نصر فرهادگونه بر بیستون محدودیت‌ها

  • 1399/05/25 - 08:58
  • تعداد بازدید: 1930
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

نصر فرهادگونه بر بیستون محدودیت‌ها

مورد استفاده یک ابزار خراب چیست؟ اکثریت قریب به اتفاقمان «هیچ» را به عنوان پاسخ انتخاب می‌کنیم. اما اولین راه‌ همیشه بهترین نیست. تفاوت بهترین‌ها در همین نقطه است. این‌که از مواردی که به کار نمی‌آیند می‌توانند کارآمدی را به ارمغان بیاورند.

 


جنگ تحمیلی و محدودیت‌هایی که به وجود آورد نیازمند چنین نگاهی بود تا کشور را به پیش ببرد و چرخ حیات آن هم زیر سایه جنگ، از حرکت باز نأیستد. یکی از مشکلات پس از دفاع مقدس، باز کردن کوره راه‌هایی برای حفظ و ادامه حیات جنگ‌افزارها، آموزش کارکنان و حفظ پایگاه‌های دفاعی بود.


با شروع جنگ، احداث بسیاری از زیرساخت‌ها یا نصب تجهیزات دچار کندی و شکنندگی شد. اما بودند کسانی که در همین شرایط هم راه را بر روی محدودیت‌ها هموار می‌کردند و تا جای ممکن، حرکت چرخ‌های توسعه را ادامه می‌دادند. رادار سد دز دزفول یکی از اولویت‌هایی بود که باید انجام می‌شد اما شرایط جنگی و محدودیت‌ها انجامش را ناممکن می‌کرد.


امیر سرلشکر منصور ستاری، فرمانده‌ای بود که در طول تاریخ فعالیت‌اش، در فائق آمدن به همین محدودیت‌ها شناخته شده بود. او را مرد همین شرایط می‌دانستند. پرکار، پیگیر و قانع بود. همین نگاه هم موجب می‌شد طرح‌هایی که انجامشان هزینه‌های بسیاری را طلب می‌کرد و کنار گذاشته می‌شد، بتوانند رنگ واقعیت بگیرند، آن‌هم با قدری خلاقیت و تغییر درنگاه.


شناخت هزینه‌های واقعی و آگاهی از کارکرد همان اندک امکانات موجود، طرح‌هایی مثل احداث یا بازسازی پایگاه‌ها، تجهیزات پدافندی و خرید کارآمدترین تجهیزات دفاعی با کم‌ترین هزینه‌ها را ممکن کرد.


پس از پایان جنگ و دوران سازندگی، برابر قانون انتقال پادگان‌های نظامی به خارج ازشهرها توسط شهرداری کلید خورد. بر همین اساس، کار انتقال پادگان قلعه مرغی به عنوان نخستین فرودگاه تهران و محلی برای آموزش خلبانی آغاز شد. جمع زیادی از خلبانان نیروی هوایی ایران در این پادگان دوره‌هیا خلبانی را گذرانده بودند و این افراد دانش‌آموخته، در دفاع مقدس و پس از آن خدمات زیادی را به کشور پیشکش کردند.


این پادگان علاوه بر ویژگی‌های آموزشی، یادآور نام‌های بزرگ بسیاری بود. شهرداری مبلغی را برای خریداری کوشک نصرت به نهاجا پیشنهاد داده بود اما شهید منصور ستاری با شناختی که از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های  این پایگاه داشت، حاضر به فروش آن نشد، بنابراین طرح انتقال پادگان به منطقه کوشک نصرت کلید خورد.


 


انتقال قلعه مرغی به کوشک نصرت


 


شهید ستاری در نشستی که با فرماندهان نهاجا داشت،موضوع را مطرح کرد. تیمسار نمی خواست قلعه مرغی به دست فراموشی سپرده شود. با وجود این‌که امکانات نهاجا محدود بود، روحیه قناعت شهید ستاری طرح انتقال و تبدیل قلعه مرغی به موزه نهاجا را محقق کرد. قرار بر این شد دانشکده خلبانی در ۳ فازاجرایی به کوشک نصرت منتقل شود کار بسیار دشواری بود اما ثمرات ارزنده‌ای به همراه می‌آورد.


سرهنگ رشید قشقایی فرمانده مهندسی رزمی نهاجا درباره این اتفاق می‌گوید: به اتفاق تیمسار ستاری با ماشین فرماندهی راهی کوشک نصرت شدیم. تیمسار ستاری خودش رانندگی کرد. پس از بازدید کامل، توضیحات مبسوطی را درباره فکری که در سر داشت مطرح کرد. کار به طور همزمان در قلعه مرغی و کوشک نصرت آغاز شد. علیرغم کمبود بودجه و سختی کار، با درخواست یکصد نفر نیروی سرباز، کار آغاز شد.


این پیشکسوت نهاجا از روزی می‌گوید که آشیانه کوچک و متروکه متعلق به جنگ جهانی دوم، به آشیانه‌ای برای پرستو، نخستین پرنده نهاجا بدل شد: جمعه بعد از ظهر از دفتر فرماندهی نهاجا با من تماس گرفتند و گفتند تیمسار ستاری در میدان صبحگاه پایگاه شهید خضرایی منتظر شماست.


بدون معطلی رفتم. تیمسار، آشیانه متروکه متعلق به جنگ جهانی دوم که آلمان‌ها درایران برای حاشیه فرودگاه دوشان تپه ساخته بودند به من نشان داد و گفت این آشیانه هواپیمای کوچک در حد و قواره پرستو چه قدر می ارزد؟ گفتم خیلی زیاد! تیمسار ستاری باصدای بلند خندید و گفت که بازسازی و نصب درکوشک نصرت ادامه پیدا کند و این آشیانه برای پرستو آماده شود.


قشقایی به نقش فرماندهی ستاری در کاهش اختلاف‌ها میان مهندسی رزمی با دفتر فنی اداره مهندسی رزمی اشاره می‌کند: اختلاف‌ها میان مهندسی رزمی و دیگر نهادها زیاد بود. شهید ستاری در این مقطع نقش‌آفرین شد و تأکید کرد حمایت‌های لازم از مهندسی رزمی صورت بگیرد. برای تمامی هماهنگی‌ها از جمله انجام آزمایش مکانیک خاک ازطریق وزارت راه و ترابری هماهنگی‌های لاز را انجام داد.


‌اینروزها با داغ شدن بحث حقوق‌های نجومی و هزینه مسافرت‌های خارجی برخی از مسئولان، جای خالی امثال شهید ستاری بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. فرمانده‌ای که به گفته همسنگرش، هرگز حتی یک غذاهم خارج از آشپزخانه پرسنل عمومی نهاجا نخورد و با امکانات واقعا محدود، کارهای بزرگ را سامان‌دهی می‌کرد.


آخرین روزهای آماده شدن کوشک نصرت برای انتقال قلعه مرغی بود که شهادت امیر سرلشکر منصور ستاری در پانزدهم دی‌ماه 1373، مجال حضور برای افتتاح این پایگاه را از همسنگرانش گرفت. فرمانده‌ای که از جنس قانعت و درخور کارهای بسیار بزرگ بود.


 


 


گزارش از پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری


پایان پیام/


 

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه
  • کد خبر : 92
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید