ولی ظاهرش نشان می داد که عملیات موفقی داشته اند.
بعد از اینکه از هواپیما پایین آمد، جلو رفتم و صورتش را بوسیدم. رو کرد به من و گفت: فردا اول وقت پرواز میکنیم، الآن بریم پست فرماندهی پیش جناب سرهنگ بابایی.
شهید بابایی از عملیات انجام شده بسیار خشنود بود و از حاج مصطفی خیلی قدردانی کرد. آنگاه به اتفاق شهید بابایی سوار خودرو شده و به طرف قرارگاه در منطقه حرکت کردیم. ساعت 8 شب به قرارگاه رسیدیم، بعد از صحبتهایی که با مسئولان قرارگاه شد، نقشه را گرفته و به طرف پایگاه حرکت کردیم. هوا کاملا تاریک شده بود، شهید اردستانی چراغ داخل خودرو را روشن نمود و شروع به خواندن دعای توسل کرد.
وقتی که به پایگاه رسیدیم شهید بابایی گفت: مصطفی خیلی خسته هستی، برو استراحت کن!
شهید اردستانی اما گفت: کارهای واجبتر از استراحت هم دارم.
هرچه جناب بابایی اصرار کرد، سودی نبخشید. سرانجام من و قوامی خداحافظی کرده و آنها را ترک کردیم.
وقتی به منزل رسیدم ساعت ۱۰ شب را نشان می داد و همسرم خیلی نگران شده بود که با دیدن من گفت: مرا نصفه جون کردی، به مأموریت رفته بودی؟
- نه، قرار شد فردا اول وقت بریم.
پس از صرف شام، افرادی را که باید در این مأموریت همراه ما می شدند، تلفنی اطلاع دادم و بعد خوابیدم.
صبح خیلی زود، پس از خواندن نماز به طرف پست فرماندهی حرکت کردم. وقتی وارد پست فرماندهی شدم، دیدم جناب اردستانی نیست. با تعجب پرسیدم: پس جناب سرهنگ اردستانی کجا هستند؟! یکی از همکاران گفت: ۔ حاجی رفته قرارگاه!
شهید اردستانی دیشب پس از خداحافظی با ما - چون یکی از تیپهای نیروی زمینی برنامه حمله داشت- به آنجا برگشته بود تا از نزدیک، منطقه عملیاتی را مشاهده کنند و موقعیت را به خوبی در یابد تا صبح با دقت بیشتری بمباران کنیم. نمیدانم چه صفتی برای ایشان بیابم که در برگیرنده تمام زوایای شخصیتی اش باشد. مردی نستوه، دلسوز، شجاع و متعهد بود.
شهید اردستانی همواره پیش از آغاز عملیات هوایی، به صورت زمینی در منطقه حضور مییافت و با دقت و اشراف کامل منطقه را بررسی میکرد.»
شهید مصطفی اردستانی و شهید منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان همراه با تعداد دیگری از افسران بلندپایه نیروی هوایی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
پایان پیام/
نظر دهید