آینده‌نگری در آموزش خلبانان

  • 1401/05/10 - 09:33
  • تعداد بازدید: 2387
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

آینده‌نگری در آموزش خلبانان

شهید ستاری را باید جزء آن دسته انسان هایی دانست که آینده کشور و جوانان برایش دارای اهمیت زیادی بود این مطلب را می توان از خاطراتی که از ایشان بیان می شود فهمید، فردی که اطمینان داشت در آینده ایران هواپیماهای پیشرفته را به خدمت خواهد گرفت و در این زمینه تاکید داشت که خلبانان برای راهبری این هواپیماها نیز آموزش های لازم را ببینند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری، در خاطراتی که همرزمان و پرسنل نیروی هوایی از شهید ستاری بیان می کنند دارای یک نقطه مشترک است و آن توانایی و دانش ایشان است که محدود به حوزه هوایی نبود بلکه در سایر حوزه ها نیز شهید دارای ایده و نظر بودند و پیشنهادات مطرح شده از سوی ایشان همچون فردی دارای تجربه بود.سرهنگ خلبان جلال آرام خاطره ای را از شهید سرلشگر منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش می گوید که نشان دهنده عزم او در انجام امور است و ایده هایی بیان می کند که کار به بهترین شکل خود انجام شود تا در آینده خلبانانی داشته باشیم که آموزش های پیشرفته را گذرانده اند. در ادامه این خاطره را می خوانید:

«پس از تأسیس دانشگاه هوایی توسط تیمسار ستاری، دانشجویان خلبانی که از این دانشگاه فارغ التحصیل می شدند، مدرک لیسانس هوانوردی دریافت می کردند. طبق دستورالعمل جدید، دانشجویان پس از پرواز باھواپیمای ملخدار (بونانزا) و توربو جت (پی . سی  ۸۷) وارد مرحله جدیدی می شدند که پرواز با هواپیمای جت پیشرفته بود. در حقیقت این مرحله تمام کننده دوره دانشکده خلبانی است. برای تشکیل این مرکز (پرواز با هواپیمای جت پیشرفته) جلسات مشورتی برگزار شد و بنده به عنوان خلبانی که سال ها تجربهٔ آموزش داشتم برای این منظور انتخاب شدم. طی ملاقاتی که در دفتر تیمسار ستاری انجام شد، ایشان از بنده خواستند در این زمینه طرحی را اماده و ارائه کنم.

پس از چند روز، طرح را آماده کردم و خدمت ایشان بردم. با توجه به تجربیات چندین ساله ام، فکر می کردم طرحم، باید خوب و کامل باشد.

طرح را به دقت دیدند و زیر قسمت هایی از آن را خط کشیدند و یادداشت هایی در کنارش نوشتند. فکر کردم تغییراتی که تیمسار داده اند باید جزئی باشد، ولی بعد که سر فرصت آن را مطالعه کردم، متوجه شدم ایشان به طور کلی شالوده و اساس طرح مرا به هم ریخته اند و مطالب را به نحو شایسته تری پیشنهاد داده اند.

وقتی از دفتر ایشان بیرون می آمدم، گفتند: باید برای اول مهر دانشجو بپذیرید!

با احتساب اینکه آن روز شانزدهم مرداد بود، گفتم: تیمسار حتی اگر پول و پرسنل کافی هم داشته باشیم. این زمان کوتاه به ما اجازه انجام چنین کاری را نمی دهد.

در جوابم گفتند: شما بروید شیراز! من خودم می آیم و می گویم چکار باید بکنید.

دو روز بعد، تیمسار به شیراز آمدند و از چند ساختمان متروکه و خرابه که برای این کار در نظر گرفته شده بود بازدید کردند.

همان جا دستورات لازم را صادر کردند از ما خواستند بازسازی ساختمان ها را شروع کنیم.

وقتی به ایشان گفتم قربان ! ما وسایل و امکانات می خواهیم.

تیمسار در کمتر از ۲۴ ساعت، تمام امکانات را فراهم کردند و کار به صورت شبانه روزی ادامه یافت و قبل از موعد مقرر ساخاتمان آماده بهره برداری شد. تیمسار به شیراز آمدند و آن را افتتاح کردند.

پذیرش دانشجویان جدید آغاز شده بود که تیمسار از من «سیلابس» (دستور کار پروازی) را خواستند. سیلا بس را خدمت ایشان دادم. تصور نمی کردم، در تخصصی که مربوط به آموزش خلبانی است نظر خاصی داشته باشند. پس از ارائه چند پیشنهاد که از طرف ایشان صورت گرفت، متوجه شدم تیمسار، قبلاً «سیلابس» دانشکده خلبانی کشورهای «هندوستان»، «پاکستان»، «یونان» و «آمریکا» را مطالعه کرده اند و بهترین آن را با توجه به امکانات موجود در نیروی هوایی انتخاب کرده اند. ایشان ضمن اینکه مطالب جدیدی را عنوان می کردند، از ما می خواستند آنها را به دانشجویان تعلیم دهیم.

می گفتند: هواپیماهایی که در آینده به خدمت خواهیم گرفت. این سیستم ها را خواهند داشت. بنابراین لازم است دانشجویان این آموزش ها را در همین مرکز ببینند.

ما در مقطع کارشناسی علوم هوانوردی با نظر تیمسار ستاری مخالف بودیم. و می گفتیم برای یک دانشجوی خلبانی دروسی مانند «آیرودینامیک سیالات تراکم پذیر - فیزیک حرارت و یا أرتعاشات عمومی» که از دروس دانشجوی مهندسی است، هیچ ضرورتی ندارد. پیشنهاد می کردیم به جای این دروس مباحث پروازی دانشجو را بیشتر کنیم، اما ایشان می گفتند: یک خلبان که می خواهد با هواپیما پرواز کند، باید اطلاعات تخصصی، فنی و مهندسی هواپیما هم داشته باشد. مهندس هواپیما هم باید یک سری اطلاعات پروازی بداند که هر دو بتوانند در زمینهٔ کاری یکدیگر را درک کنند.

ایشان در مورد بالابردن سطح دانش پرسنل می گفتند: دانشجویان ما نروند و فوق لیسانس نگیرند؟ چرا آنها دکترای علوم هوانوردی نگیرند؟ بگذارید ما کشوری باشیم که خلبانانش دکترای هوانوردی داشته باشند.»

امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پایان پیام/

  • گروه خبری : عمومی,زندگی نامه,مصاحبه ها و سخنرانی ها,مقالات و دست نوشته ها
  • کد خبر : 432
کلمات کلیدی
مدیر محتوا
خبرنگار

مدیر محتوا

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید