جنگ با محدودیت‌ها

  • 1399/05/27 - 11:59
  • تعداد بازدید: 3002
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

جنگ با محدودیت‌ها

با پدید آمدن یک بحران جدید، اولویت‌ها تغییر می‌کند. کارهای ضروری‌تر بیش‌ترین حجم تمرکز و زمان را به خود اختصاص می‌دهند. راه برای کارهای حاشیه‌ای و جنبی بسته می‌شود.


جنگ، اولویت‌ها را تغییر می‌دهد؛ دیدگاه در تمامی سطوح تصمیم‌گیری تغییر می‌کند و دفاع، به کلیدواژه‌ اصلی بدل می‌شود. پیاده کردن نوآوری‌‌ها آن هم در چنین شرایطی، کاری است که یک کشور خواهان توسعه را از دیگر کشورها متمایز می‌کند. جنگ با محدودیت‌ها یک جنگ ناتمام است که مرد میدان می‌طلبد.


 


 


این نگاه از آغاز در منصور ستاری وجود داشت و در سال‌های پس از جنگ نیز ادامه یافت. کارهای عمرانی منتهی به امور دفاعی در بخش سازندگی از  پروژه‌های راداری در سواحل خلیج فارس با تجربه‌هایی که از ۸ سال جنگ تحمیلی به دست آمده بود، شتاب بیش‌تری گرفت. توسعه امنیت آسمان در این مناطق به ویژه برای صادرات نفت حائز اهمیتی بالا بود و فرمانده نیروی هوایی توسعه این حوزه را بنادر جنوب ایران علاقمند و مشتاق پیگیری میکرد.


 


حیات دوباره در کالبد یک پایگاه رهاشده


گروه پدافند هوایی بندرطاهری که در استان بوشهر واقع شده بود نیاز به کار اساسی داشت. حملات بی امان دشمن در دوران جنگ، شرایط این پایگاه را به هم ریخته بود. منطقه کنگان، بندرعسلویه  و مناطق نفتی پارس جنوبی و ارتفاعات هفت خواهران برای نصب قبل انقلاب برای نصب رادار انتخاب شده بودند اما فرصتی برای این کار پیدا نشده بود. نصب این رادارها جزو پرژه‌های مهم پدافند هوایی به شمار می‌رفت.


این پروژه نیمه‌کاره رها شده بود و توسط وزارت کشور در زمان جنگ تحمیلی به عنوان محلی برای بازپروری معتادان استفاده می‌شد. این محل به جزیره معروف بود و به اشغال درآمده بود.


راه صعب‌العبور


امیر سرتیپ منصور ستاری، پیگیر بود که محل گروه به سرعت هرچه تمام‌تر تخلیه و محل رادار ساخته شود، چراکه آمریکایی‌ها در حلیج فارس حضور داشتند و نصب و راه اندازی این رادار حائز اهمیت بالایی بود. بنابراین در نخستین هفته‌های سال 1396 به فرمانده گروه مهندسی رزمی نهاجا ماموریت هماهنگی برای تخلیه آماده‌سازی محل رادار واگذار شد.


خردادماه ۶۸ و پس از رحلت حضرت امام خمینی بنیان‌گذار کبیر انقلاب، فرمانده نهاجا راهی پایگاه بوشهر شد و از آن‌جا  راهی بندرطاهری شد. آتش سوزان هوای گرام خردادماه بوشهر هم تیمسار ستاری را از این کار منصرف نکرد. تأکید داشت باید مسیر این پایگاه را شخصاً ببیند و سختی اینکار را حس کند. تا آفتاب سر از آسمان بردارد تمام محل‌ها را بازدید میدانی کرد . در این بازدید شهدای سانحه هوایی شهیدان یاسینی، شجاعی و رزاقی فرمانده را همراهی می‌کردند.


پیگیری مستمر


 


۴۵ کیلومتر بسیار سخت جاده کوهستانی از ساحل تا بالای ارتفاعات هفت خواهران را با وجود چاه‌های نفت وگاز پشت سر گذاشتند تا به محل احداث سایت رادار رسیدند. تیمسار از ماشین که پیاده شد، دقیق و شمرده، چشم گرداند. در جمع همسنگرانش گفت کارهای دشوار نهاجا به  نهاجا گردن مهندسی رزمی است. باید همه همراهی کنیم تا این پایگاه هرچه سریع‌تر عملیاتی شود.


 تیمسار ستاری با تأکید بر این‌که منطقه عسلویه برای کشور درآینده بسیار مهم است تأکید کرد ما باید از منطقه دفاع کنیم و به یاد داشته باشید که اوایل جنگ، در آبادان چه وضعی داشتیم.


پیگیری مستمر


فرمانده گفت هر ۴۵ روز یکبار برای بازدید به این منطقه سر می‌زنم. وقتی کار آغاز شد، سختی‌ها به تدریج خود را نمایان کردند.


هنوز یک هفته نگذشته بود که هلی‌کوپتر با آرم نهاجا بر فراز آسمان پایگاه نمایان شد. در اوج ناباوری، وقتی هلی کوپتر به روی زمین نشتست، تیمسار ستاری پیاده شد. با همه کسانی که در این پروژه کار می‌کردند دست و داد و خسته نباشید گفت. مهمان سفره ناهار بچه‌های مهندسی رزمی شد و بعد از بازدیدی از پایگاه، بار دیگر به همه خداقوت گفت. مشکلات را با حوصله می‌شنید و یادداشت می‌کرد. برای رفع برخی از این کاستی‌ها همان لحظه دستور داد و برای دیگر مشکلات برنامه‌ریزی کرد. تا پیش از آسمانی شدن‌اش به طور مستمر پیگیر راه‌اندازی این پایگاه بود و از پیبرد کار آگاه می‌شد


شهادتش در 15 دی‌ماه 1373 در سانحه سقوط هواپیما نزدیک فرودگاه اصفهان، این فرصت را از همسنگرانش سلب کرد که در روز راه اندازی و افتتاح پایگاه، لبخند تحسین ستاری را بار دیگر لمس و خستگی را از تن به‌در کنند. اما یاد او در راه‌اندازی پایگاه شهید طاهری همواره ماندگار خواهد بود.


 


 


گزارش از پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری


پایان پیام/


 


  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه
  • کد خبر : 86
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید