صدیق نهاجا که بود؟
امیر سرلشکر خلبان هوشنگ صدیق، از تیرپروازان و فرماندهان نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس 18 تیرماه سال جاری به خیل یاران آسمانیاش پیوست و در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد. به همین مناسبت به فعالیتهای ارزنده او در دوران سکاندارینیروی هوایی مروری داریم که در ادامه میخوانید:
زنگ دفتر فرماندهی پایگاه یکم شکاری به صدا درآمد. آجودان، نامهایرا که نشان فوریت و محرمانه داشت، پس از ادای احترام نظامی و با چند گام حرکت تا میز فرمانده، تقدیم کرد. احترام را تجدید کرد و از اتاق خارج شد. باران آذرماه ۱۳۶۲، هوای مهرآباد را مطلوب و شیشه دفتر فرماندهی را بخار گرفته و مه آلود کرده بود. نامه را که خواند.
هوشنگ، ایستاد و دستش را روی شیشه بخار گرفته کشید و ردی برای مشاهده محوطه از میان قطرههای آب که روی شیشه سر میخوردند یافت. همزمان چند اندیشه از ذهناش گذر کرد، اما پس زمینه تمامیشان یک حقیقت غوطهور بود، از امروز فصل جدیدی را در زندگی، خدمت به کشور و آیندهاش ورق میزد.
حکم مستقیم رهبر انقلاب حضرت امام خمینی به او مسئولیت جدیدی را واگذار میکرد. سورتیهای موفق پرواز، اهداف موفق هدف گرفته شده دشمن و بسیاری از افتخارات دیگر از او تیزپروازی زبده ساخته بود که او را برای چنین مسئولیتی، آنهم در آن شرایط حساس، شایسته میکرد.
مسیر نسبتا طولانی از پایگاه یکم شکاری مهرآباد تا ستاد فرماندهی نهاجا، فرصتی بود برای اندیشیدن به کارهای بسیاری که باید از اولین لحظههای مسئولیت تازهاش سرآغاز میداد یا به سرانجام میرساند.
جنگ، به نیمه رسیده بود و سایه سیاه تحریمهای ظالمانه غرب وشرق را بیش از هرزمان دیگری بر تمامی بخشهای دفاع هوایی کشور میشد دید.
تجهیزات آفندی وپدافندی جان و رمق روزهای نخست جنگ را نداشتند و نیروی انسانی خسته از جنگ بی امان، تنها بر قائم همت و غیرت استوار بود.
هوشنگ صدیق، از دست رفتن و آسمانی شدن بسیاری از همدورهای هایشرا که از زبدهترین خلبانان نهاجا بودند، به چشم دیده و رنج تحریم و تبعیض را با پوست و استخوان لمس کرده بود.
در فاصلهی میان پایگاه تا ستاد فرماندهی، دوستانش، گذشته، آینده جنگ و کشور را در ذهن مرور می کرد و در اندیشه تحولآفرینی و رهایی از شرایط موجود، به کارهایی که میشد انجام داد، خود را مقابل ستاد فرماندهی یافت.
در فاصله ورودی ستاد، بعد از سلام و احوالپرسی با همرزمان تا دفتر کار جدیدش، نامهای بسیاری را برای کارهای اساسی در نیروی هوایی، بار دیگر مرور کرد.
به روشنی نور ریخته روی مبلهای دفتر فرماندهی میدانست ساختار درهم شکسته و فرسوده نیروی هوایی، به تنفس تازه و طرحی نو نیاز دارد؛ نامهایی مثل منصور ستاری، عباس بابایی و سیدرضا پردیس دلگرمش می کرد گرچه باران آذرماه شدیدتر باریدن گرفته و تا پایان زمستان، راه بسیار بود.
آغاز راه
تصمیمگیران ارشد نظامی و سیاسی کشور، با اولویت قرار دادن این ضرورت که بخشهای مدیرت ستادی، فرماندهی پایگاهها، یگان های پدافندی و... به تحول اساسی و جوانسازی دارند سرهنگ خلبان هوشنگ صدیق همراه را با انبوهی از نیروهای جوان، تحصیلکرده و خلاق نیروی هوایی به میدان آوردند.
جوانهای دانشآموخته که روزهای نخست جنگ افسرانی جوان و تحصیلکرده بودند، حالا با کسب گوهر تجربه در سالهای دفاع مقدس، میتوانستند در قامت فرماندهانی قبراق و تازهنفس، با انبوهی از ایدههای خلاقانه به میدان بیایند.
دستورها برای برداشتن گامهای اساسی تشکیل جهادخودکفایی توسط رییس جمهور وقت صادر شده بود و همین کافی بود تا عزم جزم کشور را برای ایجاد تغییرهای بزرگ در ساختار فرسوده پیشین نمایان کند.
جمع بهترینهای نیروی هوایی که هر کدام در حوزه خاص خودشان متخصص به حساب می آمدند، جمع شدند تا به تحول در ساختار هوایی کمک کنند. آنهم در دورهای که تحریمها و محدودیتها، رنگ خاکستری بر چهره امیدها زده بود، میرفت تا با حضور این افسران، طرحی نو در دفاع از آسمان کشور انداخته شود.
میعادگاه این افسران، دفتر فرماندهی تهران بود و قرار شد هرکدام از نقطهای دوردست ایران گرد هم بیایند. سرهنگ خلبان خضرایی از همدان، به عنوان فرمانده پدافند هوایی، سرهنگ کنترل شکاری منصورستاری به عنوان معاون عملیاتی پدافند منصوب شدند و دیدار را در دفتر فرماندهی تهران تازه کردند.
فرصت اندکی تا عملیات بزرگ آبی خاکی در جنوب ایران باقی مانده بود. باید هرچه زودتر فکرها به یاری هورالهویزه می آمدند.
خیبر با رمز مولاعلی، نیازمند کاری مرشتاب و البته حسابشده در دفاع هوایی بود. بدون نقشآفرینی نیروی هوایی به هدفش نمیرسید.
اعتماد به نفس نیروهای جوان، معتقد و متخصص که به لایه فرماندهی نیروی هوایی آمده بودند، این اولویت تقریبا ناممکن را جامه عمل پوشاند.
صدیق در قامت فرمانده، خضرایی به عنوان فرمانده پدافندی، ستاری در قامت مغز متفکر راذاری و کنترلر شکاری و بابایی پیشاهنگ عملیات نیرو نقشآفرین شدند.
سرهنگ صدیق که در جمع بهترین همدورهایهایش قرار گرفتع بود، اکنون راه را برای موفقیت روشنتر میدید.
صدیق، صادقانه طرحهای نوآورانه مثل ابتکار ستاری در خیبر را برای ایجاد سایتهای دامی و فریب میشنید و پشتیبانی میکرد.
مهارت و دلسوزی او در ریل گذاری حرکت نیروی هوایی در حرکت به سوی قطعه سازی و تولید پیچیدهترین تجهیزات مورد نیاز این نیرو از مهم ترین فعالیت های او در دوران جنگ تحمیلی بود.
مدیریت پس از دفاع مقدس
امیر سرلشکر خلبان هوشنگ صدیق پس از پایان دفاع مقدس، مدتی در وزارت دفاع و ستاد کل نیروهای مسلح و پس از آن نیز در برخی از شرکت های هواپیمایی مشغول به فعالیت شد. او مدیرعاملی شرکت هایی همچون چابهار، کاسپین و در اواخر عمر نیز مدیرعاملی هواپیمایی زاگرس را در کارنامه خود داشت.
او در دوران دفاع مقدس و پیش از فرماندهی اش از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵، بارها عیار مردانگیاش در میدان مبارزه، با انجام پروازهای عملیاتی برون مرزی و پس آن در میدان فرماندهی نیروی هوایی ارتش در کوران جنگ تحمیلی به سنگ محک تجربه نمایان ساخته بود.
صدیق ، الگویی از مدیریت مبتنی بر دانش، تخصص و شجاعت را برای همکاران پس از خویش بر جای نهاد.
گزارش از پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری
پایان پیام/
نظر دهید