زمانیکه «منصور» به آرزویش رسید
کوچک سازی سایتهای موشکی، یکی دیگر از کارهای انجام شده در طول عملیات والفجر 8 است که با این ابتکار، بخ شهای کمتر ضروری و سنگین را از سامانه موشکی حذف کردیم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شهید ستاری، تیمسار براتعلی غلامی، از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و یار فرمانده فقید این نیرو گفتنیهایی دارد از ابتکار و خلاقیتهای شهید ستاری که خواندنی است:
«در هر دوره از دفاع مقدس، به فراخور شرایط و وضعیت آن دوره، ابتکارات و روشهای خاص نیاز بوده است. مثلا در عملیات فتحالمبین نیاز به استفاده از تاکتیکی خاص برای فریب دشمن و مخفی کردن سایتهای موشکی نبود، بلکه در آن زمان باید ما این شجاعت را به خرج میدادیم که سامانه دفاع موشکی هاگ را که آمریکاییها به ما میگفتند شما جرات جابهجاییاش را ندارید، ببریم و رودرروی دشمن بجنگیم.
این ایده جسورانه که پداقند هوایی میتواند متحرک باشد، برای برخی مسئولین محلی از اعراب نداشت. این کار از نظر آمریکاییها، دشمن بعثی و حتی برخی از مسئولان، شدنی نبود اما با خلاقیت و تلاش دلیرمردان نیروی هوایی ممکن شد. زمانبندی راه اندازی یکی از سایت ها دست آمریکای یها بود و برای راه انداختن سایت به نیروهای ما زمان بندی میدادند. به ما میگفتند سایت را بسازید و آماده کنید تا ما برای بازدید بیاییم.
وقتی برای بازدید میآمدند مثلا به سقف ایراد میگرفتند و میخواستند سایت را دوباره بسازیم. آنها با ایرادهایی که میگرفتند و بازدیدهایی که حداقل به مدت یکسال طول میکشید، تایید یک سایت را تا دو سال طولانی میکردند. بر همین اساس، نیروی هوایی تصور نمیکرد که بتوانیم این سایتها را راه اندازی کنیم.
وقتی پیش از عملیات ثامنالائمه، اصرار داشتم یک سایت هاگ را به خوزستان جابهجا کنم، کسی باور نداشت، حتی مرا تهدید کردند که گازویل و روغن مورد نیاز برای راهاندازی ژنراتور سایت را در اختیارم قرار نمیدهند، اما اوایل انقلاب بود و هرکسی به نوعی دلسوز کشور بود. در امیدیه نیز بسیج و نیروهای مردمی نیازهای راهاندازی سایت را در اختیارمان میگذاشتند؛ بسیجیوار جلو رفتیم و این طلسم را شکستیم.
این مسیر با قدرت بیش تری جلو رفت و در مرحله دوم، در شادگان مستقر شدیم . در مرحله سوم رفتیم 7 کیلومتری آبادان و بعد از شکست حصر آبادان در این شهر مستقر شدیم.
با انجام موفقی تآمیز این جابهجاییها، به مرحل های رسیدیم که دیگر ترسی نداشتیم؛ حتی ستاد نیروی هوایی و ستاد پدافند نیز پذیرفت که این امر شدنی است.
ایجاد 3 سایت در مناطق عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس زمینهساز موفقیت در گامهای بعدی بود. این که بتوانیم این سایتها را در منطقه مستقر کنیم، کاری بس خارقالعاده بود. 3 سایت مهم و راهبردی که اگر وجود نداشت، عملیات بیتالقدس، آن گونه که اتفاق افتاد به موفقیت دست نمییافت.
این سایتها در بیت المقدس طوری موفق عمل کردند که وقتی نیروهای ما به نیروهای عراق حمله کردند، نیروی هوایی عراق نتوانست آسیبی به نیروهای ما وارد کند. زیرا به محض بالا آمدن هواپیمای دشمن در آسمان سرنگون می شد. اینها جزو نوآوریها و ابتکاراتی بود که به کمک پدافند هوایی و نیروی هوایی صورت گرفت.
هنر جابهجایی سایتها در سریعترین زمان و بهترین نحو ممکن ، معادلات و توازن جنگ را دگرگون ساخت؛ اوج خلاقیت شهید ستاری در عرصه پدافند هوایی، در عملیات والفجر 8 بروز کرد. ایشان هیچ وقت دستور شلیک به طرف دشمن را نداد. برای اینکه اگر سر موشکها بیرون میآمد، این سایت از سوی دشمن شناسایی می شد و با لو رفتن محل سایت از سوی هواپیماهای جنگنده دشمن مورد اصابت قرار میگرفت.
با توجه به تجرب ههای پیشین، فرصت داشتیم دشمن را خوب بررسی کنیم. توان دشمن را سنجیدیم و این کار دست ما را برای موفقیت در عملیات والفجر 8 باز کرد. با شهید ستاری و شهید بابایی و دیگر فرماندهان جمع می شدیم و چگونگی نحوه جنگ و کارهایی را که باید انجام دهیم نتیجهگیری کردیم. ایجاد زیرساختها و ابزارهای فریب دشمن، یکی از کارهایی بود که در این عملیات صورت گرفت.
وسایل و زیرساختهای فریب ما باید به گونهای طراحی و برنامهریزی میشد که سیستم عکاسی دشمن نتواند تشخیص بدهد. یعنی اگر سایتی را میساختیم تمامی ویژگیهای یک سایت واقعی را در آن لحاظ میکردیم؛ اگر جنس موشک ما از آهن بود موشکهای دروغین را نیز از آهن می ساختیم.
سایتها را به تمامی نیازهایی که دشمن را در شناسایی گمراه کند، مجهز کردیم. به طور مثال هیترهای کوچکی را در سایت تعبیه کردیم تا حرارتی داخل سایت ایجاد کنیم به این وسیله اگر دشمن عکس حرارتی می گرفت، آن سایت را واقعی میدید.
لامپهای کم نور را در سایتهای فریب پخش کردیم تا دشمن اطمینان پیدا کند که اینجا سایت واقعی است. به مدت چند ماه از این سایتهای فریب می ساختیم و آماده کردیم تا زمانی که حمله شروع میشود آنها را بهکار ببندیم. تمرین برای جابجایی سایتها را آغاز کردیم به طوریکه تا قبل از غروب آفتاب، کار گسترش سایت را به اتمام میرساندیم و قبل از طلوع آفتاب میتوانستیم شلیک کنیم. به قدری تمرین کردیم و وسایل دیگر را دور خودمان گرد آوردیم که برای حضور موفق در عملیات والفجر 8 آماده شدیم.
کوچکسازی
کوچک سازی سایتهای موشکی، یکی دیگر از کارهای انجام شده در طول عملیات والفجر 8 است که با این ابتکار، بخشهای کمتر ضروری و سنگین را از سامانه موشکی حذف کردیم.
شاید هنوز کسی نداند که ما تصور میکردیم نمیتوانیم بدون رادار PER کار کنیم. این رادار جست وجوگر است و شهید ستاری معتقد بود ما رادار جستجوگر نیاز نداریم زیرا این رادار محل ما را لو دهد و دشمن میتواند موقعیتمان را کشف کند. اما زیر بار نرفتیم چون تجربه چنین کاری را نداشتیم. اما شهید ستاری، فکر این موضوع ر ا کرده بود. این شهید برزگوار، پیشبینی و طراحی دیگر بخشها را انجام داده بود. می گفت من دستور شلیک را میدهم و وقتی دستور شلیک میدهم که به طرف دشمن شلیک نکنیم.
با توجه به تمریناتی که پیش از عملیات انجام داده بودیم، جایی برای سایت تعیین کرده بودیم و سایت را درون چال های که از قبل کنده بودیم، قرار دادیم، تا در زمان شلیک چیزی به هوا پرتاب نشود و دشمن محل سایت را پیدا نکند.
آرزویی که واقعی شد
اگرچه شهید ستاری به دلیل لو دادن محل اختفا با رادار PER موافق نبود، اما ایشان را قانع کردیم. در شب عملیات اگرچه همه چیز را بررسی کرده بودیم، اما هوا در حال روشن شدن بود و هر چه تلاش کردیم این رادار روشن نشد. شهید ستاری با دانش و شناخت بالایی که داشت، گویی در دل آرزو داشت این رادار روشن نشود
شهید ستاری با من خداحافظی کرد و گفت به رادار بندر امام میروم تا آن طرحی راکه خودم دارم اجرا کنم. طرح شهید ستاری این بود که رو به دشمن شلیک نشود و یکی از ابتکاراتمان این بود که در شادگان رادار PER برده بودیم که برای فریب بود. واقعاً هم دشمن فکر میکرد سایت واقعی است ولی در خیالش هم تصور نمیکرد که ما سایت واقعی را در کنار اروند مستقر کردهایم!
هدف شهید ستاری این بود که با کشاندن هواپیماهای دشمن به سایت فریب در شادگان، هنگام رفت یا هنگام بازگشت آنها را مورد اصابت قرار دهیم. این جزو بزر گترین نوآوریهای شیرین ما در جنگ بود و در این راه خدا به ما کمک کرد. زیرا اگر آن روز رادار PER روشن میشد، شاید امروز شاهد آن افتخارات نبودیم. این روند پس از عملیات والفجر 8 برای ما الگو شد و هرجا که عملیاتی داشتیم، از همین روش خلاقانه استفاده میکردیم.»
امیرسرلشگر شهید منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پایان پیام/24
نظر دهید