پیروزی در والفجر 8 بادستان توانای فرمانده

  • 1401/06/14 - 14:24
  • تعداد بازدید: 5428
  • زمان مطالعه : 16 دقیقه
گفت‌وگو با سرتیپ «سید محمود یمینی»

پیروزی در والفجر 8 بادستان توانای فرمانده

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که سر تا سر آن درس های نهفته فراوانی دارد، محمل بروز و ظهور مردانی از این مرز و بوم شد که شاید تا پیش از این کمتر سابقه ای از آن یافت می شود و باید تربیت چنین افرادی را نیز در آرشیو فتح الفتوحات امام خمینی(ره) قرار دهیم.

در ادامه با امیر سرتیپ محمود یمینی پیشکسوت نیرویهوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همسنگر شهید ستاری گفت‌وگوی داریم که در ادامه می‌آید:

 

آشنایی شما با شهید ستاری به چه مقطعی مربوط می شود؟

 

از 20 شهریور سال 1364 فرماندهی پدافند کل کشور را بر عهده گرفتم. پیش از سال 64 نیز آشنایی مختصری با شهید ستاری داشتم اما آشنایی بیشتر بنده با ایشان به زمانی مربوط میشود که مسئولیت پدافند هوایی را عهده دار شدم.

نخستین عملیاتی که پس از مسئولیت جدید انجام دادیم به عملیات والفجر 8 مربوط می شود که در آن عملیات شهید ستاری بسیار فعال بودند و به خاطر اینکه قبلا معاونت عملیات هوایی را بر عهده داشتند و به واسطه حضور در عملیات های مختلف، تجریبات زیادی داشتند. در عملیات والفجر، قرارگاهی به نام «رعد» از اول آبان سال 64 تشکیل شد که در آن قرارگاه، مسئولیت پدافند هوایی ستاد کل پدافند کشور را بر عهده داشتند.

در عملیات والفجر 8 ابتکارات بسیار خوبی از سوی شهید ستاری به منصه ظهور رسید که حاصل آن انهدام 70 فروند هواپپیمای عراق بود. در یک جمله افتخارات پدافند هوایی در والفجر 8 مرهون شهید ستاری می باشد. در آن روزها سیستم هایی چون سامانه موشکی هاگ، موشک دوش پرتابی، توپ 3 و 14 میلیمتری در اختیار ارتش و سپاه پاسداران بود که شهید ستاری در ستاد پدافند کشور، اشراف بسیار زیادی بر همه این امکانات داشت. چابک سازی رادار هاگ به دلیل ابتکارات و نبوغ شهید ستاری است که رادار کوتاه برد، بلند برد، شناخت دوست از دشمن و... از زیر مجموعه های آن می باشد. اما در عملیات والفجر 8 از یک راداری استفاده کردیم که تا پیش از این سابقه نداشت و این رادار به ابتکار شهید ستاری ایجاد شد.

مشکل کار اینجا بود که وقتی سایت هاگ ما یک تعدادی از هواپیماها را مورد هدف قرار می داد، صبح فردا حتما تعداد فروانی از هواپیماهای دشمن می آمدند تا سایت را بمباران کنند و به اصطلاح ما آن را شخم می زدند. سرهنگ قشقایی(از معاونین شهید ستاری) سایت های کاذبی را ایجاد کرده بودند تا در زمان جابجایی سایت اصلی هاگ در محل آن قرار گیرد و دشمن به اشتباه سایت های کاذب را بمباران کند. ما این سایت ها را به صورت شبانه جا به جا می کردیم و شهید ستاری در همه این کارها حضور داشتند. ایشان در آن زمان هم معاون طرح و برنامه نیروی هوایی بودند و هم آنکه امور پدافند هوایی ستاد کل پدافند کشور را بر عهده داشتند و من نیز از همان زمان آشنایی بیشتری با ایشان پیدا کردم.

 

از ماجرای نحوه انتصاب ایشان به فرماندهی نیروی هوایی خبر دارید؟

 

در اواخر سال 65 قرار بر این بود که شهید بابایی به عنوان فرمانده نیروی هوایی منصوب شوند اما خود شهید بابایی، شهید ستاری را به دلیل هوش و نبوغی که داشتند برای این کار پیشنهاد دادند و شهید ستاری نخستین فرمانده نیروی هوایی بود، که از بین خلبانان انتخاب نشده بود. البته بعدها خلبانی را یاد گرفتند و با هواپیمای سبک هم پرواز کردند.

 

پس از به فرماندهی رسیدن شهید ستاری چه تغییراتی در نیروی هوایی ایجاد شد؟

 

پس از روی کار آمدن ایشان در ابتدا دانشگاه نیروی هوایی(که بعدها به نام ایشان نامگذاری شد) تاسیس شد و این موضوع اثر فراوانی بر پیشرفت نیروی هوایی گذاشت.

در دانشگاه هوایی از یک طرف دانش روز به نیروهای جدید آموزش داده و از طرف دیگر، تجربیات گذشتگان نیز به آن ها منتقل می شود و یک افسر کارآزموده بیرون می آمد. تجربه نیز نشان داد که افسران آموزش دیده در دانشگاه هوایی چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ انضباطی افراد قابلی شدند.

ابتکار دیگر ایشان، ارتقاء مدرک تحصیلی نیروهای جدیدالورود بود. بدین ترتیب که افسرانی که با سیکل وارد نیروی هوایی می شدند، پس از طی آموزش های اولیه و رفتن به واحدها (که در واقع نوعی کار و دانش بود) به آنها دیپلم می دادند و شهید ستاری با این کار مدرک پرسنل نیروی هوایی را ارتقاء داد.

بازسازی ادوات نیروی هوایی که در جنگ تحمیلی از بین رفته بود نیز از دیگر اقدامات شهید ستاری بود. ایشان نوعی رقابت در میان واحدها (چه واحدهای هوایی و چه واحدهای پدافندی) ایجاد کردند تا بازسازی تجهیزات هر چه سریعتر انجام شود.

علاوه بر این، بازسازی تاسیسات نیروی هوایی(مانند پایگاه های آسیب دیده در جنگ تحمیلی، خانه های سازمانی نیمه تمام و...) نیز از دیگر اقدامات مهم شهید ستاری می باشد که ایشان با به کار گیری نیروها و با صرف کمترین هزینه ها، این کارها را انجام دادند.

حساسیت بسیار زیاد بر روی سربازان نیز از جمله خصیصه های دوران فرماندهی ایشان بود. شهید ستاری همواره در جمع فرماندهان تاکید می کردند که سرباز پس از اتمام خدمت 2 ساله خود باید به تخصصی دست یابد که هم نیروی هوایی از آن استفاده کند و هم سرباز برای زندگی شخصی خود از آن بهره ببرد.

رفاه پرسنل نیز از دیگر دغدغه های شهید ستاری بود که در همین راستا اردوگاه تفریحی تابستانی را توسعه دادند تا تعداد بیشتری از پرسنل از آن استفاده کنند. فروشگاه های تعاونی نیروی هوایی که بعدها به شمس معروف شد(مخفف شهید منصور ستاری) نیز در راستای همین تفکرات ایشان بود.

شهید ستاری همیشه توصیه می کردند که ما قصد سودآوری در این فروشگاه ها نداریم و فروشگاه باید به این ظرفیت برسد که اگر نیروی ما نیاز به تهیه جهیزیه یا وسایل عروسی فرزند خود را داشت، بتواند به صورت اقساط و به راحتی آن را تهیه کند.

ستاری خیلی سریع، کار بیمارستان بعثت را پیگیری کرد. تجهیزات را خیلی به سرعت در آنجا نصب کرد و این هدف را دنبال می کرد که اگر کسی از پرسنل نیروی هوایی دچار بیماری شد به صورت رایگان درمان شود و حتی در صورت نیاز به درمان خارج از بیمارستان نیز، امکان آن فراهم شود.

 

با توجه به مسئولیتی که در نیروی هوایی داشتید، تعریفی کوتاه از معنا و تاریخچه پدافند در ایران را بفرمایید و پس از آن به تحولات پدافند پس از روی کار آمدن شهید ستاری بپردازیم.

 

در نیروی هوایی دو نوع پدافند وجود دارد که عبارتند از عامل و غیر عامل. پدافند عامل به ابزاری گفته می شود که به وسیله آن اجازه ورود هواپیمای دشمن به داخل مرز کشور داده نمی شود و در صورت ورود نیز آن را منهدم می کند.

دفاع هوایی از آسمان کشور بر عهده پدافند هوایی است که از سال 1312 و از زمان رضاشاه پهلوی در ایران تاسیس شد. در آن زمان رادار وجود نداشت اما در نیروی زمینی توپ های ضدهوایی از سوئیس خریداری شد. تا اینکه از سال 1332 به بعد، رادار وارد پدافند هوایی ما شد.

ماموریت پدافند هوایی کشف، رهگیری، درگیری و انهدام هواپیمای دشمن است. کشف توسط رادار یا     دیدبان انجام می شود. در ایران یک پایگاه پدافند هوایی در تهران وجود داشت و علاوه بر آن چهار پایگاه دیگر(در شهرهای همدان، بابلسر، شیراز و بندرعباس) با دارا بودن تجهیزات لازم به این کار مشغول بودند .

تمامی هواپیماهایی که وارد حریم هوایی کشور می شوند، اطلاعات مربوط به آنها از طریق هواپیمایی کشوری به رادارها ارسال می شود تا برای آنها قابل شناسایی باشد و در اینجا کار شناسایی صورت می گیرد که اگر رادار هواپیماها را شناسایی کرد مشکلی پیش نمی آید اما اگر هواپیما قابل شناسایی نباشد، ما از هواپیما جهت پیگیری سایر امور استفاده می کنیم و حتی ممکن است کار به درگیری هم بکشد.

بنابراین ماموریت اصلی پدافند هوایی کشور، پاسداری از حریم هوایی کشور است. بر همین اساس رادارها و پرسنل ما در طول 24 ساعت مشغول عملیات هستند. اگر لازم باشد که یک رادار نیاز به سرویس داشته باشد، باید فرمانده پدافند مطمئن شود که رادارهای مجاور فعال هستند و هم پوشانی انجام می دهند تا این کار صورت پذیرد.

 

سیستم های پدافندی ما در سال های جنگ دچار چه آسیب هایی شد؟

 

در ابتدای جنگ با توجه به اتفاقاتی که در نیروی هوایی رخ داد(مانند کودتای نوژه، اخراج گروهی از نیروها، اعدام گروهی دیگر و...) صدام خیال می کرد که نیروی هوایی ما دیگر قدرتی ندارد چرا که فرماندهان جدید، تجربه ای ندارند.

اما در همان روزهای ابتدایی جنگ، 34 جنگنده عراقی توسط پدافند هوایی منهدم شد و حتی پس از گذشت 2 ساعت از شروع جنگ، تعدادی از  هواپیماهای ما به خاک عراق رفتند و در آنجا عملیات انجام دادند. فردای آن روز 140 فروند جنگنده نیروی هوایی به خاک عراق رفتند و تعداد زیادی از هواپیماها و سایت های عراقی را نابود کردند.

این بدان معنا بود که حدود 50 درصد توان نیروی هوایی عراق از بین رفت و این موضوع برای صدام بسیار گران تمام شد. صدام در همان روزها به اشتباه خود پی برد و حتی تقاضای صلح هم داد اما هر آنچه که از دست داده بود را غرب و شرق برایش جبران کردند.

شوروی میگ 25 که در ارتفاع و مدار بالا پرواز می کند و بعدها بیشترین خسارت را به ما زد را در اختیار صدام قرار داد. همچنین هواپیماهای سوخو را به صدام داد که روی آن موشک های ضد رادار سوار می شد و از طریق آن سایت های هاگ ما را می زدند. فرانسه به صدام میراژ داد و پس از مدتی 5 فروند سوپر اتاندارد به عراق اجاره داد که پس آسیب دیدن یکی ازآنها توسط نیروهای ایرانی، الباقی آنها به فرانسه بازگشتند.

پس از طی سال های ابتدایی جنگ، ما در سال 61 سه سامانه موشکی خود را توسط موشک های ضد رادار عراق از دست دادیم که در اینجا شهید ستاری یک ابتکار به خرج داد و با نوشتن یک دستورالعمل جدید برای رادارها، موشک های ضد رادار را از کار انداخت. شهید ستاری در آن دوره افسر عملیات رادار در ایستگاه همدان بودند.

به همین ترتیب بخشی از توان پدافندی ما در جنگ تحمیلی، با پشتیبانی غرب و شرق از بین رفت و از طرف دیگر با توجه به اینکه کشور ما دارای نقاط کوهستانی فراوان است، این موضوع کار را برای پدافند ما سخت تر می کرد.

مضاف بر اینکه نقشه راداری کشور ما توسط آمریکا و انگلیس طراحی شده بود و اطلاعات آن در اختیار صدام قرار گرفت. اینکه هواپیمای عراق تا نیروگاه نکاه می آمد و بازمی گشت، به دلیل رفتن آن به کانال رادار گریز بود.

البته بعد ها با تربیت دیدبان و با کمک گرفتن از پاسگاه ها، ژاندامری ها و پلیس راه ها تا حدی این معضل را حل کردیم. دیدبانان ما با قرار گرفتن در نقاط نفوذی، هواپیماهای متجاوز را کشف می کردند و با در اختیار داشتن موشک های دوش پرتابی حتی آنها را منهدم می کردند.

 

با این وضعیت نسبتا نامناسب، پس از روی کار آمدن شهید ستاری چه اقداماتی صورت گرفت؟

 

شهید ستاری، توان رزمی پدافند هوایی را با خرید سیستم های رادار، شبکه فرماندهی و کنترل، سیستم موشکی ارتفاع بالا از شوروی، راه اندازی گروه های پدافند هوایی(در اراک، کرمانشاه و...) افزایش داد. ساخت قطعات در فرماندهی لجستیکی هوایی که توپ 22 میلیمتری در آنجا ساخته شد از دیگر اقدامات ماندگار شهید ستاری در پدافند هوایی بود.

پروژه هواپیماسازی اوج نیز نمونه دیگری از فعالیت های چشمگیر دوران شهید ستاری بود که با استفاده از موتورهای موجود در انبارها، هواپیما ساخته شد.

دیگر اقدام شهید ستاری، ساخت سایت مورد نیاز برای استقرار سیستم جدید موشکی(که از شوروی خریداری شده بود) می باشد که هزینه زیادی داشت و ممکن بود از پس تامین بودجه آن بر نیاییم. اما شهید ستاری با ابتکارات خود و با به کارگیری نیروهای موجود تا حد زیادی هزینه ها را کاهش داد و کار را به انجام رساند.

من حیث المجموع شهید ستاری در مورد کاهش هزینه ها وسواس زیادی به خرج می داد؛ برای نمونه در جریان برگزاری یکی از جلسات فرماندهان پدافند شهید ستاری قرار بود در جمع فرماندهان صحبت کنند. ناگهان به ما خبر دادند که تیمسار ستاری در حال رنگ آمیزی فنس های اطراف پادگان است! ماجرا از این قرار بود که یک کارمند در حال رنگ آمیزی فنس های اطراف پادگان بود اما با سهل انگاری این کار را انجام می داد و مقدار زیادی از رنگ را مضمحل می کرد و شهید ستاری با دیدن این منظره تصمیم گرفت تا شیوه صحیح رنگ آمیزی را به آن فرد بیاموزد. علاوه بر این توصیه کردند که به جای رنگ روغنی از ترکیب اکلیل و نفت استفاده کنیم تا هزینه ها کاهش یابد.

یک بار دیگر نمونه چنین ماجرایی در خلال جلسه شورای فرماندهان در مشهد به وجود آمد که دیدیم شهید ستاری مشغول ماله کشیدن سقف رستوران است! زمانی که دلیل کار را از ایشان جویا شدیم پاسخ دادند که ناهار سرباز در حال سرد شدن بود و برای جلوگیری از این موضوع، من دست به کار شدم.

 

 

 

 

جالب آنکه در کنار این تبحر در کارهای فنی و یدی، سخنرانی های ایشان هم زبانزد است!

 

بله. همینطور بود. ایشان در هر جمعی که برای سخنرانی می رفتند، طوری صحبت می کردند که گویی متخصص آن امر هستند و سخنان ایشان هم برای جمع قابل احترام و پذیرش بود. شاید این تبحر شهید به این دلیل بود که ایشان از دوران جوانی و زمانی که ستوان بودند، در مجله های ارتش مطلب می نوشتند.

 

به نظر شما حیرت انگیزترین اقدام شهید ستاری در پدافند هوایی چه بود؟

 

به نظرم اقدام ایشان در عملیات والفجر 8 و جابجایی سایت های موشکی هاگ از جمله جالب ترین اقدامات در پدافند هوایی بود که ایشان با وجود دارا بودن درجه بالا و سمت های مختلف، خودشان در رادار می نشستند و از رادار مادر به جای سایت هاگ استفاده می کرد. شهید ستاری با نشستن در سایت مادر، با سایت های هاگ ارتباط برقرار می کرد و گرای هواپیماهای دشمن را به نیروها می داد که این موضوع تا پیش از این در جایی اتفاق نیفتاده بود. حتی امریکا دست به چنین اقدامی نزده بود . به خاطر همین ابتکارات بود که ما انهدام هواپیماهای عراقی را مرهون شهید ستاری هستیم. پس از جنگ نیز ابتکارات ایشان در بازسازی، تامین قطعات و... ادامه پیدا کرد.

 

ساخت هواپیمای آذرخش هم مربوط به پدافند بود؟

 

نه! آن پروژه در زمان فرماندهی شهید ستاری در نیروی هوایی انجام شد که مسئولیت آن را امیر صفری بر عهده داشتند.

 

آخرین دیدار شما و شهید ستاری چند وقت پیش از شهادت ایشان رخ داد؟

 

آخرین دیدار به جلسه شورای فرماندهان پدافند در پایگاه کیش مربوط می شود. من چند روز قبل از این جلسه از ایشان تقاضا کردم که در اختتامیه شورای فرماندهان پدافند در تاریخ 15 دی ماه 1373(روز شهادت شهید ستاری) شرکت کنند و ایشان هم پذیرفتند. معمول بر این بود که که شهید ستاری پس از به پایان رسیدن جلسات می آمدند و من نیز گزارش نهایی را به ایشان می دادم تا ایشان توصیه های لازم را به فرماندهان و معاونان ارائه کنند .

اما آن روز تیمسار ستاری ساعت 9 و 30 دقیقه صبح در جزیره کیش حاضر شدند. ما هم جلسه را نیمه تمام گذاشتیم و به استقبال شهید ستاری رفتیم. تا ساعت 10 گشتی کوتاه در پایگاه زدیم و پس از آن به جلسه فرماندهان رفتیم. شهید ستاری آن روز 2 سخنرانی داشتند که یکی از آنها عمومی بود و طی آن سفارش هایی در مورد نحوه به کارگیری فارغ التحصیلان دانشگاه نیروی هوایی، اهمیت دادن به پرسنل جدید، پیشرفت های نیروی هوایی و... داشتند.

سخنرانی دوم هم به توضیح سیستم جدید پدافند هوایی برای فرماندهان پدافند اختصاص داشت که طی آن در مورد مشخصات سامانه جدید صحبت کردند. پس از به پایان رسیدن این جلسات شهید ستاری بر اساس سنت قبلی خود با فرماندهان عکس یادگاری گرفتند و لحظه خداحافظی که فرا رسید متفاوت از گذشته و به شکل بسیار صمیمی تر با فرماندهان خداحافظی کردند. موقع رفتن به من گفتند که چرا با ما بر نمی گردی و من هم در پاسخ گفتم که جلسه نیمه تمام باقی مانده است و به همین دلیل فردا با فرماندهان به تهران بازمی گردم. شهید ستاری پس از کیش به اصفهان رفتند و حدود ساعت هفت و نیم شب بود که خبر شهادت ایشان ما را بهت زده کرد.

 

با توجه به اینکه مدت زمانی زیادی با ایشان همکاری داشتید، مهم ترین خصیصه مدیریتی ایشان را در چه اموری می دانید؟

 

همان طور که پیش از این گفتم، شهید ستاری یک مدیر، مدبر و یک استراتژیست خارق العاده بود. علاوه بر این، خصوصیت مهم دیگر شهید ستاری برخورد قاطعانه در عین مهربانی با پرسنل بود که این موضوع موجب آن شده بود که شهید ستاری بر قلب کارکنان مدیریت کند.

شهید ستاری سرباز را فرزند خود می دانست. همواره پیشنهاد می داد که به جای به کارگیری سرباز در اطراف پادگان ها، از فنس الکترونیکی استفاده کنیم و به جای آن، یک تخصص به سرباز آموزش دهیم.

ارتباط موثر و مستمر با دانشگاه ها ازدیگر خصایص مدیریتی شهید ستاری بود که در امر بازسازی به نیروی هوایی بسیار کمک کرد. تا قبل از شهید ستاری ارتباط این چنینی وجود نداشت . قبلا روال کار بر این بود که هر از چند گاهی یک دفترچه جهت به روز رسانی و آرایش فنی دستگاه ها از سوی شرکت سازنده برای ما ارسال می شد اما با برقراری ارتباط میان اساتید دانشگاه و نیروی هوایی، این کار با همکاری این افراد تا حد زیادی صورت گرفت و کمک شایانی به خودکفایی نیروی هوایی می کرد.

حضور شهید ستاری در همه بخش های نیروی هوایی، دیگر خصیصه مدیریتی وی بود، برای نمونه در پروژه اوج که به تولید آذرخش منتهی شد، امیر صفری می گفتند که هفته ای دو الی سه بار برای بازدید از پروژه می آمدند. اگر پروژه ای نیمه تمام مانده بود، حتی می دیدیم که خودشان پشت لودر و بولدزر می نشتند تا کار هر چه سریعتر پیش رود. همه این عوامل دست به دست هم داده بود تا پرسنل نیروی هوایی با جان و دل برای او کار کنند.

 

مهم ترین درسی که از شهید ستاری گرفتید چه بود؟

 

مسئولیت پذیری بالای ایشان بود که نمونه والای آن را در جریان عملیات والفجر 8 از ایشان دیدم که واقعا شب و روز نداشتند. در آن واحد هم در سایت هاگ و هم در سایت رادار بود (با اینکه از همدیگر فاصله داشتند) تا به موقع نیروها را هدایت کند و در یک لحظه با دستورالعملی که خودشان طراحی کردند، هواپیمای دشمن را منهدم می کرد.

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,همسنگران شهید
  • کد خبر : 456
کلمات کلیدی
مدیر محتوا
خبرنگار

مدیر محتوا

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید