خاطره‌ای از مادر

  • 1399/02/08 - 11:15
  • تعداد بازدید: 1754
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

خاطره‌ای از مادر

کسانی که دنیا را تکان داده اند در استعدادهای طبیعی نابغه نبوده اند ولی در یک صفت ممتاز بوده اند؛ ثبات و استقامت.

 


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری، سرلشگر شهید منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش از جمله فرماندهانی بود که در تمام دوران زندگی خود تلاش کرد و روی پای خود ایستاد و با همین استقامت و پایمردی با تمام توان خود از مملکت و مردم دفاع کرد.


خانم زواره ای مادر شهید ستاری، یکی از نزدیک ترین افراد به شهید و آشنا با روحیات و رفتار ایشان، خاطره ای از منصور نقل می کند که خواندنی است:


موقعی که منصور در ورامین درس می خواند، پسر بزرگم ناصر، خانه ای پشت راه آهن برایش اجاره کرده بود و خودش نان و برنج و روغن برایش می برد. منصور نیز آنجا می ماند درس می خواند و هفته ای یک بار به خانه می آمد.


حدود دو سال قبل از شهادتش. یک بار که به همراه خانواده اش به ولی آباد آمده بود. تصمیم گرفتیم، سری به خواهرش که در ورامین زندگی می کرد، بزنیم. به ورامین که رسیدیم منصور به بچه هایش گفت:


مایلید خانه ای را که من در آنجا تنها زندگی می کردم و درس می خواندم نشانتان بدهم؟


سپس ما را به همراه بچه هایش به پشت خط راه آهن برد؛ اما از آن خانه اثری نبود. در حالی که نگاهش به نقطه ای خیره شده بود. گفت:


آن زمان من اینجا زندگی می کردم و یک پیرزن و پیرمرد مهربان هم بودند که خیلی کمکم می کردند.


از ماشین پیاده شد و رفت از اهالی محل در باره آن خانواده پرس و جو کرد. ولی آنها از آن محل رفته بودند و خانه منصور هم به جاده تبدیل شده بود. منصور آهی کشید و گفت:


حیف شد، نتوانستم خانه ای را که یک سال و نیم در آنجا زندگی کرده ام به شما نشان بدهم!


سپس ادامه داد و گفت:


در این خانه که بودم. روزی در سیر گوشت می گرفتم و صبح زود قبل از اینکه به مدرسه بروم آبگوشت را بار کرده و روی چراغ می گذاشتم تا پخته شود ظهر که از مدرسه برمی گشتم نصف آن را می خوردم و نصف دیگر را برای شام نگه می داشتم.


پس از آنکه مقداری جلو رفتیم. به باغی رسیدیم که به حالت مخروبه در آمده بود. منصور ماشین را نگه داشت و رو به بچه هایش کرد و گفت:


پدر جان شما الان در ناز و نعمت زندگی می کنید. کسی هست که به شما بگوید خوب درس بخوانید تا روزی به درد خود و جامعه بخورید؛ اما موقعی که من درس می خواندم هیچ کس نبود که به من بگوید، درس بخوان. خودم شبانه روز، دور تا دور این باغ، راه می رفتم و درس می خواندم.


با اندکی تأمل، در حالی که خاطرات دوران کودکی را مرور می کرد، گفت:


دور تا دور این باغ جای پای من است!


امیرسرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


پایان پیام

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه
  • کد خبر : 374
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید